سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 551974

  بازدید امروز : 19

  بازدید دیروز : 102

ناب - طالب پور

 
بدترینِ برادرانت، کسی است که تو را به باطل، خشنود سازد . [امام علی علیه السلام]
 
نویسنده: حمید طالب پور ::: چهارشنبه 90/11/12::: ساعت 9:40 عصر

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

آغاز امامت وولایت وارث انبیاء،خاتم اوصیاء،قائم منتظَر،عدل مشتهر ،سیف شاهر ،قمر زاهر ،نور باهر،  شمس ظلّام ، بدر تمام ، ربیع انام ، نضره ی ایام ، صاحب صمصام ، بقیة الله در بلاد ، ولیّ الله بر عباد، قطب عالم امکان ،مظهر ایمان ،ملقّن احکام قرآن ،صاحب العصر والزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف؛ وتقارنش با شروع دهه ی مبارک فجر انقلاب اسلامی ،گرامی باد./.


 
نویسنده: حمید طالب پور ::: چهارشنبه 90/11/12::: ساعت 12:34 صبح

به نام خدا

السلام علیک یا ابا الامام المنتظر

طبق روایتی(کافی، جلد 1 ص 503) در روز هشتم ربیع الاول سال 206 هجری قمری امام یازدهم شیعیان در سن 28 سالگی در سامرّا (سر من رأی ) در حالی که تقریبا تمام مدت عمر شان تحت نظر ودر پادگان و مقرّ افسران حکومت بنی العباس بودند ،مظلومانه به شهادت رسیدند.

شهادت امام حسن بن علیّ العسکری علیه الصلوة و السلام  گرامی باد

مرحوم شیخ طوسی  از ابوهاشم جعفری از امام حسن عسکری (ع)نقل می کند که فرمودند: قبر من در «سرّمن رأی»امان (از بلاها وعذاب الهی )برای هر دو گروه است.(1) (منظور شیعه واهل سنت که در انجا ساکنند)وطبعا معنای این روایت آن خواهد بود که ؛برکت قبر آن حضرت ،برکت عامّی است که همه را احاطه کرده است .

(1) <تهذیب الاحکام جلد 6،ص 93 حدیث 3 وبحارالانوار ،جلد 99،ص 59،ح 1 ومفاتیح نوین ،اعمال ماه ربیع الاول ص 587>

وآغاز ایام الله دهه ی فجر انقلاب شکوهمند اسلامی ایران تهنیت باد .


 
نویسنده: حمید طالب پور ::: سه شنبه 90/11/11::: ساعت 7:21 عصر

بیانات ولی امر مسلمین در اجلاس جهانى‌ «جوانان و بیدارى اسلامى»

«این قرن، قرن اسلام است. این قرن، قرن معنویت است. اسلام، عقلانیت را و معنویت را و عدالت را با یکدیگر؛ به ملتها هدیه می دهد؛ اسلامِ عقلانیت، اسلامِ تدبر و تفکر، اسلامِ معنویت، اسلامِ توجه و توکل به خداى متعال، اسلامِ جهاد، اسلامِ کار، اسلامِ اقدام؛ اینها تعالیم خداى متعال و تعالیم اسلامى است به ما.»(10/11/1390)


 
نویسنده: حمید طالب پور ::: دوشنبه 90/11/10::: ساعت 7:54 عصر

بسم الله الّرحمن الّرحیم

 رفقا کاریکاتوری جالب  !؟


 
نویسنده: حمید طالب پور ::: یکشنبه 90/11/9::: ساعت 5:0 عصر

به نام خدا

می توان اصول وارکان ایدئولوژی لیبرالیسم ،به لحاظ فلسفی ومعرفت شناختی (اپیستمولوژی )را عناصر زیردانست:

-         فرد گرایی هستی شناختی واخلاقی(ایندیویدوآلیسم)

-         تجربه گرایی روش شناختی (پوزیتیویسم )

-         اعتقاد به جدایی باید ها از هستها

-         سود ونفع گرایی اخلاقی (یوتیلیتاریانیسم)

-         نسبیت گرایی اخلاقی،ارزشی ومعرفت شناختی(رلاتیویسم)

 آنتونی آربلاستر در کتاب <ظهور وسقوط لیبرالیسم> می نویسد:

  «هسته ی متافیزیک وهستی شناختی لیبرالیسم ،فردگرایی است ،...در این شیوه ،تفکر فرد از هر لحاظ مقدم بر جامعه قرار می گیرد ،...فرد گرایی هستی شناختی ،مبانی لازم برای فرد گرایی اخلاقی وسیاسی را به وجود می آورد ،... جدایی وخود مختاری ،کیفیت بنیادین متافیزیکی انسان به حساب می آید» .(مترجم ،عباس مخبر صص 19 و20)

اریک فروم در مقاله ای،تعبیر روابط کالایی را در انتقاد از درک لیبرال بورژوایی ،فروید مطرح کرده : «از منظر این ایدئولوژی ،انسانها به صورت اتمهای مستقل وخود بنیاد – که از خدا وآسمان واز دیگر مردمان ،مستقل وبی نیازند – فرض می گردند وروابط آدمیان با یکدیگر ،نوعی روابط کالایی وشیئی است».(بحران روانکاوی ، ترجمه ی اکبر تبریزی )

این فرد گرایی دقیقا ملازم با روش شناسی تجربی (آمپریسم) ونسبی انگاری ارزشی (رلاتیویسم) است لذا طی تاریخ فلسفه ی جدید غرب شاهد همراهی پوزیتیویسم ورلاتیویسم با لیبرالیسم سیاسی هستیم .

درک اتمیستی که پس از رنه دکارت در نظریه ی «موناد (جوهر بسیط)» های لایب نیتز ظاهر گردید تا امروز در بستر ایدئولوژی لیبرالیستی به عنوان یک اصل کلیدی تداوم پیدا کرده است (اشاراتی در باره ی لیبرالیسم در ایران ص 15).(کائنات از تعدادی بی شمار ،موناد که دارای اجزاءنیستند تشکیل شده است ،مونادها غیر قابل تقسیم ودائما فعال اند .../.برای شناخت بیشتر مونادها رجوع کنید به :فلسفه وایمان مسیحی  -کالین براون ،ص 51)

 البته تاریخ فرد گرایی  به پس از رنسانس اختصاص دارد ، دوتوکویل می نویسد: «واژه ی فردگرایی که ما در پاسخ به نیازهای خود ابداع کرده ایم برای اجدادمان ناشناخته بود».

همین فردگرایی اتمیستی ،جوهر نظریه ی «حقوق طبیعی» ،«قرارداداجتماعی» و«اعلامیه ی حقوق بشر» غربی را تشکیل می دهد .این فردگرایی به معنای آزادی مطلق صورت نفس فردی در ارضاء تمنیات وخواستها وشهوات خود است ،تا جایی که این تمنیات وخواستها با امیال دیگران (دیگر صور فردی نفس امّاره) در تضاد وتقابل قرار نگیرد .تصویر اصلی را ببینید

اساس وجوهر آزادی خواهی لیبرالی در همین عبارتی که گفتیم خلاصه می شود وبه دلیل تکیه وتأکید مبنایی ای که بر نفسانیت وخود بنیادی دارد ،در تضاد با اندیشه ی الهی و دینی قرار می گیرد .

 آربلاستر  در مورد نقش «فرد» در لیبرالیسم می نویسد :«خود مفهوم فرد با پیچیدگی ها و ابهام های فراوانش ، کلید درک لیبرالیسم محسوب می شود »(همان ص 79)

امتداد فردگرایی لیبرالی ،نوعی آنارشیسم ویرانگر است که ریشه در امیال شهوانی وغضبی ،ساحت نفسانی بشر دارد.

یک سو نگری وگریز از معنویت وخدا باوری، گام به گام همراه با پیشرفت صنعتی غرب ،بلا های خانمان سوزی را متوجه شهروندان وساکنان مغرب زمین به ویژه حاکمان آن ساخته ومی سازد./.

(تذکر این نکته لازم است که هیچ تمایل قلبی نسبت به بکار بردن کلمات خارجی ندارم اما همچنان که مستحضرید در مواردی از نوشته های پژوهشی ،چاره ای وگریزی از استفاده ،نیست ) .طالب پور


 
نویسنده: حمید طالب پور ::: یکشنبه 90/11/9::: ساعت 1:11 عصر

به نام خدا

برخی بدون معیار وشاخص به کجا می روند؟!!

  «آن‏جایی که پای حفظ ارزشها و تداوم بخشیدن به آنهاست یا صحبت از استحاله ارزشهاست یک خط کشی وجود دارد شما نمی‏توانید بگویید من نه این طرف هستم نه آن طرف ،مگر می‏شود»
 (رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای - ( 1380/05/01


 
نویسنده: حمید طالب پور ::: شنبه 90/11/8::: ساعت 8:58 عصر

به نام خدا

این جمله را بارها شنیده اید که:«اگر دین در برابر آزادی قرار بگیرد ،این دین است که باید محدود شود نه آزادی »(دانشگاه تهران /2/3/87)

با مروری در نوشته های چند روز اخیر در برخی وبلاگها وروزنامه های خاص ،به بهانه ی جایزه ی GOLDENGLOBE    به فیلم جدایی نادر از سیمین ،چند نکته قابل توجه است :

1-  این نوشتار ناظر به جنبه ی دینی ومذهبی این موضوع است وبه مسایل هنری وسیاسی آن نمی پردازد (هرچند برادر بزرگوارم آقای پورروستایی در وبلاگشان <تریبون> به جنبه ی سیاسی آن اشاره ای دارند).

2-   نوشتار حاضر نوعی تبیین برای برخی وبلاگ نویسان وگویندگان ،به ویژه جوانان بااستعدادی است که خود آگاه ،یا ناخودآگاه دچار دگردیسی از تفکر دینی واسلامی به تفکرات لیبرال دموکراسی با لعاب مذهبی شده اند.(البته نوشته را  به عنوان یک نظر کارشناسی با پشتوانه ی پزوهشی در غرب شناسی وکلام جدید ،وبا نظر به  کم بضاعتی ام مطالعه کنید)

3-  این نوشتار به بهانه ی آزادی و زیر پا گذاردن ارزشها ی مسلم دینی وبی اعتنایی به اولیات هنجارهای مسلمین بویژه شیعیان  ،توسط فرد یا افراد ویژه ای هم نیست

4-  این نوشتار در صدد اعتراض به عملکرد ضد ارزشی فرد خاصی در عدم التزام به حکم عقلی ،عرفی وشرعی< ارتباط نداشتن با نامحرم>هم نیست

5-  این نوشتار به باز شدن بابی مخصوص ،در حریم شکنی و تحقق کمترین ثمره اش یعنی غیر امن شدن روابط نزدیک ترین محارم انسان با بیگانگان ونامحرمان که هیچ فرد با غیرتی تحمل آن را ندارد ،نیز نظر ندارد

6-  بلکه این نوشتار در صدد تبیین این نکته است که : برخی از جوانان ما در جریانات سیاسی تنها نوعی موضع سیاسی صرف نداشتند بلکه متأثر از تفکر ی شدند که نمونه ی بارز تأثیر گذاری آن ،انفعال ایشان در برابر اعمال خلاف شرع بیّن است ،فرعی خواندن آموزه های دینی وارزشهای اخلاقی ،و اصلی وکلی دانستن تفکرات انحرافی وغیر دینی، است

   انسان به چه قیمتی، نظرو فکری را می پذیرد؟ آیا شما بزرگواران که ادعای انصاف وحق دارید وواقعا ادعای مقدسی است ،تالی ها واثرات التزام به این نظرها وتفکرات را ملتزم می شوید ؟ شما که در خانواده های مذهبی وبا علایق اسلامی وعرق دینی رشد نموده اید ،کجا ملتزم به ارتباط محارمتان با بیگانگان ونامحرمان ودر نتیجه آزادی مطلق زن ومرد ودختر وپسر ونسبی گرایی ارزشی می شوید؟ آیا غیرت دینی شما حتی به حداقل های آن راضی است ؟ آیا ملتزم  به نا امن گردیدن حریم خانواده ها می شوید ؟آیا مطمئنید که با القاءتفکر نسبی گرایی اخلاقی واصلی دانستن آن اولین آسیب به خانواده ی خودتان نمی رسد؟

آری اگر آثار چنین تفکراتی تبیین شود اولین کسانی که آن را کنار می گذارند وبه آموزه های اسلام ناب بر می گردند، همانهایی اند که به صور مختلف به دام آن افتاده اند وطرفدار سینه چاکش شده اند .

آیا واقعا در تقابل دین وآزادی ،آزادی ورهایی مطلق، مقدم است ودین را باید به بند کشید ویاکنار گذاشت ؟ این چه تفکر غیر عقلی وعقلایی  است ،چه پذیرش لیبرال دمکراسی ای است که در عمل ،ضد خودش می شود ونوعی انتحار وخودکشی است ؟آیا با قبول این تفکر بوده که هنوز برخی از جوانان ما اصل را فرع می یابند، اخلاق وارزشهای اخلاقی و مسایل شرعی را درجه ی چندم می دانند، اما افتخار آفرینی به هر قیمت را، ایرانی بودن به هر قیمت را ،چسبیدن به مسایل هنری به هرقیمت را ،نسبی گرایی وانسان محوری به هر معنا را،آزادی به هر قیمت را ،اباحه گری وجامعه ی مدنی به هر سبکی را،حضور در صحنه های مختلف به هر قیمت را و...را اصل می دانند، وبدون التزام به لوازم این تفکر، در دفاع از آن همه را پشت سر می گذارند؟

انسان، که خداوند به او بهترین ووالاترین نعمت را یعنی عقل واندیشه را هدیه کرده واورا به وسیله ی این ابزار قوی ،برترین موجود ساخته ،چرا باید به دنبال رهبرانی برود که اورا از خدامحوری ، حقایق مسلم هستی وآب حیات به سوی انسان محوری ، تفکرات غیر حقیقی وسراب ببرد ؟

وااسفا وقتی اندیشه ای بی حیا شود... ./. والامر الیکم  


 
نویسنده: حمید طالب پور ::: جمعه 90/11/7::: ساعت 5:23 عصر

    بسم الله الرحمن الرحیم

   «...آنچه که براى همه‌ى ما ،براى همه‌ى بسیجیان عزیز براى جوانها در هر نقطه‌اى از این  عرصه‌ى عظیم که مشغول کار هستند باید به عنوان شاخص مطرح باشد عبارت است از این سه عنصر بصیرت ،اخلاص، عمل بهنگام و به اندازه. این سه عنصر را همیشه با یکدیگر توأم کنید و در نظر داشته باشید. این عناصر سه‌گانه باید براى ما شاخص باشد بصیرت اخلاص عمل بهنگام و به اندازه.

   ...اگر بخواهیم این سه عنصر را تأمین کنیم باید در درون خودمان با خودمان مجاهدت کنیم یعنى جهاد اکبر. جهاد با نفس تلاشى است که امروز همه‌ى ما به آن احتیاج داریم. آنچه که براى فهم درست قضایا لازم است از جمله این است که ببینیم دشمن چه خطى را دارد دنبال میکند.

   امروز یکى از خطوط اصلى کار دشمن که از عناصر مهم جنگ نرم به حساب مى‌آید این است که واقعیات را دگرگون جلوه دهد حوادث گوناگون را دگرگون جلوه دهد. خود تبلیغاتى که دشمن در این زمینه انجام می دهد نشانه‌ى ضعف اوست. دشمن هر جا که در میدان واقعیت دچار مشکل میشود و کم مى‌آورد بر حجم تبلیغات مى‌افزاید.

   امروز اگر به تبلیغات دشمن نگاه کنید مى‌بینید اگر در مسائل اقتصادى اظهارنظر می کنند همه‌ى حرفشان این است که بن‌بست است ،گره ناگشودنى است، اشکالات فراوان است ،فردا چنین خواهد شد. یک عده‌اى هم این مسائل را باور می کنند و همانها را در داخل تکرار می کنند.

   قبل از شروع انتخابات و آن قضایاى فتنه بعضى از کسانى که بعداً امتحان خودشان را در فتنه دادند به ما مراجعه می کردند که آقا سال آینده سال سختى است یعنى همان سال 88 از لحاظ اقتصادى چنین است چنان است فضا را تنگ ،تاریک، مشکل، غیر قابل عبور ،جلوه می دادند مسئولین را یک جور می خواستند دلسرد کنند ،مردم را یک جور. این تبلیغات نشانه‌ى این است که آنها از این حرکت عظیم و پرشتابِ مسئولین و مردم عقب ماندند. پس اگر چنانچه این جهتگیرى دشمن دانسته شد نگاه انسان به واقعیت نگاه درستى خواهد شد نگاه نافذى خواهد شد».

(بیانات مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای در جمع بسیجیان  استان قم-

  2/8/1389)


 
نویسنده: حمید طالب پور ::: جمعه 90/11/7::: ساعت 3:0 صبح

 

به نام خدا

 رفقا«سخن کز دل برآید ،لاجرم بر دل نشیند»انشاءالله

یک روز که پیغمبر

در گرمی تابستان

در سایه نخلستان

همراه علی می رفت

دیدند که زنبوری

از لانه ی خود پَر زد

خود را به پیغمبر زد

بر خاک پِیَش صد بوسه ی دیگر زد

پیغمبر از او پرسید

آهسته بگو جانم

طعم عسلت از چیست؟

هر چند که می دانم

زنبور جوابش گفت:

هر صبح که برخیزم

من نام تو را در دل

چون گل به بغل دارم

هر صبح که برخیزم

در سینه عسل دارم

بهتر ز نبات است این

از قند و شکر بهتر

طعم عسل از من نیست طعم صلوات است این،


 
نویسنده: حمید طالب پور ::: جمعه 90/11/7::: ساعت 2:0 صبح

به نام خدا

یکی از یادداشتها(در صفحه ی «ذلت،برای لقمه ای نان!!چرا؟» وپاسخ به آن

(امید وارم بیان این مباحث فقط برای خدا واثر گذار باشد).

 (عبدالله)

آقای طالب پور؛ خیلی فرق کردی با وقتی میومدی دبیرستان فارابی و پیش نمازمون بودی!! حسرت اون روزا رو میخورم و افسوس الان رو...
برای اخلاق هم قدری قائل باش.
یعنی با این نوشته های تند ،کاری پیش میره ،یا اینکه کینه ها و نفرت از هم بیشتر میشه.
مگه پیامبران و ائمه واهمه ایی داشتن که نظراتشون رو نگن و اونا رو برای اعوان و انصارشون بزارن تا اونا بیان کنن که الان یه عده کاسه داغ تر از آش میشن برا رهبر و حرفایی میزنن که میگن اون نمیتونه بگه.

 پاسخ:

  سلام جناب آقای عبدالله ، اینجانب ضمن تشکر واحترام به شما (البته شاید معدود کسی این یادداشت شما را تأیید ونشر دهد) به هر ترتیب لازم است چند نکته را به عرض حضرتعالی که همچنان مورد احترام اما ناشناخته اید برسانم: 

1- چها رنوع ارتباط داریم :ارتباط انسان با خودش ،ارتباط انسان با خدا ،ارتباط انسان با طبیعت وارتباط انسان با دیگرانسانها ،این هر چهار بر روی انسان تأثیر دارد لذا می توان گفت که تأثیر انسانهای دیگر بر انسان به نحو موجبه ی جزییه وآن هم بستگی به نوع ارتباط و... دارد بیش از بیست سال از پیش نمازی اینجانب در دبیرستان جناب فارابی می گذرد در آن زمان با ارتباط فکری ای که داشته ایم از منظر های مختلف همراه بوده ایم اما بعد از قطع ارتباط جزیی ما ، افکار شما ممکن است تغییر کرده باشد تلقی شما از برخی مسایل ممکن است فرق کرده باشد التزام شما به دین وپایبندی شما به اصول ومبانی دین ونظام اسلامی ممکن است عوض شده باشد شاید در گوشه و زاویه ای از فکر وعقیده ی شما دفاع سرسختانه از اصول واعتقادات ومبانی اسلام ونظام اسلامی (نه مصادیق وسلیقه ها ومتغیرات سیاسی واجتماعی ) که در جای جای آموزه های ما وکلمات بزرگانمان این دفاع دیده می شود ،شاید برای شما نوعی بد اخلاقی وتندی تلقی شود، شاید درگذر پروسه ی زمانی بیست ساله، داشتن معیار وشاخص ومحور قرار دادن متخصصین در دین وحکومت ، به یک نظر وعمل قبیح ونا خوشایند تبدیل شده است ، شاید تشدید التزام اینجانب به مسایل اخلاق محورانه با وجود استواری در اصول ودفاع از مبانی اعتقادی و دینی ام که فلسفه ی سیاسی هم از جمله ی آنهاست ،شما را به یک پارادوکس نظری نسبت به اینجانب انداخته است که قدرت تحلیل وجدا سازی را از شما گرفته وشما را به این نتیجه ی فوق با ادبیاتی ویژه رسانده است ، مخلص سخن اینکه صد البته اینجانب در همان زمان هم به کم ظرفیتی واخلاق نا مناسب وناچیزی وکم سوادی شهره بودم چه برسد به حال که کاملا عالم به این نقایص نیز هستم وتنهااز در گاه کریمانه ی احدیت تقاضای لطف وبخشش دارم ،اما اندیشه در خود وخود شناسی(برای هر کسی) چه معجزاتی دارد که مثنوی هفتاد من کاغذ شود. لذا فکر می کنم با کمی تأمل، ریشه ی این حسرت را باید بشناسید و وبا بررسی تأثیر گذاری روابط چهارگانه ی فوق میزان متقابل آن اثرات را معیار رسیدن به این اندیشه قرار دهید .

 2- اینجانب که در این سالها مشغول امور مختلف وبیشتر امر تحصیل وتدریس علوم اسلامی بوده ام لحظه ای حسرت قبل را نخورده ام وفکر می کنم در پایبندی به اصول دینم ومبانی نظام اسلامی واعتقاد به دفاع از آنها ذره ای تغییر نکرده ام وهمچنان بر مدار اخلاق در حیطه ی شرع مقدس ایستاده ام وهرگر با نگاه تساهل وتلقی ایجاد دشمن ومخالف برای خود ، دست از اعتقادم بر نداشته ام ومعتقدم این رویه اگر کینه ونفرتی هم ایجاد می کند مبنایی، ودر اصول است واین خاصیت تناقض است که هر حقی لاجرم مقابلش باطل است وگر نه، مطابق آموزه های اسلامی مجوز پا فشاری بر امور متغیر وجزیی ، بویژه بین مسلمین را نداریم .

3- به توصیه ی ائمه ی اطهار علیهم السلام بهترین دوستان کسانی اند که عیوب انسان را هدیه کنند لذا خواهشمندم مواردی از نوشته های اینجانب که در آنها تخلف یا بد اخلاقی وجود دارد را نوشته تذکر دهیدو از کلی گویی پرهیز نمایید.

4- آیا هر نوشته ای که دفاع وپایبندی روی اصول ومبانی است مساوی تندی است؟ هر نوشته ی این چنینی آیا لزوما ایجاد نفرت وکینه می نماید ؟ آیا برای حفظ اصول این همه شهید نداده ایم ؟ این همه سختی ومرارت نداشته ایم ؟ این همه جانباز ومجروح نداده ایم ؟آیا این همه جوان ودلتنگی خانواده هایشان برای پوچ بوده است ؟برای امور فرعی بوده ؟ برای لقمه ای نان ونفت ورفاه ورسیدن به صندلی ومقام وزمین ومرکب بوده ؟ برای رضایت عده ای مرفه زالوصفت بوده ؟برای پله شدن جهت ترقی دنیای دنیا زدگان تشنه ی قدرت وثروت بوده؟ این همه سختی مردم برای زانو زدن در برابر دشمن وکوتاه آمدن بوده؟آیا این همه ،برای این بوده که این انقلاب را از مسیر اصلی خارج کنند؟ آیا این همه ، برای این بوده که زمانی برسد که عده ای از راه برسند وبا انفعال وترس ،ثمره ی این همه خون ومشقت وزجر را به راحتی بفروشند،، من جانباز که برخی ساعات ، سر درد ها وپهلو در دها بعد از بیست وچهار ،پنج سال گاهی امانم را می برد وسرم همچنان سوت می کشد وبدنم کلکسیون نرمه های ترکش است والبته بسیاری امثال بنده که صدایمان کمتر به جایی می رسد، آیاانتظار دارید برای حراج این انقلاب توسط این افراد ترسو ومنفعل به بهانه ی اینکه کسی از ما کینه به دل می گیرد ساکت باشیم وثمره ی خون بهترین دوستان وسربازان امام زمان (ع)را هدر دهیم ؟آیا اینها تندی است ؟ آیا دفاع از آرمانهای اصیل اسلامی ودشمنی با ظالمین ومستکبرین که ،هر روز خود وانصارشان به شکلی در می آیند، تندی است ؟آیا فریاد در مقابل فتنه آفرینی ها تندی است ؟ آیا مخالفت با برخی از افرادی که زمانی در جهت نظام بودند وحال با همراهی با فتنه وسکوت ومقابله ی محتوایی با ولی فقیه و آرمانهای راستین نظام اسلامی دچار چرخش وریزش شده ،یا می شوند،تندی است ؟ تشخیص دوست ودشمن ،بصیرت می خواهد .تذکر واعلام مواضع اصولی وبرائت از غیر این مسیر، اگر اسمش تندی واثرش نفرت وکینه است پس ... ، قضاوت با شما

 5- جناب آقای عبدالله ،با جمله ی آخر شما موافقم اما سؤالم این است که این طرز تفکر را که خود از منتقدین آن هستم در کجای نوشته های این جانب می یابید که از جمله ی نقد ها بر بنده ذکر کرده اید ؟

در پایان برای خود وشما وهمه مسلمین، از خداوند،آرزوی معرفت ،بصیرت ،شجاعت وعاقبت به خیری دارم ./.در پناه خدا


 
<      1   2   3   4      >
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

درباره خودم

 

حضور و غیاب

 

آوای آشنا

 

اشتراک