سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 559822

  بازدید امروز : 92

  بازدید دیروز : 99

ناب - طالب پور

 
خداوند به بنده ای که به فرزندش محبّت شدید دارد، رحم می کند . [امام صادق علیه السلام]
 
نویسنده: حمید طالب پور ::: یکشنبه 90/9/27::: ساعت 12:0 صبح

 

به نام خدا

27 آذر روز وحدت حوزه ودانشگاه  وسالروز شهادت شهید مفتح (ره)گرامی باد.

به بهانه ی  روز وحدت حوزه ودانشگاه مطلبی به ذهنم آمد :

   اولا بدانیم که وحدت با اتحاد متفاوت است ، وحدت یعنی دیگر دو تا نباشد یکی شود ،ماهیتش وهویتش یکی گردد.اما اتحاد آن که دوتاست ولی در کنار هم وهمراه با یکدیگر .

   ثانیا آیا وحدت قابل تحقق است ؟یا بانهایت تلاش ، آنچه تحقق می یابد  اتحاداست وبس ؟

 ادعا: تحقق وحدت،امکان پذیراست. 

دلیل :

   مقدمه : دونوع وحدت (درعرف)قابل تصور است

1- وحدت فیزیکی ،قالبی ،جسمی وظاهری 

 اینکه در روز خاصی تعدادی از دانشگاهیان یا حوزویان به حوزه یا دانشگاه رفته ، در کنار هم بنشینند وبه صورت نمادین برنامه ای داشته باشند.البته این در جای خود مناسب است اما این قطعا وحدت نیست نهایتا می توان به آن اتحاد گفت .

2-وحدت در هدف وغایت وغرض  

 برای تحقق اسلام وحکومت اسلامی هزینه شده ، که تنها یک نمونه اش، حدود 000/200 هزار شهید است که در این راه فدا شده است جانبازان ،آزادگان ،خیل خانواده هایی که برخی ، در حسرت محلی که بتوانند نشانی از فرزند جوانشان بگیرند ،جان دادند ،پدران ومادران وفرزندان واقوام شهیدان ورزمندگانی که با تمام وجود بهترینها ی زندگی شان را تقدیم آن هدف مقدس وروشن کردند وخیلی چیزهای دیگر ، بله همه شد تا اسلام ونظام اسلامی وولایی بیاید وبماند .

نتیجه :پس اگر هدف ،خدا ،اسلام ،ولایت الهی وتحقق آموزه های الهی واسلامی شد ،علاوه بر اتحاد ،وحدت نیز تحقق می یابد.

آفات

  اما در مسیر تحقق این وحدت آفاتی ،حوزه ودانشگاه را تهدید نموده و همچنان تهدید می کند.

یکی از تهدیدات ،بی طرفی ،بی تفاوتی وسهل انگاری از سوی برخی، در هر دو نهاد تأثیر گذار در جامعه به بهانه های واهی است :

در دانشگاه،تلقی اینکه ما روشنفکریم واز لوازم بیّن وواجب روشنفکری اعتراض ومخالفت کردن است آنهم مخالفت حرفه ای ، پس ما نمی توانیم حوزویان را تحمل کنیم.

ودر حوزه بشرح ایضا که ما باید تقدس حوزه را حفظ کنیم ورابطه ی با دانشگاه در ابعاد مختلف قداست ما را به هم می زند ،لذا دانشکاهیان را تحمل نمی کنیم .

پس آنچه واضح وبدیهی است اینکه، پی گیری ها وبرنامه ریزی ها باید برای تحقق آرمان بلند رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) وعالمان وارسته مبنی بر وحدت حوزه ودانشگاه حول محور وحدت در هدف باشد .

  پیشنهاد 

    پیشنهاد می شود طرح و نظر ولی امر مسلمین حضرت آیت الله خامنه ای حفظه الله مبنی بر ایجاد کرسی های آزاد اندیشی را محور وحدت و حق وصدق قرار داده واز حیثی هم وحدت وحق وصدق را محور آزاد اندیشی ،وبرای تبیین هدف ،راه وبرنامه ونیز رفع ودفع چالشها ،مسئولین ودست اندر کاران عزیز به جای حرف وشعار وحفظ برخی جایگاهها به تحقق عملی این وحدت اقدام نمایند.انشاءالله     

 


 
نویسنده: حمید طالب پور ::: شنبه 90/9/26::: ساعت 10:0 عصر

 

مطلب زیبا وبجایی در وبلاگ دوست جوانم آقای شاکر در اردکان نگارتوجه ام را جلب کرد، مناسب دیدم بیاورم:

تصویر اصلی را ببینید

 

مگر امام حسینعلیه السلام تصادف کرده بودند؟   !
می گفت: مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام نباید به مسائل سیاسی آمیخته شود!
پرسیدم: سیاست بازی یا سیاسی ؟
گفت: اساساً این مراسم باید از مسائل سیاسی دور باشد!
گفتم: مگر امام حسین علیه السلام و یارانش در تصادف اتومبیل و یا در سانحه سیل و زلزله کشته شده اند؟!!!
"سیاست" به مفهوم واقعی آن« اداره امور جامعه» است و بنی امیه برای پیشگیری از حاکمیت حضرت که عدالت پرور و در تضاد با حاکمیت ظالمانه و اشرافی آنان بود، آن حضرت را به شهادت رساندند.

 بنابراین، اگر در عزای آن بزرگوار بر ضرورت مبارزه با سلطه گران تاکید نشود و از نیاز به حاکمیت اسلام که خواسته ی حضرت بود سخنی به میان نیاید، مراسم و مجالس سوگواری و عزاداری آن امام مظلوم و شهید ، آنگونه که باید، برپا نشده است.

 


 
نویسنده: حمید طالب پور ::: شنبه 90/9/26::: ساعت 4:0 عصر

 

به نام خدا

     روی عن ابی عبدالله (ع)انه قال : "من دخل فی هذا الدین بالرجال اخرجه منه الرجال کما ادخلوه فیه ومن دخل فیه بالکتاب والسنة زالت الجبال قبل ان یزول"

     امام صادق (ع) فرمودند: <کسی که اشخاص ورجال اورا وارد وادی دین کردند ، اشخاص هم اورا از دین بیرون می برند  اما کسی که با ملاک ومعیار (کتاب الهی وسنت ، یعنی با پشتوانه ی محکم ) وارد دین شده ،کوه ها تکان می خورند  ولی او تکان نمی خورد .>(بحارالانوار ،ج 2 ص 105 وج 22 ص 103) 

    بخوانید واندیشه کنید ، مهم نیست چه کسی بیان کرده، مهم محتوای آن است (شاید بعد ها اسامی گویندگان را به عرض رساندم شاید):

  

 *1- { ... می گوید : دین ،حکومت ندارد وهیچ روشی را برای نحو ه ی حکومت پیشنهاد نداده است . نحو ه ی حکومت را مردم تعیین می کنند ،چون اصل حکومت یک امر عقلانی است نه دینی .}(روزنامه ی خرداد،  18/9/77 ص6) 

  *2- { ... می گوید : نظریه ی عینیت سیاست ودیانت ، زاییده ی افکار عامیانه وقدیمی (سنتی )است . دنیای امروز ،دنیای حکومت عقل و تفکر است .}(هفته نامه ی آبان ، شهریور 77 ش 42 ص 52)

  *3- { ... می گوید : تا قبل از دوم خرداد 76 ،تفکر حاکم بر ایران تفکر سنت گرایی وفقهی بود  که ترکیبی از مذهب وسیاست، یا قداست قدرت سیاسی بوده است  .این تفکر ،خالی از فکر فلسفی وعقلی است که بعد از خرداد 76 حاکمیت یافته است .}(روزنامه ی عصر آزادگان  18/7/78 ص 5)         

 توضیح - الف : "ادله ی عقلی " در بحث ولایت فقیه وحکومت دینی ،بر اساس "عقلانیت دینی" است نه "عقلانیت سکولار" . بین این دو تفاوتهای بسیاری است  ومبنا قرار دادن هرکدام ، دارای نتایج مختلف است . عقلانیت سکولار ، اساسا دخالت خدا ودین( واز جمله فقه و...) در زندگی انسان را نفی می کند و انسان را خرد بسنده می داند ، که در اصطلاح  راسیونالیسم یا خردبسندگی می گویند .

    در این نگرش ،نقش دین ،در مدیریت اجتماعی نفی می شود  ونه تنها ولایت فقیه ، که ولایت معصومین وپیامبر وخدا نیز منتفی اعلام می شود.

    از طرف دیگر اساس عقلانیت سکولار ، "خرد ابزاری"یا بگو "عقل معاش" است که قادر به کشف حقیقت نیست بلکه در پی ساماندهی عملی امور بر وفق مراد وپسند انسان ورساندن آدمی به خواسته های دنیایی اش می باشد .

    در برابر این انگاره، اندیشه های الهی وفلسفه های توحیدی،مدعی وجود مرتبه ی متعالی تری از عقل (معاش) اند، که در کشف جنبه هایی از حقیقت نیز به کار می آید وبه حوزه های ارزشی واخلاقی وتدبیر سعادت فرجامین (آخرت)راه یابی دارد وحتی همه ی فعالیتهای قسم اول (عقل معاش)نیز دراین راستا قرار می گیرد وهویت ومعنا می یابد .

    بنابراین کسانی که (از جمله گویندگان بالا)از منظر عقلانیت ابزاری وسکولار ، به مسایل اجتماعی وسیاسی می نگرند ، ضرورت تشکیل حکومت اسلامی وولایت  مطلقه ی فقیه را  - که در حیطه ی مؤلفه های عقلانیت سکولار نیست - برنمی تابند.

 امام خمینی (ره)می فرماید: «قضیه ی ولایت فقیه، بعد از تصور اطراف ، موضوع ، محمول ومورد آن ، به گونه ای روشن است که از مسایل نظری شمرده نمی شود واحتیاجی به بحث ودلیل ندارد.»(کتاب البیع  ج 2 ص 467).لیکن فهم ودرک این امر بدیهی وروشن، مبتنی بر جهان بینی دینی ، عقلانیت اسلامی وشناخت ماهیت وقلمرو اجتماعی آن است، نه نگاه غیر دینی همراه با عقلانیت بشری وسکولار.!! 

         ب - اصلی ترین منشأ مشروعیت حکومت ولایی فقیه، استناد به حکم خداوند است وهمانگونه که در صفحات قبل (مقبولیت،مشروعیت ،باکدام معیار )کمی توضیح دادیم و انشاءالله خواهیم گفت ،رأی مردم باعث تحقق حکومت ، وسبب مقبولیت است و البته می توان این مقبولیت را علاوه بر مشروعیت تام شرعی ولایت فقیه ، در حد مشروعیت قانونی - عقلایی( طبق قانون اساسی ایران اسلامی وعقلانیت دینی)دانست.پس چگونه عده ای بی محابا دم از بی توجهی حکومت دینی وولایی بر نقش مردم می زنند،جلوه های رابطه وپیوند امام وامت در نظام اسلامیمان ،حتی دشمنان را هم به اعتراف واداشته است.!!تصویر اصلی را ببینید

 

                                          ج - تعجب از آنها که قائل اند دین ،حکومت ندارد ، فقط تورّقی در آیات کریمه ی قرآن وروایات اهل بیت علیهم السلام ومستندات تاریخی، گویای تأکید اسلام بر حکومت پیامبر(ص) وجانشینان ایشان وتحقق آن است ،آیاتی نظیر آیه ی 6 سوره ی احزاب(النّبیّ اولی...) ، آیه ی 55 سوره ی مائده(انّما ولیّکم الله و...) ، آیه ی 59 سوره ی نساء(اطیعواالله و...)و... وروایات متعدد در مقوله ی حکومت دینی وولایت فقیه . لذادر خوش بینانه ترین وجه ،بیانات فوق حاکی از جهل وکم اطلاعی گویندگان آن می باشد./. 

    ( در باره ی انواع حکومتها ومنشأ مشروعیتشان (از جمله استبدادی ، کاریزمایی، توتالیتر و...بحث خواهیم کرد.انشاءالله )

    (مطالعه بیشتر: ولایت فقیه ،امام خمینی -کتاب البیع ،امام خمینی - ولایت فقیه ،جوادی آملی - پرسشها وپاسخها،مصباح یزدی - کلام جدید ،خسروپناه - فرهنگ واژه ها،جمعی از نویسندگان - نقد مبانی سکولاریزم ،ربانی گلپایگانی-پرسشها وپاسخها ،نهادرهبری در دانشگاه ها، دفتر 15 - حکومت دینی ،احمد واعظی و...) 

<حال،قضاوت واقعی باشما > 

   

 


 
نویسنده: حمید طالب پور ::: جمعه 90/9/25::: ساعت 7:18 صبح

 

به نام خدا

توصیه ی شهیدان سرافراز :

" فقط برای خدا کار کنید"


 
نویسنده: حمید طالب پور ::: جمعه 90/9/25::: ساعت 12:0 صبح

 

به نام خدا

      در پی طرح بد اخلاقی بزرگ  ،اجازه دهید مستقیم وارد مباحث اخلاق کاربردی شوم ،زیرا پرداختن به مباحث اصول اخلاقی در حوصله ی موضوع این نوشته نیست لذا به صورت تطبیقی به طرح سؤالی می پردازم که از کاوش در متن برخی وبلاگها وسایتهای مدعی اخلاق  بدست آمده ،امید که معنای بد اخلاقی ،از آن منکشف شودوفضا، تلطیف یابد: 

 معنا ومصداق بد اخلاقی کدام است ؟:

آیا نوشتن متنی مستدل ومنطقی است ،  یا نوشتن متنی مذبذب وبی اساس وپایه

آیا رعایت ادب وآوردن سلام (از مصادیق بارز ادب)است ، یا بی ادبی وبی احترامی

سفارش به سعه ی صدر وتدبر بدون تعصب است ، یا تند روی وجنجال آفرینی وشارلاتانیزم خبری

تشویق به تعقل وراستی وصدق ، یا متهم کردن افراد به نفهمی ودروغ

آیا ترغیب به وحدت واتحاد است ، یا کاری که باعث تشتت ودو دستگی  

 سفارش به حفظ آبرو ی مؤمن  ، یا سربریدن آبروی مردم با پنبه ودر لفّافه  

آوردن تعابیر متقن واستوار  ، یا آوردن تعابیری تردید آمیز چون "می گویند" و"شنیده شده" ودر پی آن القاءو اشاعه ی دروغ

نوشتن از مبانی اسلام عزیز ،یا نوشتن از  مبانی مکاتب سست بنیاد ومنحرف

سفارش به بصیرت وولایت مداری ، یا نوشتن از فتنه گران وحمایت از باطل وفتنه گر 

نوشتن مشکلات واقعی وراه حل برون رفت از آنها  ، یا نوشتن مشکلات با هدف تخریب و تضعیف نظام

نوشتن کمبودها برای جبران ضعفها  ، یا نوشتن  کمبود ها  به قصد سیاه نمایی وضربه

آیا سؤال کردن وانتظار جواب است، یا جواب ندادن وبی اعتنایی به شعور وسؤال مردم

آیا تشویق مردم به آرامش وطلب دانستن حقایق ، یا تشویش افکار  با ادعاهای بی اساس

آیا القاء خودباوری وشجاعت در برابر ظالمین  ، یا تلقی دیگر باوری وترس ورعب از دشمنان

آیا افشاگری  حقایق با سند ومدرک  ، یا تحمیل افکار انحرافی به هر قیمت

آیا معرفی معیار وملاک برای تشخیص حق  ، یا بت کردن اشخاص وجازدن برخی افراد به عنوان محور حق

آیا احترام به مخالف وتوجه به انسان مقابل است ، یا از انسان مقابل تعبیر نمودن به : هتاک، دروغ گو ، جاهل ، کج فهم ، افسار گسیخته ،دارای افکار کودکانه ،کم سواد ، جزم گرا ، بی عقل و بدون تحلیل .

آیا تکریم مخالف ورعایت ادب نسبت به اواست   یا از انسانهای ارزشی ومدافعان ولایت واسلام ونظام اسلامی ،تعبیر به سگ ، فضله ی موش ،بوقلمون صفت ،متحجرین خشک مغز، نامرد وغدّار کردن

  رفقا عجب دنیای وارونه ایست که معترضان بر بداخلاقی  فقط در نوشته های چند روز اخیرشان برخی از این خلاف مروّتها وکم حوصلگیها درج شده است

اولا : امید واریم مسئولین مربوطه، ترتیبی اتخاذ کنند تا معترضان بر بد اخلاقی  که  برخی ،خود سبب اند ومسبِب، فضا را آرام نمایند .

ثانیا : بالاترین بد اخلاقی را به کسانی مستند می کنیم که باید پاسخگوی سؤالات وشبهات باشند ،ولی همیشه با آلوده کردن فضا وپیش افتادن یا پیش انداختن دیگران از جواب طفره رفته، از روی غرور وبی احترامی به شعور مردم ،خود را از پاسخگویی می رهانند ،به کسانی که مرتب شعارشان حرمت نهادن به انسانها است وآن را یک اصل در مکتب برآمده از امام علی (ع) می دانند، اما.!!(البته نام بردن از این افراد لزومی ندارد ،چون قطعا عاقلان دانند).

ولی این افراد بدانند که اگر در این دنیا بتوانند خود را از پاسخگویی به عملکرد خویش در هر مقامی ،خلاص کنند و فرار کنند ،امادر آخرت ودر پیشگاه خداوند گرفتارند وراه مفرّی ندارند «انّ ربّک لبالمرصاد»<فجر /14>./.

    برای ظهور وتعجیل در فرج مولایمان امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف

          صلوات           

                 

*در پایان با نگاه به معیارها وملا کات اسلام وشرع مقدس وعقل سلیم بدیهی و  نه بر اساس نظر شخصی وجزیی ،تقاضا دارم اگر در وبلاگم  بی احترامی یا بد اخلاقی ای یافتید اطلاع دهید تا در صدد اصلاح برآیم ./.   


 
نویسنده: حمید طالب پور ::: پنج شنبه 90/9/24::: ساعت 7:0 عصر

 

به نام خدا

 

     قال علی (ع):"لا یعرف الحق بالرجال،اعرف الحق تعرف اهله"<حق با اشخاص ورجال شناخته نمی شود،شما ابتدا حق را بشناسید  تا بتوانید اهل حق را بشناسید.>(بحار الانوار،ج 40 ص 126)

    قال علی (ع):"لاتنظر الی من قال و انظر الی ما قال "مولا علی علیه السلام (در بحث شناخت ) می فرمایند: <به گوینده ی سخن نگاه نکن ببین چه می گوید.> (غرر الحکم ح 5048)

   

برای شادی روح مقدس امام (ره)

                                          وشهدای عزیز،صلوات

                                          «اللّهم صلّ علی محمد وآل محمد وعجّل فرجهم»

     بخوانید ،تأمل کنید ونظر بدهید مهم نیست چه کسی بیان کرده، مهم محتوای آن است (شاید بعد ها اسامی گویندگان را به عرض رساندم شاید):

   * 1-{... می گوید :مذاکره با آمریکا تنها راه حل مشکلات است وتسخیر سفارت آمریکا (لانه جاسوسی )این راه را برما بست .}(هفته نامه ی هامون  10/8/78 ص 7)

   * 2- {... می گوید : گذشته را باید رها کرد  وامروزی شد . راه امروزی شدن هم تمسک به «بنیاد زندگی غربی وخرد غربی »است .}(سخنرانی در دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی 11/3/1370)

   * 3- { ... می گوید : بسیاری از طرحهای آن ها در "مرکز کارتر"می تواند به طرح هایی که من در "مرکز..." دارم نزدیک باشد...، به آقای کارتر احترام می گذارم وبرای او آرزوی موفقیت می کنم ....}(مصاحبه با فاینشنال تایمز ،آینده ی نو شماره 13 شهریور 1385)

   

بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (ره) فرمودندادعای بشر دوستی وطرفداری  حقوق بشر از طرف کسانی مطرح است که متجاوز به حقوق بشر هستند وقهرمان در این امر کسی است که تجاوزش از همه بیشتر است وآن در عصر حاضر ، شخص کارتر است.»(صحیفه ی نور ج 3 ص 470)(لطفا،مقایسه کنید)

   * 4- { ... می گوید : سر دادن شعار مرگ وآتش کشیدن پرچم آمریکا ،اعمالی زشت ووحشیانه است .}(جبهه ، 30/5/78).

دوستان، قطعا احتیاج به هیچ توضیحی ندارد .

قضاوت واقعی با شما مردم بابصیرت ./.


 
نویسنده: حمید طالب پور ::: چهارشنبه 90/9/23::: ساعت 10:49 عصر

                 سلام بر نور

            سلام بر ملکوت

             سلام بر شقایق

   سلام بر صلابت وشکوه

   سلام بر اوج عاشقی 

 سلام بر لاله

   سلام بر دوست  

  سلام بر دلتنگی

سلام بر شهید

 


 
نویسنده: حمید طالب پور ::: چهارشنبه 90/9/23::: ساعت 8:0 عصر

 

به نام خدا

     قال علی (ع):«یا حارث ،انک نظرتَ تحتکَ ولم تنظر فوقک فحِرتَ! انکَ لم تعرف الحق  فتعرف من اَتاه ، ولم تعرف الباطل فتعرف مَن اتاه »

    مولا علی  علیه السلام به حارث بن حوت که در شناخت اصحاب جمل وحق شناسی، کم آورده بود فرمود: <ای حارث !تو زیر پای خود را دیدی ،اما به پیرامونت نگاه نکردی (زمان شناس نیستی)پس سرگردان شدی ،تو حق را نشناختی تا بدانی که اهل حق وراستی چه کسانی هستند؟ .وباطل را نیز نشناختی تا باطل گرایان را بدانی وبشناسی >(معیار ،اشخاص نیستند .معیار حق وصدق است ).(نهج البلاغه، حکمت 262)

    رفقا ،بخوانید و با تأنّی وتفکر نظر بدهید مهم نیست چه کسی بیان کرده، مهم محتوای آن است (شاید بعد ها اسامی گویندگان را به عرض رساندم شاید):

*1- { ...می گوید :اگراین حجاب وپوشش مانع حضور زن و بروز شخصیت زن شود ،قطعا مضرّ است ...مشکل ،این نیست که زنان چگونه لباس بپوشند،مشکل این است که زنان بتوانند در عرصه های مختلف حضور داشته باشند.!!}(روزنامه ی همبستگی 16/8/79)

*2- {... می گوید : نظریه ی غیرت دینی ،ویران کننده ی اندیشه ،فرهنگ و تمدن است .!!}(روزنامه ی آریا 16/1/79) 

*3- {... می گوید : مظاهر دینی ،چون حجاب و حیای زنان ،نماد عقب افتادگی است.!!}(ماهنامه ی جامعه ی سالم ،تیر 77،ش 39 ص 69)

*4- {... می گوید : حذف صحنه های جنسی ومشروب خواری  از فیلم ،هیچ مستند شرعی ندارد ،!کجای فقه آمده که گفتن وشنیدن اینکه پسری به دختری بگوید دوستت دارم ،حرام است ؟.!!}(هفته نامه ی آبان 9/11/78)

*5- {... می گوید : قوانین شرعی در مورد زنان ،ظالمانه است.!!}(روزنامه ی عصر آزادگان  7/11/78 ص 17)

تصویر اصلی را ببینید

   توضیح :الف - دین اسلام  که بهترین روش زندگی را به ما هدیه کرده وهمه ی نیازهای انسان را در نظر گرفته ، حجاب را، ضروری ولازم دانسته است ،بله  حجاب که نماد عفاف است را برای جلوگیری از فساد وتباهی فرد وجامعه به ما تقدیم  کرده  ، مسیر تکامل ،پیشرفت و کرامت انسان را در حفظ حریم ها تعریف نموده است ،حال فردی برای عرض اندام ،آگاهانه یا بدون آگاهی در مقابل خدا ودین خدا بایستد وضروری دین را به چالش کشیده ،مخالفت کند ،ای مسلمانان، باید با او چه رفتاری داشت ؟ آیا باید اورا دوست داشت وبه او عشق ورزید ومحبتش را بر سینه ی قلب و روی دیوار خانه یا مغازه و بر شیشه ی ماشین حک کرد ونصب نمود یا باید با کسی که با آموزه های دینی ودین مردم مسلمان، بازی می کند، دشمنی کرد واورا طرد نمود ؟ویا لااقل مخالفت نمود ؟!!

   ب - دوستان ،اجتهاد ورسیدن به قوه ی استنباط وارائه ی فتوا به سالیان سال تلاش وپشتکار علمی نیاز دارد ، اگر کسی چندین سال پی در پی ، ممحّض در علوم دینی بشود ،آنگاه با وجود شرایطی  به قوه ی تحلیل واجتهاد وفتوا دادن می رسد ، سؤالم این است که : این گوینده یا گویندگان ، به چه مجوزی وارد منطقه وحوزه ای شده اند که در حد وقواره ی آنها نیست وقطعا به قوه ی اجتهاد نرسیده، اما کارشناسی می کنند وبر خلاف احکام دین وفتاوای فقها ی عظام ومتکلمان وحکمای اسلام نظر می دهند. مگر از شعارهای اصلی آقایان گوینده ی این سخنان انصاف  وتخصص وکاردانی و... نیست؟ای مردم متدین !مگر می شود هرکسی از راه به در آید واعتقادات ومقدسات تان را به باد سخریه بگیرد وکسی چیزی نگوید؟

مگر می شود یک امت مسلمان، ودر کنارآنها  علمای دین ، که با چنگ ودندان از مقدساتشان، از مکتب  بر حقشان محافظت کرده واز نثار وایثار جان ومال دریغ نداشته اند، بگذارند عده ای  آن را  ویران کنند و نابود سازند ؟

   ج- " نبتلیه" در آیه ی شریفه ی <انّا خلقنا الانسان من نطفة امشاج نبتلیه > (انسان /2)یعنی امتحان وآزمایش انسان، این خیلی حرف بزرگ وسنگینی برای ما انسانهاست ،که: خداوند برای  انسان <مشجها> یعنی استعدادهای گوناگونی قرار داده واو به حدی رسیده است که شایسته ی تکلیف وامتحان دادن شده. قطعا یکی از امتحانات، دفاع از دین خدا واحکام اوست .البته هر زمان امتحانات فرق دارد.واما آیا وظیفه وتکلیف  ما دفاع عقلانی وشرعی از دین واحکامش  نیست؟آیا حجاب از احکام ضروری دین نیست؟ !! .

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

قضاوت واقعی، با وجدانهای بیدار وبی تعصب شما .

   

 

 


 
نویسنده: حمید طالب پور ::: سه شنبه 90/9/22::: ساعت 7:0 عصر

 

به نام خدا

 

       روی عن ابی عبدالله (ع)انه قال : "من دخل فی هذا الدین بالرجال اخرجه منه الرجال کما ادخلوه فیه ومن دخل فیه بالکتاب والسنة زالت الجبال قبل ان یزول"

 امام صادق (ع) فرمودند: <کسی که اشخاص ورجال اورا وارد وادی دین کردند ، اشخاص هم اورا از دین بیرون می برند  اما کسی که با ملاک ومعیار (کتاب الهی وسنت ، یعنی با پشتوانه ی محکم ) وارد دین شده ،کوه ها تکان می خورند  ولی او تکان نمی خورد .>(بحارالانوار ،ج 2 ص 105 وج 22 ص 103) 

     قال علی (ع):"لا یعرف الحق بالرجال،اعرف الحق تعرف اهله"

<حق با اشخاص ورجال شناخته نمی شود،شما ابتدا حق را بشناسید  تا بتوانید اهل حق را بشناسید.>(بحار الانوار،ج 40 ص 126)

      دوستان ،بخوانید و باآرامش، فکر واندیشه کنید ونظر بدهید مهم نیست چه کسی بیان کرده، مهم محتوای آن است (شاید بعد ها اسامی گویندگان را به عرض رساندم شاید):

   * 1- {... می گوید : اگر دین در برابر آزادی قرار بگیرداین دین است که باید محدود شود  نه آزادی !!} (سخنرانی در دانشگاه تهران  2/3/1387)

   * 2- { ... می گوید : در تعارض تکالیف دینی وحقوق  بشر ، حقوق بشر مقدم است .!!} (روزنامه صبح امروز-شهریور 1378)

   * 3- {... می گوید : برای اصلاحات باید دین را تغییر داد.!!}(روزنامه رسالت  5/6/1381)

   * 4- {... می گوید : مارکس گفته است <دین افیون توده هاست .>...دین در حکومتهای دینی  نه تنها افیون توده هاست ،بلکه من می افزایم  علاوه بر آن افیون حکومت ها هم هست.!!}( در مراسم تجلیلی در دانشگاه شهید بهشتی )

   * 5- { در دفاع از گویند ه ی بالا ،... می گوید : هنوز این درد ومصیبت را داریم که انسانی دانشمند... !!، به ناحق ،به ارتداد متهم وبر اساس آن محکوم می شود .!!} (نامه ای برای فردا  ص 40 )

   * 6- {... می گوید : حقیقت دین ، همان تجربه ی فردی دینی است که در مورد پیامبران " تلقی وحی " نام گرفته ودین هیچ ارتباطی به امور اجتماعی وسیاسی وحکومتی ندارد. هر کسی همان قدر دیندار است که به این تجربه ی فردی رسیده باشد .!!} (روزنامه ی صبح امروز  9/3/1378 ص 6)

عوامل پیدایی و پایایی سکولاریسم در جهان مسیحی (1)

     توضیح : این جملات، خود بسیار گویاست واحتیاج به تبیین ندارد  ، گویا برخی افراد به اصطلاح روشنفکر خواسته اند به قول مثل قدیمی ،ابروی دین را درست کنند ،از روی نادانی یا آگاهانه (که البته مورد اخیر به واقع نزدیکتر است ، اما در نتیجه، فرقی ندارد) زده اند چشمش را هم کور کرده  واینان  دچار خود فروختگی شده برای دفاع از شعار زیبای اصلاحات در دام لیبرایسم ،وشفافتر بگویم در دام یکی از مبانی لیبرال دموکراسی یعنی سکولاریسم - که یکی از معانیش جدایی دین ازحکومت وسیاست است ویا بگو دینِ فردی، وکنار گذاشتن آن از عرصه های اجتماعی - افتاده اند ، در دام حقوق بشری که برخی اصولش، تناقضات بیّن با دین وعقل سلیم دارد افتاده ، وبه دین ستیزی  پنهان وآشکار پر داخته اند ،دین را که نجات بخش بشریت در طول تاریخ بوده وهست ،با مواد مخدر  که کمترین اثرش سستی وعقب گرد فرد وجامعه است ، همسان یا مضر تر دانسته اندو حضرات ،عملا همان آرزویی که دشمنان دین، از صدر اسلام تا به حال در صدد آن بوده وهستند (یعنی محو دین) را ،محقق می کنند وبرخی اسب تراوای ایشان شده، واز شادی وچراغ سبز دشمنان اسلام  شادندوسبز .!!

 

قضاوت واقعی با شما، ، البته  نه با تعصّب ./.  

ادامه دارد (4-حجاب ،عفاف وزنان)

   (به حول وقوه ی الهی مبانی لیبرال دموکراسی  ومباحث تطبیقی آن با اسلام  ونقد هایش را در پستهای آینده به مقتضای حوصله ی بحث ،خواهم داشت .انشاءالله ) 


 
نویسنده: حمید طالب پور ::: سه شنبه 90/9/22::: ساعت 4:13 عصر

به نام خدا

     در مورد برخی زمزمه ها ی تعطیلی فضا های سایبری توسط عده ای  ،مطلبی به نظرم رسید که واقعا قصد تخریب کسی را نداشته ومغرضانه وجاهلانه نیز بیان نمی کنم ومخاطب خاصی را هم نشانه نرفته ام  تنها از باب احتمالات است (کسانی که با رشته ی ریاضی حتی مقدمات مباحث ریاضی سروکار دارند می دانند که حساب احتمالات ،مخاطب خاص ندارد).

به نظر می رسد تعطیل کردن ویا زمزمه ی تعطیلی  وبلاگ یا سایت توسط فرد یا گروهی به واسطه ی احتمالات زیر ممکن است تحقق پذیرد :

  

     *1 - مشغله ی زیاد  وفرصت ناکافی، باعث شده برای رضای خدا تعطیل کند.

    *2 - اذیت وآزار اعضا وجوارح مثل چشم درد ،سر درد ،انگشت درد و...لذا دلش نمی خواهد ادامه دهد .

    *3 - ایجاد هیجانات کاذب که باعث امراض عصبی ویا حتی گوارشی می شود،باعث بازدارندگی شده باشد .

    *4 - ورود رقبای سرسخت که توان مقابله ومبارزه با آنها را ندارد .لذا چون کم آورده (مطلب یا...) کنار می رود.

    *5 -  سؤالات سخت که تا آن زمان کسی از او نپرسیده بود وکسی از گل نازکتر برایش ننوشته بود واو هم تاکنون ملزم به پاسخ گویی نبوده اما از این به بعد  اوضاع به وفق مراد نیست ودر به پاشنه نمی چرخد و باد موافق هم نمی وزد ، لذا باید بگذارد ودر رود .

    *6 -  تا کنون هر چه خواسته نوشته ،صحیح وسقیم ،در ست ونادرست ،باطل وحق را به خورد خلق الله داده وعده ای را با توجه به جایگاهی که کسب کرده با مطالب نادر ستش به دام باطل انداخته ،اما به یکباره همچون فضیل  وحرّ وسایر تائبین (رحمةالله علیهم اجمعین)متنبه شده وفهمیده که تا به حال اشتباه می نوشته ،لذا حداقل کار برای جبران را،در  تعطیلی وسکوت ،همراه با اخلاص یافته است .

    *7 - شاید توسط اشخاص یا گروههایی پشتیبانی وساپورت می شده ،که با کم شدن یا حذف پشتیبانی مالی یا فکری واطلاعاتی،قصد تعطیلی به سرش زده است .

    *8 - شاید هم واقعا کم آورده وپس از رجز خوانی های بی پایه واساس ،از هر طرف تحت فشار افکار عمومی  وحتی خصوصی ، راه مفرّی جز تعطیلی ندارد.

    *9 -  وشاید برای مظلوم نمایی وعوام فریبی و...به برنامه ی تعطیلی روی آورده است .

    *10 - احتمال هم دارد برای تجدید قوا وبرنامه ریزی در راستای سازماندهی وساماندهی امور ،به تعطیلی موقت وتاکتیکی دست زده باشد .

<تلک عشرةکاملة >،  رفقا اینها احتمالاتی است که هر کدام را شاید .

والله اعلم ./.

  


 
<   <<   56   57   58   59   60   >>   >
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

درباره خودم

 

حضور و غیاب

 

آوای آشنا

 

اشتراک