بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 99
به نام خدا
شماره (2)
در باره ی مواضع دکتر شریعتی نسبت به روحانیت ،حقیقت آن است که قضاوتها واظهار نظرهای دکتر به قدری متناقض به نظر می رسد که جمع کردن بین آنها دشوار است همین امر سبب برداشتهای متفاوت از سخنان واظهار نظرهای او شده است :
در موافقت وتأیید روحانیت به برخی موارد ذیل استناد می شود:
شریعتی در نامه ای به ناصر مکارم شیرازی _ پس از نقدی که بر «اسلام شناسی »شریعتی (اسلام شناسی شریعتی انتقادها ومخالفتهای زیادی را برانگیخت که عمده ی آن نقدها مربوط به دیدگاه هایی بود که به امامت ،خلافت ووصایت مربوط می شد که به ایشان وپدرشان آقای محمد تقی شریعتی منتقل کردند اما وی ترتیب اثر نداد )در شماره ی نخست سال سیزدهم «مکتب اسلام» چاپ شد _ می نویسد:
«اگر غرض یا مرض بتواند خود را در جامه ی مقدس روحانی پنهان کند واز آن پایگاه _ که پاسداری از آن نه تنها بر همه ی معتقدان به مذهب، بلکه بر همه ی روشنفکران آگاه ومسئولی که در برابر هجوم فرهنگ استعماری می ایستند ، به عنوان تنها پایگاهی که هم از نظر طبقاتی بر متن توده ی مردم استوار است ودر ارتباط ؛ وهم از نظر فرهنگی ،هنوز استعمار فرهنگی نتوانسته است آن را تسخیر کند ،یک تعهد اجتماعی ووظیفه ی فکری است - به جانب ما تیر بدترین اتهام ها ودروغ پردازیها ی تحریک آمیز را پرتاب کند وحتی شرف وعشق ما واساسی ترین مقدسات ما را نیز آماج گیرد ، ما به حرمت روحانیت وبرای جلوگیری از سوءاستفاده دشمن از این اختلاف در برابر آن مقابله نخواهیم کرد وحتی به تبرئه ی خود نخواهیم پرداخت ،چه حرمت جامعه ی روحانی را بر حرمت خویش مقدم می داریم » ودر ادامه می نویسد :« ...ثانیا مردم به حوزه ی علمی اعتقاد دارند ومن وامثال من نیز چنانکه گفته ام و تکرار کرده ام ،همچنان چشم امید وانتظارمان به این کانون است تا برای اسلام وبرای مردم مسلمان در این ناهنجاری ها ونابسامانی ها کاری بکند.»(هفت نامه ، ص 27 و34 )
شریعتی همچنین در کتابچه ی «عقیده»هم می نویسد : ...همیشه قوی ترین ،مؤمنانه ترین ومتعصبانه ترین دفاع را از روحانیت راستین ومترقی جامعه ی علمی درست واصیل اسلامی کرده ام . ودر اینجا حتی به خود شما هم گفته ام که ،دفاع، نگاهبانی وجانب داری از این جامعه ی علمی نه تنها وظیفه ی هر مسلمان مؤمن است بلکه از آنجا که آخرین وتنها سنگر ی است که در برابر استعمار فرهنگی غرب ایستادگی می کند ، وظیفه ی هر روشنفکر مسئول است .(عقیده ،ص 35 و36)
با این همه ،ایشان تا به آخر ،به این اصل وفادار نماندند.
در مخالفت او با روحانیت می توان به برخی موارد زیر استناد نمود :
آخرین قضاوتهای آقای شریعتی در کتابچه ی «حسن ومحبوبه» ونیز آنچه در «با مخاطب های آشنا» وغیرآن آمده نشانگر باور او به تز اسلام منهای آخوند ، نا امیدی از روحانیت وجایگزین کردن روشنفکر مذهبی به جای روحانی است ، وی تحلیلی نادرست در باره ی روحانیت ارائه می دهد که ناشی از بی انصافی کامل وی به نقش روحانیت در تاریخ معاصر است .در سخنرانی او تحت عنوان «تخصص»که هم تفصیلی وهم تحلیلی است وبه هیچ وجه قابل توجیه نیست آمده است :«وبا مرگ روحانیت رسمی ما،خوشبختانه،اسلام نخواهد مرد»این همان جمله ای بود که گروه فرقان (که باعث شهادت استاد مطهری وشیخ قاسم اسلامی و...شدند)در اطلاعیه های خود در ترور روحانیون در سال 58 به نقل از کتابچه ی تخصص نقل می کردند . (تخصص ،دکتر شریعتی ص 11)
همچنین ابوذر ورداسبی - که پس از انقلاب در زمره ی مجاهدین خلق (که به منافقین چرخش پیدا کردند)در آمد ودر عملیات مرصاد در بهار 67 کشته شد - در کتابچه ی کوچکی تحت عنوان «شریعتی وروحانیت »بر روی آخرین دیدگاه های وی که نفی روحانیت در اسلام ، وپذیرش آن به عنوان یک واقعیت برای توجیه استثمار وقبول استثناء از میان آنان در دفاع از حقوق محرومان وعدم توانایی آنان در ارائه ی ایدئولوژی اصیل دینی ،به عنوان اصول دیدگاه های شریعتی در باره ی روحانیت تکیه کرده است .
استاد شهید مطهری که یکی از بنیانگذاران حسینه ی ارشاد معرفی می شود ودکتر شریعتی توسط او به حسینیه دعوت به سخنرانی شده بود ،طی یک دوره نگرانی از مدیران حسینیه ارشاد (آقایان همایون ومیناچی و...) وفشارهایی که روحانیون به خاطر سخنرانی های تند دکتر شریعتی بر وی وارد می کردند ،حسینیه را ترک کرد (مورخ مرحوم آقای دوانی بخشی از دیدگاه های استاد مطهری را در این باره در «خاطرات من از استاد مطهری »ص 43 تا 55 آورده اند) ودر این زمینه ،توصیه ی هیچ کسی حتی شهید بهشتی را نپذیرفت .
کم کم مواضع شهید مطهری نسبت به دیدگاه های دکتر شریعتی تند تر می شد عمده ی انتقاد او به جز موارد فکری ، نقشی بود که شریعتی در بدنام کردن روحانیت میان نسل جدید داشت با این همه شهید مطهری می کوشید تا راه میانه را انتخاب کند .
این در حالی بود که برخی از مریدان تند شریعتی ،سخت به نکوهش وی پرداختند وبرخوردهای منفی کسترده ای با آقای مطهری داشتند، درست در همان زمان فرقانی ها نیز اطلاعیه ای دادند وبه تهدید کسانی که به نوعی با شریعتی مخالفت کنند ،پرداختند . البته برخی طرفداران شریعتی نیز این تندی های اطرافیان را تذکر می دادند از جمله مهندس بازرگان در جمعی صحبت کرده می گوید : « شریعتی را اینقدر بزرگ نکنید ،اینقدر از او بت نسازید ،وقتی بتش کنید نمی توانید او را نقد کنید ».(شریعتی آنگونه که من شناختم ،ص 67)
افزودنی است که استاد مطهری در نامه ای به امام خمینی ضمن اشاره به مراسم چهلم شریعتی در مشهد، نوشت : اخیرا می بینم گروهی که عقیده وعلاقه ی درستی به اسلام ندارند وگرایشهای انحرافی دارند ،با دسته بندی های وسیعی در صدد این هستند که از او بتی بسازند که هیچ مقام روحانی جرأت اظهار نظر در گفته های او را نداشته باشد.
آیت الله خامنه ای در این باره چنین نوشته اند : نظرات مرحوم شهید مطهری در باره ی شریعتی - چه در آغاز آشنائیشان که تا دو سه سال از وی به نحو شگفت آوری ستایش می کرد وچه در سالهای بعد که از او به نحو شگفت آوری مذمت می فرمود - غالبا مبالغه آمیز بود . در همین مطالبی که ایشان به امام مر قوم داشته ،نشانه های بزرگنمایی آشکار است .برخی دیگر از دوستان ما از جمله مرحوم شهید بهشتی نیز همین نظر را در باره ی اظهارات شهید مطهری داشتند.(پاورقی کتاب جریان ها و سازمان های مذهبی - سیاسی ایران ، ص 476)
حضرت امام (ره)که در نجف در تبعید به سر می بردند با توجه به گزارشات متعدد ومکتوبات بزرگان ونیز مطالعه ی آثار دکتر شریعتی ،تلویحا با برخی مواضع وسخنان ونوشته های دکتر شریعتی مخالفت داشتند اما به دلایلی موضع گیری صریح نداشتند که انشاءالله در پستهای بعدی مبسوط تر بحث خواهیم نمود ./. طالب پور
در این کتاب و در خصوص «نامه نگاری شریعتی به ساواک و نوع تعامل وی با رژیم شاه»، دو نظر را نویسنده ی محترم مطرح می کند: نخست، نظر سید حمید روحانی در کتاب نهضت امام خمینی (ره) جلد سوم بر طبق برخی از اسناد وموافقت هایی که ساواک با برنامه های حسینیه ی ارشاد داشته وشواهد دیگر ، دکتر شریعتی را عامل رژیم معرفی می کند،البته این دیدگاه بی سابقه نیست علاوه بر اینکه بعد از رفتن شهید مطهری از حسینیه ودر بست ،در اختیار دکتر شریعتی قرار گرفتن حسینیه وسکوت رژیم در برابر حسینیه ،محاکمه نشدن دکتر وبعد هم مسایل دیگر ،جای پژوهش بیشتر دارد،اما در عوض موج ایجادشده برضد رژیم ،بدون تردید ،ناشی از افکار دکتر بود.
دوم ،کسانی که معتقدند به شهادت برخی از نامه های متبادله ،بازجویی ها وشرح حال هایی که دکتر شریعتی برای معرفی خود وبیان دیدگاههایش تهیه وبه ساواک داده است ،شریعتی و رژیم شاه در چند حوزه از جمله در برخورد با مسائل اجتماعی، روحانیت، مارکسیسم و سرگرم کردن جوانان به برخی از مسایل و...، دارای وحدت نظر و همسویی فکری بوده اند.این امر در نامه ی چهل صفحه ای وبیشتر بازجویی های دکتر ،مشهود وغیر قابل انکار است .
در این زمینه مقام معظم رهبری با هر دو نظر فوق مخالفت می کنند و بر نظری تاکید دارند که مطابق آن، نامه نگاری به ساواک و انتخاب محتوای خاص در این نامه ها، یک تاکتیک به قصد فریب دستگاه حکومت شاه تلقی می شود.
مقام معظم رهبری در این باره می نویسند: «به نظر من و با شناختی که از دکتر داشتم، وی تلاش کرد تا از وجود نقاط مشترک خود با دستگاه مانند ضدیت با مارکسیسم و انتقاد از روحانیت استفاده کند و ساواک را درباره خود به طمع بیندازد و در واقع آنها را فریب دهد و موفق شد. شاکله او با نوکری ساواک سازگار نبود. حداکثر این بود که وی اهل خطر کردن در مبارزه با دستگاه نبود و مایل بود در حاشیه عرصه مبارزه قرار داشته باشد... در سال 54 که من از زندان آمدم و همه به دیدن من می آمدند، او به منزل من نیامد و برای دیدار من منزل جوانی از دوستان مشترکمان را معین کرد و چند ساعتی با هم بودیم (آن جوان فرحبخش بود که به من و دکتر ابراز ارادت می کرد).»-طالب پور
به نام خدا
درباره نقش تقوا در سنجش ارزش آدمی در روایات، حکایت زیبایی آمده است که روزی سلمان فارسی وارد مسجد نبوی شد و صحابه پیامبر(ع) به احترام او از جای خود برخاستند و در صدر مجلس به او جای دادند. لحظه ای نگذشته بود که یکی از صحابه معروف نیز وارد مسجد شد، و چون سلمان را در صدر مجلس مشاهده کرد؛ لب به اعتراض گشود و گفت: «من هذا العجمی المتصدر فیمابین العرب؛ این مرد ایرانی و عجمی که در صدر مجلس نشسته در میان عرب ها چه می کند؟»
رسول خدا (ص) با شنیدن این سخن غیر اسلامی به خشم آمد و بر بالای منبر قرار گرفت و فرمود: «ای مردم! آگاه باشید که تمام انسان ها از زمان حضرت آدم تا زمان ما مثل دندان های ما یکسانند، عرب بر عجم، گندمگون بر سیاه پوست امتیازی ندارد، مگر به تقوا.»
در روایتی دیگر آمده است که روزی عمر به عنوان تحقیر از حضرت سلمان پرسید: تو کیستی و چیستی؟ سلمان بی درنگ جواب داد: «اول، من و تو نطفه گندیده و بد بو بودیم، طولی نمی کشد که با مرگ، بدن من و تو تبدیل به جسدی متعفن و نامطلوب خواهد شد، و چون قیامت بپاخیزد، و میزان ها برپا گردد، هر کس میزان اعمال او افزون تر و تقوایش بیشتر باشد به خدا نزدیک تر خواهد بود»./.
(از سایت غدیر - www.alghadir.info)
به نام خدا
اربعین شهادت امام حسین(ع)ویاران فداکارش
گرامی باد .
غوغای غم
بار بگشایید اینجا کربلاست | آب و خاکش با دل و جان آشناست |
بر مشام جان رسد بوی بهشت | به به از این تربت مینو سرشت |
ماه اینجا واله و سرگشته است | و آن شهاب ثاقب از خود رفته است |
اربعین است اربعین کربلاست | هر طرف غوغایی از غم ها به پاست |
گویی از آن خیمه های نیم سوز | خود صدای العطش آید هنوز |
هرکجا، نقشی ز داغ ماتم است | هر چه ریزد اشک در اینجا کم است |
باشد از حسرت در اینجا یادها | هان به گوش دل شنو فریادها |
تا قیامت کربلا ماتم سراست |
حضرت مهدی «حسان» صاحب عزاست |
حبیب اللّه چایچیان (حسان)
شهدا را یاد کنیم حتی با یک صلوات
یا صاحب الزمان(عج) ... امان ز لحظه غفلت که شاهدم هستی!
به نام خدا امید وارم این نوشته را بدون تعصب ،ونه از نگاه دشمنی یا دوستی که از سر صدق وواقع نمایی بخوانید.
به گزارش خبرگزاری میراث فرهنگی – گروه مجلس،عضو فراکسیون اقلیت مجلس شورای اسلامی در گفت و گو با خبرگزاری CHN گفت:<< ما در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی هستیم. انتخاباتی که در هر صورت میزان مشارکت مردمی در آن، چنانکه باید و شاید بالا به نظر نمی رسد... >>. دوستان این سخن را با افاضات رسانه های دیداری وشنیداری دشمنان نظام اسلامی در ناامیدی ویأس افکنی والقاء منفی ،بسنجید واز سوی دیگر با بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی که در 19 دی سال جاری فرمودند«حضور مردم در این انتخابات دشمن شکن خواهد بود »مقایسه بفرمایید.
وادعای ولایتمداری ایشان وامثالهم را هم اضافه فرمایید .لذا از طرفداران سینه چاک این نماینده وامثال این وابستگان فکری، تقاضا مندیم با کمی فکر ودینداری وتأمل ، دین خود را برای دنیای دیگران ،کم کم ویا به یکباره نفروشند.در حدیثی است :
قال رسول الله (ص):«یا علی شرّالناس من باع آخرته بدنیاه وشر من ذلک من باع آخرته بدنیا غیره» "پیامبر اسلام که درود خدا براو وآلش باد خطاب به علی علیه السلام فرمودند:ای علی بدترین مردم کسی است که آخرتش را به دنیایش بفروشد واز او بدتر کسی است که آخرتش را به دنیای فرد دیگری بفروشد"(بحارالانوار ج 74 ص 46).
خدایا به محمد وآل محمد (ص) ودر آستانه ی اربعین شهادت امام حسین (ع) ویاران وفادارشان ،ما را از دنیا زدگی ،دنیا گرایی وواقع گریزی برهان ./.
به نام خدا
اغلب ما ، خدا را به حمل اولی ومفهومی عبادت می کنیم ،بیاییم او را به حمل شایع ومصداقی عبادت کنیم ،در فعالیتها،در نماز ،در تفریح وهمه ی زندگی ،حالت قیومیت را درک کنیم ،اینکه هم ی عوالم وجود از اوست ،همه ،از ذات اویند وهستیشان را وامدار اویند ،قائم به ذات کبریایی اند .
انسان اگر درک کند که معلول محض ،فقیر ذاتی ووابسته ی به آن ذات مقدس بی نهایت است ،بینش وکشش او به زندگی ،الهی ونورانی می شود ،خود را دائما در محضر او جل وعلا می یابد .
مدتی است لطف خدا شاملم شده وتوفیق رفیق راه گشته ،در درس استاد بزرگوار وحکیم متأله حضرت آیت الله آقای ممدوحی که از شاگردان مرحوم علامه طباطبایی(ره)هستند ،شرکت می نمایم ،این درس که با حدود سی نفر از اساتید وعلاقه مندان به فلسفه ی اسلامی در مدرسه ی حضرت آیت الله بروجردی (خان)تشکیل می شود ،حول «السفر الثالث فی العلم الالهی» جلد ششم کتاب «الحکمةالمتعالیة»(اسفار) حکیم الهی مرحوم آخوند ملا صدرا است .
ایشان امروز داستانی را مشافهتا (مستقیم و از لبهای مرحوم علامه ی طباطبایی)بیان کردند که نشان از درک مرحوم علامه ازحقیقت قیّومیت الهی در همه ی زندگی واز جمله رزق و روزی دهندگی خداوند ، دارد
تذکر این نکته ضروری است : اینها حقایقی است که اگر آن را درک نمی کنیم حداقل انکار نکنیم ،البته این به معنای عدم تلاش و فعالیت نیست ،چشمه هایی از عمق درک مرتبه ی قیومیت خداوند است.
«در نجف ،قبرستان وادی السلام سابقا اندازه ای بالا تر از خیابان بود ،همینکه قدم بالا گذاشتم باغ بزرگ وزیبایی دیدم که چند نفر از دوستانم نشسته بودند ،یکی از ایشان به من خطاب کرد که آقای سید محمد حسین در دنیا مقداری به شما بدهکار بودم می خواهم به جای آن مقداری برنج به شما بدهم ،گفتم چیزی که آن را حمل کنم ندارم ،گفت عبایت را پهن کن ،عبایم را انداختم واو مقداری برنج ریخت ،بیدار شدم در کنارم مقداری برنج بر روی عبایم دیدم».
قدرت درک حقایق هستی را به ما عنایت نما ،خدایا قبل از اینکه با قالب جسمی وبدن مادی بمیریم ما را به مقام انتباه برسان ،اذا ماتوا فانتبهوا.اللهم ارزقناه
ترک گناه ومعصیت ومیراندن صفات غیر الهی ،قدرت فوق العاده ای دارد در انقطاع الی الله .
(قابل ذکر است که حضرت آیت الله ممدوحی عضو جامعه ی مدرسین و نماینده ی کرمانشاه در مجلس خبرگان واز اساتید مبرّز سطوح عالی حوزه ی علمیه ی قم می باشند ) ./. من الله التوفیق - طالب پور
به نام خدا
در هر گروه وحزب وطایفه ای یافت شوند کم شان هم زیاد است کاری به چپ ،راست ،اصولگرا ، اصحاب فتنه و پیاده نظامشان ومجریان جریان انحرافی و... نداریم .
آیا دیده اید :
جاهلان عالم نما
صوفیان عارف نما
متفلسفان فیلسوف نما
فرصت طلبان خادم نما
متحجران عاقل نما
خائنان اصلاح طلب نما
مخالفان موافق نما
منافقان مؤمن نما
تاریک دلان روشنفکرنما
دیکتاتورهای قانون مدارنما
محافظه کاران اصولگرا نما
ظالمان مظلوم نما
نبود های بودنما
تفریط گرایان حق جو نما
کافران مسلمان نما
کم های بیشمارنما
خارج نشینان ایرانی نما
مصلحت اندیشان ولایت محورنما
ساکتین زرنگ نما
رابطه اندیشان ضابطه مند نما
ایدئالیستهای رئالیست نما
غرب گرایان اسلام دوست نما
بت های خدا نما
مغروران متواضع نما
بد اخلاقان اخلاق مدار نما
غاصبان مالک نما
دشمنان دوست نما
علّافان کوشا نما
بدبختان خوشبخت نما
نمود های بودنما
عجولان صبور نما
افراط گرایان اعتدال محور نما
مجرمان بیگناه نما
جهنمیان بهشت نشین نما
و...
امان،الامان، خدایا پناه بر تو
خدایا ،مارا پیرو ولایت، قرار بده
بر دین مان ثابت قدم بدار
مشمول ادعیه ی زاکیه ی امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف بفرما . طالب پور
به نام خدا
دنیا تا بوده چنین بوده وتا هست همین گونه است چون دار تزاحم است :
برخی می آیند ومی نویسند خداپسند
برخی می آیند ومی نویسند شیطان پسند
برخی می آیند ومی نویسند برای خودشان
برخی می آیند ومی نویسند برای خود شیرینی
برخی می آیند ومی نویسند برای افزودن آمار
برخی می آیند ومی نویسندبرای جنجال وشورش
برخی می آیند ومی نویسند برای فشار
برخی می آیند ومی نویسند برای امنیت
برخی می آیند ومی نویسند ضد امنیت
برخی می آیند ومی نویسند برای ولایت
برخی می آیند ومی نویسند ضد ولایت
برخی می آیند ومی نویسندبرای خداحافظی
برخی می آیند ومی نویسند...
{در آستانه ی 19دی منتظر سخنان حکیمانه ،ولایی وراهگشای
رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای حفظه الله هستیم .}
پاسداشت 19 دی :
روز نوزدهم دی ماه، یادآور حماسه بزرگ و با شکوهی است که برگ دیگری از کتاب زرین انقلاب اسلامی را رقم زد. 19 دی سالروز قیام خونین مردم قم است؛ همان روزی که در تاریکی استبداد و ستم روزنه ها را به سوی روشنایی گشود و روند انقلاب را به گونه ای شکل داد که طومار دو هزار و پانصد ساله نظام شاهنشاهی در مدت زمان کوتاهی در هم پیچیده شود. این روز بزرگ و به یاد ماندنی را گرامی می داریم و بر شهیدان و ایثار گران این حماسه جاوید درود می فرستیم .
پس از قیام خونین 15 خرداد 42 نام قم به عنوان مرکز اصلی و هدایت کننده مبارزات بر سر زبان ها افتاد و پس از چهارده سال، قیام 19 دی 56 که آن را «جرقه انقلاب» نیز نامیده اند بار دیگر موجب قیامی همگانی و مبارزاتی گسترده شد.
در روز هفدهم دی ماه سال 56 مقاله ای با عنوان «استعمار سرخ و سیاه»، با امضای احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات درج گردید. نویسنده این مقاله، که در سالروز کشف حجاب به چاپ رسید، به حضرت امام خمینی (ره) اهانت کرده بود. با این که برای اولین بار نبود که عوامل نظام ستمشاهی به حضرت امام (ره) اهانت می کردند و این بار حتی اهانت به طور صریح صورت نگرفته بود، امّا جرقه ای در شهر مقدس قم زده شد که به قیامی خونین و تاریخ ساز مبدل گردید. این مقاله احساسات و عواطف مردم را نسبت به رهبر و مقتدایشان - که در تبعید به سر می برد - برانگیخت و خشم و انزجار عمومی از نظام را به همراه داشت.
از عواملی که در شکل گیری قیام نوزده دی و تسریع شکل گیری انقلاب نقش مهمی داشت، شهادت فرزند گران قدر امام بود. شهادت سید مصطفی خمینی (ره) موجی از انزجار و نفرت را نسبت به نظام در بین مردم برانگیخت ؛ چرا که آن را اقدامی از سوی نظام دیکتاتوری و به دستور شخص شاه می دانستند. به همین دلیل مجالس گرامی داشت حاج آقا مصطفی به صحنه های مبارزه علیه نظام ستمشاهی و حمایت از امام تبدیل می شد. در همین محافل بود که مردم به پاس مجاهدت ها و رنج هایی که رهبرشان متحمل گردیده بود، به او لقب «امام» دادند. پیام ها و سخنان امام (ره) در آن ایام شعله های انقلاب را فروزان تر و مردم را بیدارتر نمود. نظام که از روی آوردن همه جانبه مردم به رهبرشان خشمگین شده بود در اقدامی عجولانه، با چاپ مقاله ای توهین آمیز شخصیت حضرت امام (ره) را زیر سؤال برد.
این اقدام تاوان سختی برای نظام شاهنشاهی به همراه داشت و به قیام بزرگی علیه حکومت جور انجامید.
درباره نویسنده ی مقاله حرف های فراوانی به میان آمده است. ولی آنچه از اسناد و مدارک و اعترافات کارگزاران نظام پلید پهلوی بر می آید، این است که شاه در چاپ آن نقش اساسی داشته است. محافل مطبوعاتی آن را به داریوش همایون، وزیر اطلاعات وقت نسبت می دهند. وی در خاطرات خود می گوید: «مقاله از وزارت دربار سرچشمه می گرفت. این مطلب که شاه روایت اولیه مقاله را نپسندید و گفت باید تندتر بشود، درست است».
اولین حرکت اعتراض آمیزدربرابرانتشارمقاله موهن در روزنامه اطلاعات،توسط روحانیت ومردم قم،فردای انتشار آن یعنی روز هیجدهم دی ماه شکل گرفت. در این روز دروس حوزه تعطیل شدومراجع نیز درس خودراتعطیل نمودند. پس از آن بازار قم هم به حوزه ملحق گردید ومردم به همراه علما و روحانیان به منزل مراجع می رفتندوآمادگی خودرابرای اقدام علیه این حرمت شکنی اعلام می نمودند .مراجع هم با سخنان خود، ضمن آرام ساختن مردم وروحانیت وتسلی دادن به آنها،علاوه برمحکوم ساختن نظام در این اقدام توهین آمیز بر ادامه مبارزه واعتراض ها تاکید نمودند.
مردم و علما صبح روز هجدهم دی ماه به سمت منزل آیت الله گلپایگانی حرکت کردند. خیلی زود محوطه درونی و بیرونی منزل ایشان از جمعیت پر شد. آیت اللّه گلپایگانی با چهره ای غمگین و افسرده وارد می شوند. پس از این که ایشان آیه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) را می خواند بغض مردم می ترکد وصدای گریه از هر سو بلند می شود .آیت اللّه گلپایگانی ادامه می دهند: «ما هم از وارد شدن این ضایعه بزرگ بر جامعه روحانیت و بر فقه و اجتهاد خبردار شدیم. این ها اشتباه می کنند ؛ این ها فکر نکنند، ما دیگر سکوت کرده ایم و چیزی نخواهیم گفت و دست بر می داریم. این ها باید بدانند که اگر سر نیزه را حتی به زیر گلوی ما بگذارند، ما حرفمان را می زنیم».
صبح روز نوزدهم دی ماه 1356 ( برابر با بیست و نهم محرم 1398)، با تعطیل شدن بازار قم در حمایت از حوزه و محکوم کردن اقدام نظام و نیز ادامه تعطیلی دروس حوزه، جمعیت زیادی در مسجد اعظم گرد آمدند. رفتن به منازل آیات پی گرفته شد و به ترتیب آقایان آیت الله میرزا هاشم آملی، علامه طباطبائی، آیت الله وحید خراسانی و آیت الله مکارم شیرازی برای مردم سخنرانی و از حضرت امام خمینی (ره) حمایت نمودند.
در بعد از ظهر نوزدهم دی ماه 56 آیت الله نوری همدانی سخنرانی کردند. مردم پس از سخنان ایشان آرام و بی سر و صدا به طرف منزل آیت الله مشکینی به راه افتادند. جمعیتی بیش از ده هزار نفر که در آن ایام خفقان و اضطراب جمعیت بسیار زیادی بود، با عزمی راسخ و اراده ای پولادین بر آن بودند تا قدرت پوشالی نظام شاهنشاهی را در زیر گام های استوارشان خرد کنند. مردم به توصیه آیات و مراجع، آرام راهپیمایی می کردند و فریادها در حنجره ها به دنبال راه گریزی می گشت. بعدها سخنرانان مذهبی از این سکوت بهره برده، رژیم را آماج حملات خود قرار دادند که چرا به روی مردمی که حتی شعار نمی دانند آتش گشود.
ساعت حدود 30/4بعد از ظهر نوزده دی، مأموران شهربانی و ساواک که در یکی از میادین قم راه مردم را سد کرده بودند به دنبال یک برنامه ساختگی، با شکستن شیشه بانک به سوی مردم بی دفاع که حتی شعار هم نمی دانند، آتش گشودند. مردم نیز که ترسی به دل نداشتند با چوب و پرتاب سنگ، در برابر تیر و گلوله شجاعانه مقاومت کردند. با مشاهده اولین شهید، خشم و نفرت مردم نسبت به نظام بیش از پیش شد و ترس و وحشت از دل ها رخت بر بست . جمعیت با شعار «اللّه اکبر» و «لا اله الا اللّه» و با در دست داشتن سنگ و چوب به سوی عمّال شاه سرازیر شد و درگیری به اوج خود رسید.
غروب روز نوزدهم دی ماه، شفقْ سرخ و گلگون بود و فضای شهر پر از غم و غربت شده بود. همه جا پر از مأموران شهربانی بود و تظاهر کنندگان پراکنده شده بودند. تنها چیزی که در منطقه درگیری به چشم می خورد عبا، عمامه و کفش هایی بود که از روحانیان و مردم به جا مانده و آغشته به خون بود.
در مورد شهدا و مجروحان قیام 19 دی آمار دقیقی در دست نیست .آن گونه که از گفته ها و نوشته های شاهدان عینی برداشت می شود خیلی از مجروحان از ترس ساواک (سازمان اطلاعات وامنیت کشور)به بیمارستان مراجعه نکرده بودند؛ زیرا در آن زمان، ساواک،تظاهر کنندگان زخمی را با زنجیر به تخت بیمارستان می بست تا پس از بهبودی آنها را به ساواک منتقل نمایند. احتمال این که خانواده شماری از شهدا از ترس ساواک شهدای خود را مخفیانه به خاک سپرده باشند، ضعیف نیست. به هر تقدیر شمار مجروحان بسیار زیاد بود، اما تنها نام پنج شهید به ثبت رسیده است که سه تن از آنان طلبه، یک نفر جوان و دیگری نوجوانی سیزده ساله است.
ویژگی خاص قیام نوزده دی شرکت و همکاری همه اقشارمردم بود. این قیام نیز همچون همیشه با رهبری روحانیت شکل گرفت، اما اگر حمایت و پیوستن مردم به روحانیت نبود، به پیروزی نمی رسید. پس از این که علما دروس حوزه را تعطیل کردند، اقشار مختلف مردم نیز به آنان پیوستند. بازاریان با تعطیل کردن بازار قم، نقش عمده ای در اعتراض به اقدامات نظام داشتند.
به دنبال قیام 19 دی، نهضت به شهرهای دیگر کشیده شد و حماسه چهلم ها شکل گرفت. تبریز، یزد، جهرم، تهران، مشهد و شهرهای دیگر کشور شاهد قیام هایی خونین در گرامی داشت شهدا بودند.
19 دی نقطه عطفی در نهضت اسلامی مردم به رهبری امام خمینی(ره) بود که مشعل انقلاب را شعله ور ساخت و پیروزی علیه حکومت طاغوت را به ارمغان آورد.
امروز نسل نوزده دی رسالت و وظیفه ای بس سنگین و مهم بر دوش دارد. این نسل علاوه بر درک دوران مبارزه و جهاد علیه طاغوت، آفریننده زیباترین جلوه های ایثار و فدا کاری در هشت سال دفاع مقدس بوده و علاوه بر آن مدیریت و گردش امور اجرائی نظام را از آغازین روزهای پیدایش حکومت اسلامی بر عهده داشته است. انتقال روحیه و انگیزه های مبارزاتی و اعتقادی که باعث آفرینش قیام 19 دی و پیروزی انقلاب گردید، به نسل امروز و جوانان نسل سوم وچهارم ، اصلی ترین و مهم ترین وظیفه نسل 19 دی می باشد. بی شک بقای آینده نظام اسلامی در گرو انتقال تاریخ پر شکوه گذشته انقلاب به نسل آینده است.
نوزده دی ماه یادآور تکبیرهایی است که در برابر شلیک هر گلوله، فضای کفرآلود آن زمان را می شکافت و چون تیری بر قلب طاغوت می نشست.
یاد شهدای مظلوم و گلگون کفن قیام 19 دی و تمامی شهدای اسلام و انقلاب را گرامی می داریم و خالصانه ترین درودها را به روان پاکشان تقدیم می کنیم./.
برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به : هفته نامه نوزده دی (ویژه نامه)
و کتاب حماسه نوزده دی.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
بایگانی
اشتراک