بازدید امروز : 203
بازدید دیروز : 159
به نام خدا
در پی طرح بد اخلاقی بزرگ ،اجازه دهید مستقیم وارد مباحث اخلاق کاربردی شوم ،زیرا پرداختن به مباحث اصول اخلاقی در حوصله ی موضوع این نوشته نیست لذا به صورت تطبیقی به طرح سؤالی می پردازم که از کاوش در متن برخی وبلاگها وسایتهای مدعی اخلاق بدست آمده ،امید که معنای بد اخلاقی ،از آن منکشف شودوفضا، تلطیف یابد:
معنا ومصداق بد اخلاقی کدام است ؟:
آیا نوشتن متنی مستدل ومنطقی است ، یا نوشتن متنی مذبذب وبی اساس وپایه
آیا رعایت ادب وآوردن سلام (از مصادیق بارز ادب)است ، یا بی ادبی وبی احترامی
سفارش به سعه ی صدر وتدبر بدون تعصب است ، یا تند روی وجنجال آفرینی وشارلاتانیزم خبری
تشویق به تعقل وراستی وصدق ، یا متهم کردن افراد به نفهمی ودروغ
آیا ترغیب به وحدت واتحاد است ، یا کاری که باعث تشتت ودو دستگی
سفارش به حفظ آبرو ی مؤمن ، یا سربریدن آبروی مردم با پنبه ودر لفّافه
آوردن تعابیر متقن واستوار ، یا آوردن تعابیری تردید آمیز چون "می گویند" و"شنیده شده" ودر پی آن القاءو اشاعه ی دروغ
نوشتن از مبانی اسلام عزیز ،یا نوشتن از مبانی مکاتب سست بنیاد ومنحرف
سفارش به بصیرت وولایت مداری ، یا نوشتن از فتنه گران وحمایت از باطل وفتنه گر
نوشتن مشکلات واقعی وراه حل برون رفت از آنها ، یا نوشتن مشکلات با هدف تخریب و تضعیف نظام
نوشتن کمبودها برای جبران ضعفها ، یا نوشتن کمبود ها به قصد سیاه نمایی وضربه
آیا سؤال کردن وانتظار جواب است، یا جواب ندادن وبی اعتنایی به شعور وسؤال مردم
آیا تشویق مردم به آرامش وطلب دانستن حقایق ، یا تشویش افکار با ادعاهای بی اساس
آیا القاء خودباوری وشجاعت در برابر ظالمین ، یا تلقی دیگر باوری وترس ورعب از دشمنان
آیا افشاگری حقایق با سند ومدرک ، یا تحمیل افکار انحرافی به هر قیمت
آیا معرفی معیار وملاک برای تشخیص حق ، یا بت کردن اشخاص وجازدن برخی افراد به عنوان محور حق
آیا احترام به مخالف وتوجه به انسان مقابل است ، یا از انسان مقابل تعبیر نمودن به : هتاک، دروغ گو ، جاهل ، کج فهم ، افسار گسیخته ،دارای افکار کودکانه ،کم سواد ، جزم گرا ، بی عقل و بدون تحلیل .
آیا تکریم مخالف ورعایت ادب نسبت به اواست یا از انسانهای ارزشی ومدافعان ولایت واسلام ونظام اسلامی ،تعبیر به سگ ، فضله ی موش ،بوقلمون صفت ،متحجرین خشک مغز، نامرد وغدّار کردن
رفقا عجب دنیای وارونه ایست که معترضان بر بداخلاقی فقط در نوشته های چند روز اخیرشان برخی از این خلاف مروّتها وکم حوصلگیها درج شده است
اولا : امید واریم مسئولین مربوطه، ترتیبی اتخاذ کنند تا معترضان بر بد اخلاقی که برخی ،خود سبب اند ومسبِب، فضا را آرام نمایند .
ثانیا : بالاترین بد اخلاقی را به کسانی مستند می کنیم که باید پاسخگوی سؤالات وشبهات باشند ،ولی همیشه با آلوده کردن فضا وپیش افتادن یا پیش انداختن دیگران از جواب طفره رفته، از روی غرور وبی احترامی به شعور مردم ،خود را از پاسخگویی می رهانند ،به کسانی که مرتب شعارشان حرمت نهادن به انسانها است وآن را یک اصل در مکتب برآمده از امام علی (ع) می دانند، اما.!!(البته نام بردن از این افراد لزومی ندارد ،چون قطعا عاقلان دانند).
ولی این افراد بدانند که اگر در این دنیا بتوانند خود را از پاسخگویی به عملکرد خویش در هر مقامی ،خلاص کنند و فرار کنند ،امادر آخرت ودر پیشگاه خداوند گرفتارند وراه مفرّی ندارند «انّ ربّک لبالمرصاد»<فجر /14>./.
برای ظهور وتعجیل در فرج مولایمان امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف
*در پایان با نگاه به معیارها وملا کات اسلام وشرع مقدس وعقل سلیم بدیهی و نه بر اساس نظر شخصی وجزیی ،تقاضا دارم اگر در وبلاگم بی احترامی یا بد اخلاقی ای یافتید اطلاع دهید تا در صدد اصلاح برآیم ./.
به نام خدا
قال علی (ع):"لا یعرف الحق بالرجال،اعرف الحق تعرف اهله"<حق با اشخاص ورجال شناخته نمی شود،شما ابتدا حق را بشناسید تا بتوانید اهل حق را بشناسید.>(بحار الانوار،ج 40 ص 126)
قال علی (ع):"لاتنظر الی من قال و انظر الی ما قال "مولا علی علیه السلام (در بحث شناخت ) می فرمایند: <به گوینده ی سخن نگاه نکن ببین چه می گوید.> (غرر الحکم ح 5048)
برای شادی روح مقدس امام (ره)
وشهدای عزیز،صلوات
«اللّهم صلّ علی محمد وآل محمد وعجّل فرجهم»
بخوانید ،تأمل کنید ونظر بدهید مهم نیست چه کسی بیان کرده، مهم محتوای آن است (شاید بعد ها اسامی گویندگان را به عرض رساندم شاید):
* 1-{... می گوید :مذاکره با آمریکا تنها راه حل مشکلات است وتسخیر سفارت آمریکا (لانه جاسوسی )این راه را برما بست .}(هفته نامه ی هامون 10/8/78 ص 7)
* 2- {... می گوید : گذشته را باید رها کرد وامروزی شد . راه امروزی شدن هم تمسک به «بنیاد زندگی غربی وخرد غربی »است .}(سخنرانی در دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی 11/3/1370)
* 3- { ... می گوید : بسیاری از طرحهای آن ها در "مرکز کارتر"می تواند به طرح هایی که من در "مرکز..." دارم نزدیک باشد...، به آقای کارتر احترام می گذارم وبرای او آرزوی موفقیت می کنم ....}(مصاحبه با فاینشنال تایمز ،آینده ی نو شماره 13 شهریور 1385)
بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (ره) فرمودند:«ادعای بشر دوستی وطرفداری حقوق بشر از طرف کسانی مطرح است که متجاوز به حقوق بشر هستند وقهرمان در این امر کسی است که تجاوزش از همه بیشتر است وآن در عصر حاضر ، شخص کارتر است.»(صحیفه ی نور ج 3 ص 470)(لطفا،مقایسه کنید)
* 4- { ... می گوید : سر دادن شعار مرگ وآتش کشیدن پرچم آمریکا ،اعمالی زشت ووحشیانه است .}(جبهه ، 30/5/78).
دوستان، قطعا احتیاج به هیچ توضیحی ندارد .
قضاوت واقعی با شما مردم بابصیرت ./.
به نام خدا
قال علی (ع):«یا حارث ،انک نظرتَ تحتکَ ولم تنظر فوقک فحِرتَ! انکَ لم تعرف الحق فتعرف من اَتاه ، ولم تعرف الباطل فتعرف مَن اتاه »
مولا علی علیه السلام به حارث بن حوت که در شناخت اصحاب جمل وحق شناسی، کم آورده بود فرمود: <ای حارث !تو زیر پای خود را دیدی ،اما به پیرامونت نگاه نکردی (زمان شناس نیستی)پس سرگردان شدی ،تو حق را نشناختی تا بدانی که اهل حق وراستی چه کسانی هستند؟ .وباطل را نیز نشناختی تا باطل گرایان را بدانی وبشناسی >(معیار ،اشخاص نیستند .معیار حق وصدق است ).(نهج البلاغه، حکمت 262)
رفقا ،بخوانید و با تأنّی وتفکر نظر بدهید مهم نیست چه کسی بیان کرده، مهم محتوای آن است (شاید بعد ها اسامی گویندگان را به عرض رساندم شاید):
*1- { ...می گوید :اگراین حجاب وپوشش مانع حضور زن و بروز شخصیت زن شود ،قطعا مضرّ است ...مشکل ،این نیست که زنان چگونه لباس بپوشند،مشکل این است که زنان بتوانند در عرصه های مختلف حضور داشته باشند.!!}(روزنامه ی همبستگی 16/8/79)
*2- {... می گوید : نظریه ی غیرت دینی ،ویران کننده ی اندیشه ،فرهنگ و تمدن است .!!}(روزنامه ی آریا 16/1/79)
*3- {... می گوید : مظاهر دینی ،چون حجاب و حیای زنان ،نماد عقب افتادگی است.!!}(ماهنامه ی جامعه ی سالم ،تیر 77،ش 39 ص 69)
*4- {... می گوید : حذف صحنه های جنسی ومشروب خواری از فیلم ،هیچ مستند شرعی ندارد ،!کجای فقه آمده که گفتن وشنیدن اینکه پسری به دختری بگوید دوستت دارم ،حرام است ؟.!!}(هفته نامه ی آبان 9/11/78)
*5- {... می گوید : قوانین شرعی در مورد زنان ،ظالمانه است.!!}(روزنامه ی عصر آزادگان 7/11/78 ص 17)
توضیح :الف - دین اسلام که بهترین روش زندگی را به ما هدیه کرده وهمه ی نیازهای انسان را در نظر گرفته ، حجاب را، ضروری ولازم دانسته است ،بله حجاب که نماد عفاف است را برای جلوگیری از فساد وتباهی فرد وجامعه به ما تقدیم کرده ، مسیر تکامل ،پیشرفت و کرامت انسان را در حفظ حریم ها تعریف نموده است ،حال فردی برای عرض اندام ،آگاهانه یا بدون آگاهی در مقابل خدا ودین خدا بایستد وضروری دین را به چالش کشیده ،مخالفت کند ،ای مسلمانان، باید با او چه رفتاری داشت ؟ آیا باید اورا دوست داشت وبه او عشق ورزید ومحبتش را بر سینه ی قلب و روی دیوار خانه یا مغازه و بر شیشه ی ماشین حک کرد ونصب نمود یا باید با کسی که با آموزه های دینی ودین مردم مسلمان، بازی می کند، دشمنی کرد واورا طرد نمود ؟ویا لااقل مخالفت نمود ؟!!
ب - دوستان ،اجتهاد ورسیدن به قوه ی استنباط وارائه ی فتوا به سالیان سال تلاش وپشتکار علمی نیاز دارد ، اگر کسی چندین سال پی در پی ، ممحّض در علوم دینی بشود ،آنگاه با وجود شرایطی به قوه ی تحلیل واجتهاد وفتوا دادن می رسد ، سؤالم این است که : این گوینده یا گویندگان ، به چه مجوزی وارد منطقه وحوزه ای شده اند که در حد وقواره ی آنها نیست وقطعا به قوه ی اجتهاد نرسیده، اما کارشناسی می کنند وبر خلاف احکام دین وفتاوای فقها ی عظام ومتکلمان وحکمای اسلام نظر می دهند. مگر از شعارهای اصلی آقایان گوینده ی این سخنان انصاف وتخصص وکاردانی و... نیست؟ای مردم متدین !مگر می شود هرکسی از راه به در آید واعتقادات ومقدسات تان را به باد سخریه بگیرد وکسی چیزی نگوید؟
مگر می شود یک امت مسلمان، ودر کنارآنها علمای دین ، که با چنگ ودندان از مقدساتشان، از مکتب بر حقشان محافظت کرده واز نثار وایثار جان ومال دریغ نداشته اند، بگذارند عده ای آن را ویران کنند و نابود سازند ؟
ج- " نبتلیه" در آیه ی شریفه ی <انّا خلقنا الانسان من نطفة امشاج نبتلیه > (انسان /2)یعنی امتحان وآزمایش انسان، این خیلی حرف بزرگ وسنگینی برای ما انسانهاست ،که: خداوند برای انسان <مشجها> یعنی استعدادهای گوناگونی قرار داده واو به حدی رسیده است که شایسته ی تکلیف وامتحان دادن شده. قطعا یکی از امتحانات، دفاع از دین خدا واحکام اوست .البته هر زمان امتحانات فرق دارد.واما آیا وظیفه وتکلیف ما دفاع عقلانی وشرعی از دین واحکامش نیست؟آیا حجاب از احکام ضروری دین نیست؟ !! .
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
قضاوت واقعی، با وجدانهای بیدار وبی تعصب شما .
به نام خدا
روی عن ابی عبدالله (ع)انه قال : "من دخل فی هذا الدین بالرجال اخرجه منه الرجال کما ادخلوه فیه ومن دخل فیه بالکتاب والسنة زالت الجبال قبل ان یزول"
امام صادق (ع) فرمودند: <کسی که اشخاص ورجال اورا وارد وادی دین کردند ، اشخاص هم اورا از دین بیرون می برند اما کسی که با ملاک ومعیار (کتاب الهی وسنت ، یعنی با پشتوانه ی محکم ) وارد دین شده ،کوه ها تکان می خورند ولی او تکان نمی خورد .>(بحارالانوار ،ج 2 ص 105 وج 22 ص 103)
قال علی (ع):"لا یعرف الحق بالرجال،اعرف الحق تعرف اهله"
<حق با اشخاص ورجال شناخته نمی شود،شما ابتدا حق را بشناسید تا بتوانید اهل حق را بشناسید.>(بحار الانوار،ج 40 ص 126)
دوستان ،بخوانید و باآرامش، فکر واندیشه کنید ونظر بدهید مهم نیست چه کسی بیان کرده، مهم محتوای آن است (شاید بعد ها اسامی گویندگان را به عرض رساندم شاید):
* 1- {... می گوید : اگر دین در برابر آزادی قرار بگیرداین دین است که باید محدود شود نه آزادی !!} (سخنرانی در دانشگاه تهران 2/3/1387)
* 2- { ... می گوید : در تعارض تکالیف دینی وحقوق بشر ، حقوق بشر مقدم است .!!} (روزنامه صبح امروز-شهریور 1378)
* 3- {... می گوید : برای اصلاحات باید دین را تغییر داد.!!}(روزنامه رسالت 5/6/1381)
* 4- {... می گوید : مارکس گفته است <دین افیون توده هاست .>...دین در حکومتهای دینی نه تنها افیون توده هاست ،بلکه من می افزایم علاوه بر آن افیون حکومت ها هم هست.!!}( در مراسم تجلیلی در دانشگاه شهید بهشتی )
* 5- { در دفاع از گویند ه ی بالا ،... می گوید : هنوز این درد ومصیبت را داریم که انسانی دانشمند... !!، به ناحق ،به ارتداد متهم وبر اساس آن محکوم می شود .!!} (نامه ای برای فردا ص 40 )
* 6- {... می گوید : حقیقت دین ، همان تجربه ی فردی دینی است که در مورد پیامبران " تلقی وحی " نام گرفته ودین هیچ ارتباطی به امور اجتماعی وسیاسی وحکومتی ندارد. هر کسی همان قدر دیندار است که به این تجربه ی فردی رسیده باشد .!!} (روزنامه ی صبح امروز 9/3/1378 ص 6)
توضیح : این جملات، خود بسیار گویاست واحتیاج به تبیین ندارد ، گویا برخی افراد به اصطلاح روشنفکر خواسته اند به قول مثل قدیمی ،ابروی دین را درست کنند ،از روی نادانی یا آگاهانه (که البته مورد اخیر به واقع نزدیکتر است ، اما در نتیجه، فرقی ندارد) زده اند چشمش را هم کور کرده واینان دچار خود فروختگی شده برای دفاع از شعار زیبای اصلاحات در دام لیبرایسم ،وشفافتر بگویم در دام یکی از مبانی لیبرال دموکراسی یعنی سکولاریسم - که یکی از معانیش جدایی دین ازحکومت وسیاست است ویا بگو دینِ فردی، وکنار گذاشتن آن از عرصه های اجتماعی - افتاده اند ، در دام حقوق بشری که برخی اصولش، تناقضات بیّن با دین وعقل سلیم دارد افتاده ، وبه دین ستیزی پنهان وآشکار پر داخته اند ،دین را که نجات بخش بشریت در طول تاریخ بوده وهست ،با مواد مخدر که کمترین اثرش سستی وعقب گرد فرد وجامعه است ، همسان یا مضر تر دانسته اندو حضرات ،عملا همان آرزویی که دشمنان دین، از صدر اسلام تا به حال در صدد آن بوده وهستند (یعنی محو دین) را ،محقق می کنند وبرخی اسب تراوای ایشان شده، واز شادی وچراغ سبز دشمنان اسلام شادندوسبز .!!
قضاوت واقعی با شما، ، البته نه با تعصّب ./.
- ادامه دارد (4-حجاب ،عفاف وزنان)
(به حول وقوه ی الهی مبانی لیبرال دموکراسی ومباحث تطبیقی آن با اسلام ونقد هایش را در پستهای آینده به مقتضای حوصله ی بحث ،خواهم داشت .انشاءالله )
به نام خدا
در مورد برخی زمزمه ها ی تعطیلی فضا های سایبری توسط عده ای ،مطلبی به نظرم رسید که واقعا قصد تخریب کسی را نداشته ومغرضانه وجاهلانه نیز بیان نمی کنم ومخاطب خاصی را هم نشانه نرفته ام تنها از باب احتمالات است (کسانی که با رشته ی ریاضی حتی مقدمات مباحث ریاضی سروکار دارند می دانند که حساب احتمالات ،مخاطب خاص ندارد).
به نظر می رسد تعطیل کردن ویا زمزمه ی تعطیلی وبلاگ یا سایت توسط فرد یا گروهی به واسطه ی احتمالات زیر ممکن است تحقق پذیرد :
*1 - مشغله ی زیاد وفرصت ناکافی، باعث شده برای رضای خدا تعطیل کند.
*2 - اذیت وآزار اعضا وجوارح مثل چشم درد ،سر درد ،انگشت درد و...لذا دلش نمی خواهد ادامه دهد .
*3 - ایجاد هیجانات کاذب که باعث امراض عصبی ویا حتی گوارشی می شود،باعث بازدارندگی شده باشد .
*4 - ورود رقبای سرسخت که توان مقابله ومبارزه با آنها را ندارد .لذا چون کم آورده (مطلب یا...) کنار می رود.
*5 - سؤالات سخت که تا آن زمان کسی از او نپرسیده بود وکسی از گل نازکتر برایش ننوشته بود واو هم تاکنون ملزم به پاسخ گویی نبوده اما از این به بعد اوضاع به وفق مراد نیست ودر به پاشنه نمی چرخد و باد موافق هم نمی وزد ، لذا باید بگذارد ودر رود .
*6 - تا کنون هر چه خواسته نوشته ،صحیح وسقیم ،در ست ونادرست ،باطل وحق را به خورد خلق الله داده وعده ای را با توجه به جایگاهی که کسب کرده با مطالب نادر ستش به دام باطل انداخته ،اما به یکباره همچون فضیل وحرّ وسایر تائبین (رحمةالله علیهم اجمعین)متنبه شده وفهمیده که تا به حال اشتباه می نوشته ،لذا حداقل کار برای جبران را،در تعطیلی وسکوت ،همراه با اخلاص یافته است .
*7 - شاید توسط اشخاص یا گروههایی پشتیبانی وساپورت می شده ،که با کم شدن یا حذف پشتیبانی مالی یا فکری واطلاعاتی،قصد تعطیلی به سرش زده است .
*8 - شاید هم واقعا کم آورده وپس از رجز خوانی های بی پایه واساس ،از هر طرف تحت فشار افکار عمومی وحتی خصوصی ، راه مفرّی جز تعطیلی ندارد.
*9 - وشاید برای مظلوم نمایی وعوام فریبی و...به برنامه ی تعطیلی روی آورده است .
*10 - احتمال هم دارد برای تجدید قوا وبرنامه ریزی در راستای سازماندهی وساماندهی امور ،به تعطیلی موقت وتاکتیکی دست زده باشد .
<تلک عشرةکاملة >، رفقا اینها احتمالاتی است که هر کدام را شاید .
والله اعلم ./.
به نام خدا
بخوانید و باآرامش، تأمل واندیشه کنید ونظر بدهید مهم نیست چه کسی بیان کرده، مهم محتوای آن است (شاید بعد ها اسامی گویندگان را به عرض رساندم شاید):
قال علی (ع):"لا یعرف الحق بالرجال،اعرف الحق تعرف اهله"<حق با اشخاص ورجال شناخته نمی شود،شما ابتدا حق را بشناسید تا بتوانید اهل حق را بشناسید.>(بحار الانوار،ج 40 ص 126)
قال علی (ع):"لاتنظر الی من قال و انظر الی ما قال "مولا علی علیه السلام (در بحث شناخت ) می فرمایند: <به گوینده ی سخن نگاه نکن ببین چه می گوید.> (غرر الحکم ح 5048)
* 1- {...می گوید : حکومت وسایه ی سیاست وشیوه ی حکمرانی در این دوران (دوران خلفا)که بی گزاف می توان آن را «دوران زرین» سیاست وحکومت در اسلام نامید ...} (نشریه ی نمایه ش 97 به نقل از روزنامه ی بیان ش 81)
توضیح: تعبیر "دوران زرین "وطلایی برای حکومت غاصب وجعلی خلفای سه گانه، آیا از یک منطق اندیشه ورز ، دین مدار ومنصف صادر می شود ،یا از نگاهی سیاست زده ، غیر دینی وغربگرا ؟!! شیعیان مولا علی (ع)، قضاوت واقعی با شما .
* 2- {...می گوید : یکدستگی جامعه ی اولی اسلامی که شور ایمان وامید به آینده ،دل های اعضای آن را به هم نزدیک کرده بود ، در آغاز بر سر تصاحب قدرت سیاسی به هم خورد.} (آیین و اندیشه در کام خودکامگی ص 36)
توضیح :طلب حق مسلم ،عقلی وشرعی توسط امام علی (ع) برای کسب جایگاه حقیقی وایجاد حکومت عادلانه برمبنای آموزه ها واحکام الهی واسلامی که توسط غاصبان حکومت اشغال شده بود آیا تصاحب وجنگ قدرت سیاسی بود؟!! . این چه تعبیر سطحی ،مغرضانه و مصلحت اندیشانه ای است(برای جذب کدام غیر شیعی راضی به خفه کردن حق وعدل هستید)؟!! شیعیان مولا علی (ع)، قضاوت واقعی باشما.
* 3- {...می گوید : حتی ائمه در بعد ظاهری وحکومت که در واقع زعامت دنیوی است از خطا مصون نمی باشند.!!}(ماهنامه ی کیان ش 44 )
آیا این تعابیر دست آورد آزادی است؟کدام آزادی ؟!!آزادی از اسارت شیطان ،بند هواوهوس ، آزادی ازجهل وکج اندیشی وورود به فضای ناب وخالص وزلال اندیشه ی الهی ،خدا محور و معصوم پرور ،، یا آزادی غرب گرا وشیطان پرست که نتیجه اش نسبی گرایی وصدور مجوز روسپی گری ،پلورالیزم دینی،هنجار شکنی ،نهیلیسم وپوچ گرایی ،مبارزه با آموزه های دینی واخلاقی ومذهبی ، تسلط سرمایه داران بر ضعفا وورود به فضای دنیا گرایی ،امانیسم وانسان محوری ،پراگماتیسم ومنفعت طلبی بشری و ...وصد البته همراه با عوامفریبی ولعاب دین ومردم ومذهب.)
دوستان ،بینکم وبین الله ،قضاوت واقعی با شما ،تعصب یا منطق،حفظ اصول یا خود باختگی،، کدام؟ ./. ادامه دارد
به نام خدا
قال علی (ع):"لاتنظر الی من قال و انظر الی ما قال "مولا علی علیه السلام (در بحث شناخت ) می فرمایند: <به گوینده ی سخن نگاه نکن ببین چه می گوید.> (غرر الحکم ح 5048)
وقال علی (ع) :"المرء مخبوءتحت لسانه":(در نقش سخن در شناخت انسان<رفتار شناسی>) حضرت می فرمایند:<انسان زیر زبان خود پنهان است> (نهج البلاغه حکمت 148 ).
بخوانید وتأمل واندیشه کنید ونظر بدهید مهم نیست چه کسی بیان کرده، مهم محتوای آن است (شاید بعد ها اسامی گویندگان را به عرض رساندم شاید):
*1- ...می گوید: {وحی امری تجربی است نه امری گزاره ای ،وحی یافتنی است ،پیامبر هم وحی را تجربه کرد ویافت}(ماهنامه ی چشم انداز ایران، سال79،شماره ی 4 ص 68)
(توضیح :از آثار این سخنان آنکه : پس، وحی ،بشری و یافتنی است ومی تواند چون خوابهای پریشان که نوعی یافته است، باطل باشد علاوه می تواند متغیر باشد ،لذا نمی شودبه امر متغیر تکیه کرد پس قرآن که وحی بر پیامبر است قابل استناد واعتنا نیست ونستجیر بالله تاریخ مصرفش گذشته است .)
* 2- ...می گوید: {این سخن که <وحی ،الهام بر پیامبر بوده وماهیت قرآن بر ما آشکار نیست ونمی توان به آن استناد کرد> درست است !!در حال حاضر مطالب قرآن با برخی دریافتهای بشری سازگار نیست ، چرا که احکام آن متناسب با زندگی قبیله ای است واگر بپذیریم احکام کتاب آسمانی مسلمانان قطعی وجاودانه است باید بگوییم که زندگی مورد نظر اسلام زندگی قبیله ای است !! در زمان حاضر بنابرادلّه ای که ذکر شد ،قرآن برای ما قابل استناد نیست .!!!(کیهان 12/6/1387).
* 3-...می گوید: { اثبات اینکه قرآن سخن خدااست ناممکن است،قرآن متنی است که بعد ها به وسیله ی مسلمان ها ، از ترکیب چند گفتمان مختلف ساخته شده است ...}(سایت انتخاب)
(( ملاحظه می فرمایید ، زمانی بر این مملکت ونظام الهی گذشت که به نام آزادی، مقدسات ما بمباران افکار روشنفکر نما ها شد، خود قضاوت کنید و نظر دهید .))./.
به نام خدا
"ماشیفتگان خدمتیم ،نه تشنگان قدرت"
«شهید بهشتی ،شهید مظلوم وبی ادعا»
سفارش شهیدان در بحث قدرت سیاسی اجتماعی دراین دنیا این است که : « بمانید تا کاری کنید ،نه آنکه کاری کنید تا بمانید »
اما سفارششان برای آخرت اینکه «کاری کنید تا بمانید »
(ولا تحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاءعند ربهم یرزقون )
رفقا بدانیم ویقین کنیم که" ابد" در پیش داریم ، بله "ابد" . برایش چه کرده ایم ؟ ؟
به نام خدا
برای شادی روح شهدا،وپاسداری از خون پاکشان ، صلوات
(دانستن، حق همه است ،پرسش ،حق یک شهروند)
(وجواب ،وظیفه ی یک مسئول)
سؤال روشنی که مدت زمانی است ذهنم را مشغول کرده واز دیگران به کرّات شنیده ام والبته مرتبط با مسأله ی جنجالی کشور مبنی بر طرح نظارت نمایندگان مجلس برخود _ که عنقریب به آثار باستانی تبدیل شود- به عنوان یک شهروند مطرح می کنم .
ضمن تقدیر از برخی فعالیتهای نماینده ی محترم اردکان در مجلس شورای اسلامی اجازه می خواهم قبل از سؤال خاطره ای رابیان کنم :
فکر می کنم در سال 1388 بود که به اتفاق امام جمعه ی وقت وبرخی دیگر از مسئولین شهر برای بازدید به شرکت معدنی - صنعتی چادر ملو واقع در خرانق اردکان رفتیم وبعد از بازدید چند ساعته ،اینجانب نامه ی امام جمعه را مبنی بر در خواست مساعدت بر ای تکمیل خوابگاه حوزه ی علمیه ی خواهران به مهندس نوریان مدیر عامل محترم آن شرکت تقدیم نمودم ومقررشد چند روز بعد پی گیری کنم ،پس از مدتی با ایشان تماس تلفنی حاصل نموده وایشان فرمودند: "اگر نماینده در جریان باشند وایشان بگویند مامساعدت می کنیم"!!
(البته مشت نمونه ی خروار است ،در عزل ونصب مسئولین ،برنامه ریزی وافتتاح وبهره برداری از پروژه ها،امور مراکز علمی ،فرهنگی ،سیاسی، اجتماعی و...)
شماچه رابطه ای بین این دو موضوع(نامه ی امام جمعه ی یک شهر ونماینده ی مجلس یک شهر در موضوعی کاملا مستقل ) کشف می کنید.
(قابل توجه :بایددر نظر داشت که ، نماینده ی محترم، هیچ ارتباط ومسئولیتی در پروژه ی ساخت خوابگاه حوزه ی علمیه نداشته وندارد، ونیز توجه داشته باشید که موقعیت یک امام جمعه از یک نماینده در یک شهر کمتر نیست لذا به ذهن هر کسی سؤال از نفوذ ورابطه ونیز دخالت ،پیش می آید)
واما سؤال : آیا جایگاه وحیطه ی وظایف و عملکرد نماینده ، امام جمعه، فرماندار وسایر مسئولین، مشخص نیست ؟اگر هست پس چرا؟؟
آیا معیاری برای نفوذ ورابطه وانجام امور ودر نتیجه آیا معیاری برای عدم دخالت در کارها مشخص شده است ؟
واقعا وظیفه واختیارات نماینده چیست و تا کجاست؟
آیا نظارتی بر عملکرد نماینده ی شهرها وجود دارد ؟ (آیا همه را می شود حمل بر ظاهر وصحّت کرد مثلا خرید وفروشهای دولت ومجلس کٍی تمام یا کم می شود؟خرید ها وفشارهاوغرور های نماینده چطور ،کی؟!و...)
نکات :
* توجه به این نکته کاملا ضروری است که سؤال این شهروند ربطی به انتخابات آتی ندارد ،چون هنوز انتخاب شونده ها مشخص نیستند وزمان تبلیغ هم نرسیده وبنده هیچ علاقه ای هم به دخالت ندارم (ولو برخی ، فهم مردم را کم گرفته می پندارند ، زیاد شدن تردد ها به شهرها ،برگزاری جهت دار نمایشگاهها وشرکت گسترده تر از پیش در مراسم مختلف ومتعدد به ویژه با لعاب دینی ،مذهبی وعلمی ،تبلیغ زود هنگام نیست!!) ،پس صرفا در حد یک سؤال است که در پی جواب می گرددوقطعا سؤال ،تخریب نیز به شمار نمی رود.
*(دأب اینجانب ورود در مصادیق وجریانات جناحی وسیاسی نبوده ونیست ودرج مطالبم به نمایندگی از هیج حزب وگروهی نمی باشد .).
*امید وارم جواب قانع کننده،مستدل ،منطقی ومرتبط ،بدون فرافکنی وبه دور از تهمت وافتراء ،بی حوصلگی وگلایه ،ارایه شود به ویژه از آزاد اندیشان حق جو وعدالت طلب واخلاق مدار این انتظار بیشتر است.انشاءالله
*(ضمنا برای حفظ پاکی وتقوای صفحاتی که به توفیق الهی واستمداد از خون پاک شهیدان به راه افتاده از در ج مطالب خلاف اخلاق ودون شأن اجتماعی معذورم ). باتشکر ./.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
بایگانی
اشتراک