بازدید امروز : 66
بازدید دیروز : 568
به نام خدا
1-عامل اصلی پیشرفت مسلمانان در صدر اسلام و عقب ماندگی ما چیست؟
الف) درصدر اسلام ائمه حضور داشتند اما الان ما در عصر غیبت به سر میبریم.
ب) آنها واقعا مسلمان بودند وبه دستورات اسلام عمل میکردند ولی ما اعتقادی به اسلام نداریم.
ج) آنها مسلمان بودند و به دستورات اسلام عمل میکردند ولی ما مسلمانیم اما اهل عمل نیستیم.
د) آنها جامعه ای اسلامی داشتند اما در جامعه مافرهنگ غربی و تهاجم فرهنگی نفوذ کرده است.
2-کدام یک از موارد زیر درست نیست ؟
الف)دین عامل حرکت و جنبش وزندگی است و باعث سعادت انسان میشود.
ب) دین که ما فکر میکنیم باعث سستی وتخدیر جامعه است لذا باید منتظر ظهور امام زمان باشیم تا ما را نجات دهد.
ج) احیای فکر دینی یعنی زنده کردن طرز تفکر خودمان درباره ی دین.
د) اینکه جوامع اسلامی پیشرفت نمیکنند بخاطر خودشان است نه اسلام چون اسلام یک حساب دارد و مسلمین حساب دیگری.
3-از نظر قران کریم انسان زنده چه انسانی است؟
الف) کسی که در بین مردم راه میرود و مثل همه ی موجودات دیگر خون در بدنش جریان دارد.
ب) انسانی که در کارهایش می اندیشد و عقل خود را به کار میگیرد.
ج) انسان دانا و توانا ، زیرا حیات یعنی دانایی و توانایی.
د) انسانی که زندگی حیوانی ندارد.
4-با توجه به اینکه اسلام دین حیات وزندگی است می توان نتیجه گرفت که ...
الف) دین حیات با بی خبری و ناتوانی وعجز وسکون و عدم تحرک ناسازگار است.
ب) آن طرز تفکری که نتیجه اش دانایی یا توانایی نباشد از اسلام نیست.
ج) چون اسلام دین حیات است پس احیای تفکر دینی نمیتواند معنایی داشته باشد.
د) الف وب
5-از نظر اسلام سعادت انسان به چیست ؟
الف) ایمان وعمل صالح هردو مهم هستند.
ب) ایمان مهم است اما عمل خیلی اهمیتی ندارد.
ج) ایمان مهم است اما عمل مهمتر است.
د) عمل خیلی مهم است اما اگر ایمان واعتقاد زیاد باشد عمل لازم نیست.
6-کدام یک از موارد زیر صحیح است ؟
الف) ائمه ما عمل را جزو ایمان شمرده اند یعنی کسی که عمل ندارد ایمان ندارد.
ب) یکی از موارد احیای فکر اسلامی این است که در مسئله عمل فکر ما باید زنده بشود باید بفهمیم اسلام دین عمل است.
ج) حب ودوستی اهل بیت کافی است برای سعادت انسان و لو یک حب و وابستگی ظاهری.
د) الف و ب
7-کدام یک از موارد زیر در مورد توکل صحیح است ؟
الف) اینکه انسان نترسد و به خدا توکل کند عمل کند و در واقع توکل از برنامه های تربیتی اسلام است.
ب) هرجا خداوند در قرآن میخواهد بشر را وادار به عمل کند وترس را از او بگیرد میگوید نترس و با توکلبه خدا جلو برو.
ج) آن توکلی که در ذهن ماست این است که وقتی میخواهیم وظیفه را از خودمان دور کنیم و پشت سر بیندازیم به خدا توکل میکنیم.
د) همه موارد
8-معنای زهد وترک دنیا چیست ؟
الف) سست شدن در امور زندگی و گوشه گیری برای عبادت
ب) منظور علاقه نداشتن و محبت نداشتن به دنیاست نه طرد خود دنیا یعنی دنیا خوب است اما علاقه و محبت به دنیا خوب نیست وباید ترک کرد.
ج) کسی که دنیا را به حسب روح و مقامات روحی خود ترک کرده و به آخرت رسیده است.
د) الف و ب
9-کدام یک از موارد زیر درست نیست ؟
الف) زاهد کسی است که دنیا را به حسب روح و مقامات روحی خود طی کرده است و به آخرت رسیده است.
ب) زهد یعنی به کار بردن یک نوع اصول خاص در زندگی مبتنی بر مقدم داشتن فضیلت واخلاق بر مطامع عادی.
ج) علاقه به دنیا مذموم نیست چون خداوند آن را در سرشت آدم قرار داده است.
د) زاهد یعنی دوست داشتن و علاقه به دنیا فقط از آن جهت که مخلوق خدا هستند.
10-منظور از خدمت دنیا چیست ؟
الف) دلخوش بودن وسرگرم بودن به امور دنیا ، راضی و قانع بودن به اینها و غفلت از ماورای اینها.
ب) ترک علاقه و محبت دنیا چون ممکن است باعث گمراهی انسان شود.
ج) بنده شهوت و شهرت و زن و فرزند و پول و قدرت نبودن
د) الف وج
11-کدام یک از موارد زیر درست است ؟
الف) دین اسلام دین رشد است دینی کاملا فردی است تا افراد رشد کنند.
ب) اسلام فقط دینی اجتماعی است چون قوانین اجتماعی دارد لذا فردی نیست.
ج) اسلام هم برنامه فردی دارد وهم برنامه اجتماعی
د) هیچکدام
12-آیا سیاست از دین جدا است ؟
الف) بله اما اسلام میخواهد در اجتماع دخالت کند تا انسان به سعادت برسد.
ب) خیر زیرا سیاست جزو برنامه های اسلام است جدایی این دو یعنی جدا کردن یک قطعه از پیکر اسلام از اسلام.
ج) خیر چون دین برای بقایش به سیاست نیاز دارد.
د) بله چون در سیاست فریب و نیرنگ به کار برده میشود و دین مخالف آن است.
13-مسلمان حقیقی کسی است که ...
الف) شور اسلامی دارد و زیاد عبادت میکند و فقط برای احکام فردی اسلام اهمیت زیادی قائل است چون اسلام دین عمل است.
ب) شور اسلامی دارد وبه مسائل اجتماعی بیش از احکام فردی اهمیت میدهد چون مهمترند.
ج) کسی که هم به مسائل فردی اهمی میدهد وهم به مسائل اجتماعی ودر هیچکدام افراط نمیکند.
د) هیچکدام
14-دین اسلام دین صلح است یا جنگ ؟
الف) دین صلح است چون تجاوز و جنگ بد است و هیچکسی نمیپسندد در هر شرایطی.
ب) اسلام دین صلح است اما گاهی صلح به معنای تحمل ذلت است واین را اسلام نمیپذیرد.
ج) دین جنگ است و شمشیر و سختگیری اما وقتی درمقابل متجاوز میخواهد دفاع کند نه در هر شرایطی.
د) همه موارد صحیح میباشد.
15-کدام یک از موارد زیر صحیح میباشد ؟
الف) اسلام دین محبت است و تحت هر شرایطی برای جذب افراد باید به همه محبت کرد.
ب) اسلام دین خشونت وشمشیر است و به هیچ وجه گذشت و محبت درآن وجود ندارد.
ج) اسلام دین محبت است در جای خود و دین خشونت است در جای خود وعظمت اسلام به همین است.
د) اسلام در مورد خشونت ومحبت نظری ندارد و افراد را آزاد گذاشته است.
16-کدامیک از موارد زیر صحیح نیست ؟
الف) اسلام مثل مسیحیت اصل را تحت هر شرایطی بر محبت میداند حتی در مقابل دشمن متجاوز، زیرا انسان ها با محبت جذب میشوند.
ب) اسلام در درجه اول محبت را به کار میبرد اما آنجا که محبت مفید نبود دیگر ساکت نمی نشیند و خشونت را به کار میبرد.
ج) تنها اهل محبت بودن کافی نیست باید اهل مسلک هم بود باید اهل حقیقت هم بود لذا گاهی هم باید از خشونت استفاده کرد.
د) محبتی که قرآن دستور میدهد این نیست که با هرکسی مطابق میل او رفتار کنیم این محبت نیست ، نفاق ودورویی است.
17-آنچه از سیره پیغمبر بدست می آید این است که ...
الف) پیغمبر همیشه و در همه مسائل نرمش داشتند و با نرمی صحبت میکردند.
ب) پیغمبر در مسائل فردی و شخصی با نرمی رفتار میکردند.
ج) پیغمبر در مسائل کلی و اصولی با صلابت رفتار میکردند نه با نرمی.
د) موارد ب وج
18-پیغمبر اسلام در زندگی خود چگونه رفتار میکردند ؟
الف) در مسائل شخصی با صلابت
ب) در مسائل اصولی با نرمش
ج) در مسائل شخصی با نرمی و در مسائل اصئلی با صلابت
د) پیغمبر همیشه با نرمی رفتار میکردند چون رحمة للعالمین بودند.
19-کدامیک از موارد زیر صحیح نیست ؟
الف) ظهور امام زمان(ع) ماهیت انفجاری دارد پس از اینکه دنیا را ظلم گرفت.
ب) ظهور امام زمان(ع) حلقه ای از حلقات مبارزه اهل حق و باطل است که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی میشود.
ج) ظهور امام زمان(عج) تحقق بخش وعده ای است که خداوند متعال داده است.
د) همه موارد
20-کدامیک از موارد زیر صحیح است ؟
الف) چون باید دنیا پر از ظلم و جور تا امام زمان(عج) ظهور کنند لذا کمک به ظلم کمک به فرج امام زمان است.
ب) ما باید انتظار بکشیم تا حضرت بیایند وبعد از آن با حضرت علیه باطل قیام کنیم و آن را از بین ببریم.
ج) برای اینکه بتوانیم در موقع ظهور حضرت در رکاب ایشان باشیم باید قبل از آمدن ایشان در گروه اهل حق قرا گرفته باشیم و زمینه حکومت ایشان را با مبارزه با باطل فراهم کنیم.
د) موارد الف وب
"پایان" از طرف طالب پور
( سوالات 2،9،16،19 را زیر کلمات "نیست" خط بکشید لطفا با تاکید )
شهادت بنده ی راستین خدا ،بانوی اول جهان هستی
مظهر عصمت کبری ،حلقه ی وصل رسالت وامامت
حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها تسلیت باد .
به نام خدا
{...واما حکایت زمان ما ،درهرنطق ، تریبون ومحفلی عده ی خاصی را علم کرده اند ومدعی اند که فلانی نماز شب خوان است...}
نماز شب ،فضایل آن ،پاداش وثوابش ، ثمرات آن ، مواظبت برآن ،کراهت ترک آن و دهها فرع دیگر در آیات شریفه ی قرآن وروایات، نشان از درجه ی بالا ووالای این عبادت دارد .برای نمونه :
«ومن اللیل فتهجد به نافلةلک عسی ان یبعثک ربک مقاما محمودا» (وپاسی از شب را زنده بدار تا برای تو نافله ای باشد . امید که پروردگارت تو را به مقامی ستوده <شفاعت و...>برانگیزد )"سوره اسراء/79 "
ویا سوره آل عمران /17 ،سوره الذاریات / 15-18 ،سوره سجده / 16-17 ،سوره الانسان/26 و... .
ویادر روایاتی ازجمله : از امام صادق (ع) : «قال رسول الله (ص) فی وصیته لعلی (ع) :علیک بصلاة اللیل یکرّرها اربعا»(پیامبر خدا ص در سفارش به علی ع فرمودند: "برتو باد به نماز شب" وحضرت این جمله را چهار بار تکرار فرمود) <بحار ج 69 /392/68 >
و در روایات ذکر شده است که :هرکس نماز شب بخواند مایه تندرستی او وموجب خشنودی خداوند شود ،خوش سیما گردد،باعث جلب رزق وروزی ورحمت و از بین رفتن گناهان روزش شود و... .(وسایل الشیعة ج 3 از 20 جلدی ص 268 تا 281 ،کتاب الصلاة ،ابواب بقیة الصلوات المندوبة ، باب 39 و40 و میزان الحکمة ذیل صلاة اللیل )
شخصی که توفیق شب زنده داری یابد می تواند به آن درجات وفضایل وپاداشها برسد .
اما آیا به صرف نماز شب خوان بودن بس است ؟آیا شرط لازم و کافی برای رسیدن به آن درجات وپاداشهاست ؟یا شرایط دیگری هم نیاز دارد ؟
آیا از تهجد وشب زنده داری شمر ویارانش شنیده اید؟ آیا از نماز شب خواندنهای ابن ملجم و طلحه وزبیر شنیده اید ؟ آیا در کتب تاریخی، چیزی از پینه بستن پیشانی خوارج از فرط نماز شب وعبادت شنیده اید ؟آیا از نماز شب شریح قاضی وامثال او شنیده اید ؟ حتما شنیده اید وحتما می دانید که هیچکدام عاقبت به خیر نشدند ،چرا؟
رفقا !به صرف نماز شب خواندن ویا ادعای آن ،کسی معیار حق ،درستی وخوبی نمی شود ! مگر می شود کسی از تحت ولایت الله وولایت کسانی که خدا نصب کرده خارج باشد؛ ورستگار شود ؟ مگر می شود کسی ولیّ را نشناسد وبه او معتقد نباشد اما به آن فضایل وثوابها برسد ؟ مگر می شود کسی که حقیقت وجود وباطنش غریو ولایت گریزی وولایت ستیزی سر می دهد ؛به آن کمالات ودرجات نایل آید ؟
هرگز آنکه از ولایت محوری وحقیقت ولایت مداری بهره ای ندارد، به آن درجات نمی رسد ! هرگزکسی که در مدار وخط وروش واهداف ولایت نیست ،به آن مرحله وکمال دست نمی یابد! هرگز نماز شب ، بی ولایت نماز شب نیست !
کسی که از مدار ولایت الله ومنصوبین او ( ولایت خاص یا عام ) خارج شود دیگر در ولایت الهی نیست لذا دیگر آن پاداشها ودرجات را هم ندارد .(سوره بقره /257)آن همه فضیلت وثواب ودرجه از آن نماز شب خوانی است که در زندگی، مطیع اوامر خدا وتحت ولایت او ومنصوبینش باشد والا پشیزی ارزش ندارد .
عدم معرفت وجمود فکری خوارج، با وجود پیشانی پینه بسته شان ازشدت نماز شب و عبادت دلیلی جز ولایت گریزی وگاهی ولایت ستیزی نداشت ، حکم شریح قاضی به مبارزه وکشتن امام حسین ویارانش ومشروعیت بخشی به حکومت یزیدهم بر اثر عدم رسوخ اعتقاد به ولایت در افکار او بود؛ وداستان شمر وطلحه وزبیر وامثال انها تا زمان ما نیز بشرح ایضا .
نماز بی ولای او، عبادتی است بی وضو به منکر علی بگو، نماز خود قضا کند
واما حکایت زمان ما ،درهرنطق ، تریبون ومحفلی عده ی خاصی را علم کرده اند ومدعی اند که فلانی نماز شب خوان است، اهل تهجّد ،مناجات شبش دل سنگ را آب می کند ،دارای فلان کمالات معنوی است وبالاخره با عوام فریبی در پی باز سازی برخی شخصیتهایند ؛ اما سخنی از در صد ولایت پذیری اوومیزان تعهد ش به آموزه های ولایی؛ در تعریف وتمجید هایشان نیست ، دریغ از بیان عملکردشان در پیروی از اهداف وبرنامه های ولایت ورهبری ،تنها مطلبی که به میان نمی آورند واز طرح وتبیین ان هراسناکند همین موضوع است!واگر هم سخنی می آورند بدون دلیل ودر حد لفاظی است.
خدایا به ما بصیرت در دین عطا فرما؛ الهی واجعل عاقبة امورنا خیرا./. طالب پور
الا مسها که در گرد و غبارید به اکسیر ولایت دل سپارید
طلا آن وقت طلای ناب گردد که در حُرم ولایت آب گردد
نماز بی ولایت بی نمازیست تعبد نیست نوعی حقه بازیست
ولایت چیست درخون غوطه خوردن کلید سینه بر مولا سپردن
حسین ابن علی در خون شناکرد مرا با این حقیقت آشنا کرد
ولایت بی بلا معنا ندارد نجف بی کربلا معنا ندارد
«مرحوم آقاسی»
به نام خدا
خطاب به خودم و دیگران؛ به ویژه آنها که بی مهابا ،با سینه ی سپر وجسورانه برای تخریب ،عیبگویی وعیبجویی مؤمن، از هیچ گونه مطلبی (تحریک کننده ی افکار ،دروغ ، گمانه زنی، القاء شبهه ،تحریف کلمات ،بزرگنمایی،شارلاتانیزم تبلیغاتی،شایعه و...) دریغ نمی کنند وگاهی به بهانه ی نظارت ونقد مسایل جامعه وارزیابی عملکردها دچار غیبت ومواقعی هم به تهمت وبهتان ناگزیر می شوند وخود را در پروژه ای سیستمی ،زنجیره ای ،شیطانی و برانداز، موفق وپیروز میدان می دانند .
غافل از آنکه شریعت اسلامی وآموزه های قویم دینی به ما هدف ورسم زندگی را چنین می نماید:
{عیب گویی وغیبت یعنی هرکس ازکسی (پشت سرش) چیزی(ازعیب) بگوید که در وجود او هست - پیامبر اسلام ص}(واگرآن عیب در او وجود ندارد، تهمت وبهتان است)
غیبت کردن ، خوردن گوشت برادر مؤمن مرده (سوره حجرات /12)
غیبت ، حرام است همچون خون ومال وآبروی مؤمن (رسول الله ص)
غیبت ، اگر با آب دریا آمیخته شود آن را می آلاید(رسول الله ص)
غیبت ، بد تر از زناست (رسول الله ص)
غیبت ، مجوزو بهانه ای برای عیبگویی و غیبت شدن (امام علی ع وامام صادق ع)
غیبت ، باعث مبغوض شدن نزد خدا ومردم (امام علی ع)
غیبت ، کار فرد بی خرد(امام علی ع)
غیبت ، منفور ترین مردم نزد خدا شدن(امام علی ع)
غیبت ، از زشت ترین فرومایگیها (امام علی ع)
غیبت ، بزرگترین گناه (امام علی ع)
غیبت ، باعث لعن شدن (امام کاظم ع)
غیبت ، خورش سگهای دوزخ (امام علی ع وامام سجاد ع)
غیبت ،نان خورش مردمان سگ صفت (امام زین العابدین ع)
غیبت ، باعث عذابی پر درد در دنیا وآخرت (سوره نور / 19)
غیبت ، کار کسی که در پی توجیه وعذر وبهانه، برای عیبهای خویش است(امام علی ع)
غیبت ، باعث نابودی دین فرد< زودتر از بیماری خوره >(رسول الله ص)
غیبت ، باعث عدم قبولی نماز وروزه ی فرد تا چهل روز(رسول الله ص)< مگر با بخشش غیبت شونده >
غیبت ، سبب بر باد رفتن اعمال نیک فرد وانتقال آن به کارنامه ی غیبت شونده (رسول الله ص)
غیبت ، در ماه رمضان باعث نابودی ثواب ومزد روزه (رسول الله ص)
غیبت ، تلاش شخص ناتوان (امام علی ع )
غیبت ، نشانه ی منافق است. (امام علی ع )
وهشدار دهنده ترین روایت از امام صادق ع است که فرمودند:
«من روی علی مؤمن روایة یرید بها شینه وهدم مروّته لیسقط من اعین الناس ، اخرجه الله عزّ و جلّ من ولایته الی ولایة الشیطان»
(هرکس علیه یک مؤمن مطلبی نقل کند که بخواهد با آن او را بد نام سازد وشخصیتش را از بین ببرد ، تا بدین سبب از چشم مردم بیافتد ،خداوند عز وجل او را از ولایت خود به سوی ولایت شیطان اخراج کند.)<بحار ج 75 /ص254/ح36 به نقل از میزان الحکمة ذیل ماده ی غیبت>
(آری فاجر، فاسق ،کسی که علنا گناه می کند ،کسی که حیا ندارد ، بدعتگذار وکسی که ظلم وستم می کند و...مجوز غیبت شدن دارد<البته در کتب مفصل فقهی، موارد مجاز برای غیبت، ذکر شده است که عمده ی آنها بیان شد وغیر ان غیبت وعیب گویی است>.
امید است خداوند به مؤمنین توفیق معرفت ،عمل صالح ،همفکری وهمدلی به جای بد بینی وتخریب وعیبجویی عنایت نماید.
مطالبم را با این سخن بسیار گهربار از امام المتقین ،یعسوب الدین ،امیرالمؤمنین علی علیه السلام به پایان می برم : «طوبی لمن شغله عیبه عن عیوب الناس » <خوشا به حال آن کس که عیب خودش ،او را از پرداختن به عیبهای مردم باز دارد>./.
به نام خدا
{خطبه ی 65 نهج البلاغه : ...لَمْ یَخْلُقْ مَا خَلَقَهُ لِتَشْدِیدِ سُلْطَانٍ - وَ لَا تَخَوُّفٍ مِنْ عَوَاقِبِ زَمَانٍ - وَ لَا اسْتِعَانَةٍ عَلَى نِدٍّ مُثَاوِرٍ وَ لَا شَرِیکٍ مُکَاثِرٍ وَ لَا ضِدٍّ مُنَافِرٍ
مخلوقات را براى تقویت حکمرانی وفرمانروایى، و یا براى ترس از آینده، یا یارى گرفتن در مبارزه با همتاى خود، و یا براى فخر و مباهات شریکان، و یا ستیزه جویى مخالفان ؛نیافریده است.
وَ لَکِنْ خَلَائِقُ مَرْبُوبُونَ وَ عِبَادٌ دَاخِرُونَ ... .
بلکه همه، آفریدههاى او هستند و در سایه پرورش او، بندگانى فروتن و فرمانبردارند.}
در نماز هر روز بارها این مطلب را اندیشه می کنیم که " الله الصمد" (اصل در معنای "صمد"قصد کردن یا قصد کردن با اعتماد است )لذا می توان به معنای زیر تفسیر کرد :<سید،وبزرگی که بر او اعتماد کرده واز هر سو به جانبش قصد می کنند>یعنی تمامی موجودات عالم در تمامی حوائجشان قصد او می کنند زیرا هر چیزی که دارای هستی است هستی را خدا به او داده پس ما سوای او محتاج اویند لذا «ال» در الصمد حصر را می رساند ،یعنی تنها خداوند، صمد وبی نیاز علی الاطلاق است وهمه محتاج او؛واین تعبیر معرفی خداست به وسیله ی صفت فعل او(صمد) کما اینکه الله احد معرفی اوست به صفت ذات(احد).جلّت عظمته .(جلد آخر تفسیر المیزان ذیل سوره ی توحید ).
پس حکمت در خداوند به غرض فعلی بازگشت دارد و غرض فاعلی ندارد بلکه فلسفه ی خلقت او ،نشان دادن جود و فیاضیتش است .
نکته ی دیگری که در این خطبه حضرت علی (ع)به آن اشاره کرده اند، اینکه :
همه، آفریده های خدایند و وبندگانی ذلیل ،فروتن وفرمانبردار او
ذلت دوگونه است :1- ذلت در برابر دیگران ،که مذموم ونکوهیده است
2- ذلت در برابر خدا و آنان که خدا فرموده است (واذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا...<بقره/34>)
لذا دخور و اظهار ذلت وبندگی در برابر خالق وفیّاض وجود ؛نه تنها زشت ومذموم نیست که سکوی کمال وتعالی است (به خلاف توهمات وسخنان وهابیت)؛ذلیل ترین افراد در پیشگاه خدا عزیز ترین بندگان اند (سبحان الذی اسری بعبده ...<اسراء/1>)
آنقدر رتبه ی ذلت و بندگی در پیشگاه ربوبی والا وبالا ست که پیش ازمقام رسالت وبرتر از آن ذکر شده؛ آنجا که در تشهد هر روز چند مرتبه می خوانیم :"واشهد انّ محمدا عبده ورسوله" .
امید آنکه هر روز با معرفت افزایی ،غفلتهایمان کم شده به بندگی حقیقی نزدیکتر شویم .انشاءالله -والسلام علیکم ورحمةالله برکاته - طالب پور
به نام خدا
راستی! فاطمیه نزدیک است...
سید حمیدرضا برقعی در سرودهای با عنوان «کوچه تاریک» :
زیر باران دوشنبه بعد از ظهر
اتفاقی مقابلم رخ داد
وسط کوچه ناگهان دیدم
زن همسایه بر زمین افتاد
***
سیبها، روی خاک غلطیدند
چادرش در میان گرد و غبار
قبلا این صحنه را... نمیدانم
در من انگار میشود تکرار
***
آه سردی کشید، حس کردم
کوچه آتش گرفت از این آه
و سراسیمه گریه در گریه
پسر کوچکش رسید از راه
***
گفت: آرام باش! چیزی نیست
به گمانم فقط کمی کمرم...
دست من را بگیر، گریه نکن
مرد ،گریه نمیکند پسرم
***
چادرش را تکاند، با سختی
یا علی گفت و از زمین پا شد
پیش چشمان بیتفاوت ما
نالههایش فقط ،تماشا شد
***
صبح فردا به مادرم گفتم
گوش کن! این صدای روضهی کیست
طرف کوچه رفتم و دیدم
در و دیوار خانهای مشکی است
***
با خودم فکر میکنم حالا
کوچه ی ما چقدر تاریک است
گریه، مادر، دوشنبه، در، کوچه
راستی! فاطمیه نزدیک است...
به نام خدا
{خطبه ی 65 نهج البلاغه : ...لَمْ یَخْلُقْ مَا خَلَقَهُ لِتَشْدِیدِ سُلْطَانٍ - وَ لَا تَخَوُّفٍ مِنْ عَوَاقِبِ زَمَانٍ - وَ لَا اسْتِعَانَةٍ عَلَى نِدٍّ مُثَاوِرٍ وَ لَا شَرِیکٍ مُکَاثِرٍ وَ لَا ضِدٍّ مُنَافِرٍ
مخلوقات را براى تقویت حکمرانی وفرمانروایى، و یا براى ترس از آینده، یا یارى گرفتن در مبارزه با همتاى خود، و یا براى فخر و مباهات شریکان، و یا ستیزه جویى مخالفان ؛نیافریده است. وَ لَکِنْ خَلَائِقُ مَرْبُوبُونَ وَ عِبَادٌ دَاخِرُونَ ... . بلکه همه، آفریدههاى او هستند و در سایه پرورش او، بندگانى فروتن و فرمانبردارند.}
حکمای اسلامی در تفاوت بین حکمت وفلسفه ی فعل در خداوند وانسان گویند:
حکمت در انسان به غرض فاعلی باز میگردد،اما حکمت در خداوند به غرض فعلی بازگشت دارد؛ بدین معنی که خداوند موجودات را برای مقاصد یا مقصدی (یعنی به کمال رساندن آنها) خلق کرده و در راه آن مقاصد قرار داده است و اقتضای فیض و افاضه او نیز بحسب استحقاق موجودات همین است که آنها را به غایات متناسب با ماهیت و ذات آنها برساند به گفته ی حکیم سبزواری:
ایصال کل ممکن لغایة اذ مقتضی الحکمة و العنایة
مقتضی حکمت و عنایت خداوند این است که هر ممکنی را به غایت خود برساند.
و در اینجاست که وجه تمایز سخن حکما با قول اشاعره که: فعل الله لایعلل بالاغراض و اینکه خلق خداوند نه لِمّ ثبوتی دارد و نه لِمّ اثباتی و نیز با قول معتزله که فعلالله را عبث ندانسته و دارای اغراض میدانند واضح میگردد؛ زیرا حکما ومتکلمین اسلامی ،نه به لزوم عبث معتقدند و نه به فاعلیت بالقصد . و بدین جهت حکما بویژه مرحوم ملاصدرا ؛به فعل ذی غرض و فاعل بیغرض و بعبارت دیگر اثبات غرض فعلی و نفی غرض فاعلی قائل شدند.ضمنا استادشهید مرتضی مطهری در شرح الهیات شفا (ج 3 ص 87) مطالب مبسوطی در این باره دارند.
ازجمله متکلمان امامیه ؛ خواجه نصیرالدین طوسی نیز مرام حکما را اختیار نموده چرا که در تجریدالاعتقاد ضمن صحه گذاشتن بر غرضمندی خداوند، آن غرض را فاعلی ندانسته و مطابق شرح مرحوم علامه حلی در کشف المراد آن را به فعل باز گردانده است: کشف المراد المسألة الرابعة، فی انه تعالی یفعل غرض، و نفی الغرض یستلزم العبث و لایلزم عوده الیه. (ونیز مقاله ی ویژگیهای فیض و فاعلیت وجودی درحکمت متعالیه صدرالمتألهین ،سعید رحیمیان. در تبیان . نت)
همچنان که در شعر معروف مولوی آمده :
من نکردم خلق تا سودی کنم بلکه تا بر بندگان جودی کنم
خداوند غرض فاعلی ندارد بلکه فلسفه ی خلقت او ،نشان دادن جود و فیاضیتش است
مرحوم ملاصدرا در جلد 2 اسفار ص 354 وج 8 ص 203 در مورد «فیض» می گوید : فعل فاعلی که فعلش دائم بوده وبرای غرض وعوض نباشد ،که مرادف جود است
وایشان در معنای «جود »می گوید: افاده ی آن چه باید وشایسته است لکن نه در برابر عوض. <اسفار ج 2 سفر 1 ص 269>
لذا در نماز هر روز بارها این مطلب را اندیشه می کنیم که " الله الصمد"یعنی تمامی موجودات عالم در تمامی حوائجشان قصد او می کنندکه او هستی بخش ،بی نیاز مطلق وفیاض علی الاطلاق است .
ادامه دارد - طالب پور
به نام خدا
مولا علی علیه السلام درفرازی از خطبه ی 65 نهج البلاغه می فرمایند: ستایش خداوندی را سزاست که ...مخلوقات را، برای تقویت حکومت وفرمانروایی و... نیافریده است .(متن بخشی ازخطبه در ذیل می آید)
توجه به نکاتی مناسب است :
هدف وفلسفه ی خلقت موجودات چیست؟ آیا خداوند هم مثل برخی از انسانها به دنبال رییس شدن وفرمانروایی بوده؟ آیا خدا هم در پی سلطه وقدرت بوده است ؟ آیا خدا هم همینکه چهار نفر اطرافش را گرفتند در پی قدرت نمایی وتفاخر وتسلط است؟آیا خدا هم مثل مخلوقات است ؟آیا...
در چند قسمت با بهره مندی از فروغ نهج البلاغه ی امام علی (ع) به قدر وسع نوشته ها ودر مواردی؛ تخصصی ،پاسخ می دهیم .انشاءالله مطالب ؛ثقیل وطویل نشوند.
مخلوق(منظور؛فردی که به اصل خلقت ولوازمش ،یا بی توجه است یا کمتر توجه می کند واز روی هوا وهوس تصمیم می گیرد. نه آنهایی که اراده ای بر طبق وظیفه ی الهی و شرعی وتکلیف محورانه دارند)وقتی هوادار وحامی پیدا می کند وکسانی اطرافش را می گیرند ؛حال وهوا وهوس سلطه وافزایش قدرت وثروت به او دست می دهد .برای مثال اگر نماینده ی شورای شهر است هوس استاندار بودن می کند ،وکیل است با دیدن حامیان واطرافیان، می بیند موقع آن است که وزیر شود یا پس از مدتی به ذهنش می زند که رییس جمهور شود و... اما خداوند اینجور نیست ،غرض وهدف خدا ؛ تقویت حکومت ،قدرت وفرمانروایی نیست، هدف از داشتن خلق وافرادبرای خدا، سلطه جویی وسلطنت نیست
لذا از مباحث بسیار مهم فلسفی وکلامی این است که آیا حکمت (وفلسفه ی خلق کَثَرات وموجودات)در خداوند،همراه غرضی است ؟ وایا مانند انسان به غرض فاعلی بر می گردد یا به غرض فعلی؟
حکما هر چند از فعل مطلق خداوند، غرض و غایت (غیر ذات حق) را نفی میکنند و او را غرضالاغراض و غایة الغایات میدانند،اما غرض و غایت را بطور مطلق نفی نکردهاند بلکه غایات و اغراض جزئی را که همه منتهی به حق سبحانه میشوند اثبات میکنند، بخلاف اشاعره که اصولاً باب تعلیل را بسته و معتقدند کل افعال او بدون غایت وهدف است؛ همچنین بخلاف معتزله که حتی، فعل مطلق حق متعال را نیز دارای غایتی ،غیر ذات میدانند<المغنی،قاضی عبدالجبار،ج 11 ص 96 و106 – قسمت دوم ج 6 ص 210>
در اینجاست که مذهب خاص حکمای اسلامی (بخصوص در فلسفه ی صدرایی) مطرح میشود و آن تفاوت نهادن بین حکمت خداوند با حکمت در انسان است زیرا حکمت در انسان به غرض فاعلی باز میگردد . اما حکمت در خداوند به غرض فعلی بازگشت دارد؛ بدین معنی که خداوند موجودات را برای مقاصد یا مقصدی (یعنی به کمال رساندن آنها) خلق کرده و در راه آن مقاصد قرار داده است و اقتضای فیض و افاضه او نیز بحسب استحقاق موجودات همین است که آنها را به غایات متناسب با ماهیت و ذات آنها برساند ... .
{خطبه ی 65 نهج البلاغه : ...لَمْ یَخْلُقْ مَا خَلَقَهُ لِتَشْدِیدِ سُلْطَانٍ - وَ لَا تَخَوُّفٍ مِنْ عَوَاقِبِ زَمَانٍ - وَ لَا اسْتِعَانَةٍ عَلَى نِدٍّ مُثَاوِرٍ وَ لَا شَرِیکٍ مُکَاثِرٍ وَ لَا ضِدٍّ مُنَافِرٍ
مخلوقات را براى تقویت حکمرانی وفرمانروایى، و یا براى ترس از آینده، یا یارى گرفتن در مبارزه با همتاى خود، و یا براى فخر و مباهات شریکان، و یا ستیزه جویى مخالفان ؛نیافریده است.
وَ لَکِنْ خَلَائِقُ مَرْبُوبُونَ وَ عِبَادٌ دَاخِرُونَ ... .
بلکه همه، آفریدههاى او هستند و در سایه پرورش او، بندگانى فروتن و فرمانبردارند.}
ادامه دارد ./.طالب پور
به نام خدا
رسول خدا(ص): اکبر الکبائرحبّ الدنیا (بزرگترین گناهان ،دنیا طلبی ودوستی دنیاست) < مسکّن الفؤاد ص 95>
امام علی (ع): رأس الآفات الوله بالدنیا (علاقه وشیفتگی به دنیا ،سرچشمه ی همه ی آفات است ) <تنبیه الخواطر ج2 ص 122>
امام علی (ع):حبّ الدنیا رأس الفتن واصل المحن (دنیا دوستی ،منشأفتنه ها وریشه ی محنتهاست) <غرر الحکم ش 4870>
امام سجاد(ع):حبّ الدنیا رأس کلّ خطیئة (دنیا دوستی سرچشمه ی هر کناه وخطایی است).<غررالحکم ش 5264ومیزان الحکمة کلمه ی دنیا>
امام صادق (ع) : کان فیما ناجی الله تعالی به موسی (ع) : ... واعلم انّ کلّ فتنة بذرها حبّ الدنیا (خداوند متعال در یکی از نجواها به موسی علیه السلام فرمودند :...بدان که بذر هر گمراهی وفتنه ای دنیا طلبی است ).قصص الانبیاء ص 184)
در این دنیا ، دنیایی که حقیقتش ترکیب ،تزاحم،تعلق واحتیاج است ، وابستگی وربط است ، عین فقرو نیاز به خداست دنیایی که هیچ عاقلی جرأت دلبستن به آن را ندارد؛ آیا در پی زیورو زخارف آن رفتن،ثروت اندوزی ،قدرت طلبی،شهوت پرستی،غضب آلودگی،نام جویی واسم ورسم خواهی واز این دست خصلتها وتمایلات، با عین الربط بودن واحساس تعلق ووابستگی محض سازگاری دارد؟ بیاییم به فضل خدا دنیا را ابزار خشنودی خدا وآبادانی آخرت یافته و فقط بنده ی خدا باشیم وبه لوازم بندگی اش ملتزم شویم.
توجه:(البته باید توجه کرد که،اخذ وبهره مندی از دنیا در حدّ کفاف ورفع نیازمندیهای ضروری که نتیجه ی آن ،عزت مندی فرد وخشنودی و رضایت خداباشد از نظر شارع مقدس مذموم وممنوع نیست بلکه دلبستگی وعلاقه به دنیا ناپسند شمرده شده است).
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
بایگانی
اشتراک