سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 552941

  بازدید امروز : 37

  بازدید دیروز : 66

ناب - طالب پور

 
من پیشواى مؤمنانم و مال پیشواى تبهکاران [ و معنى آن این است که مؤمنان پیرو منند ، و تبهکاران پیرو مال چنانکه زنبوران عسل مهتر خود را به دنبال ] . [نهج البلاغه]
 
نویسنده: حمید طالب پور ::: جمعه 90/11/7::: ساعت 2:0 صبح

به نام خدا

یکی از یادداشتها(در صفحه ی «ذلت،برای لقمه ای نان!!چرا؟» وپاسخ به آن

(امید وارم بیان این مباحث فقط برای خدا واثر گذار باشد).

 (عبدالله)

آقای طالب پور؛ خیلی فرق کردی با وقتی میومدی دبیرستان فارابی و پیش نمازمون بودی!! حسرت اون روزا رو میخورم و افسوس الان رو...
برای اخلاق هم قدری قائل باش.
یعنی با این نوشته های تند ،کاری پیش میره ،یا اینکه کینه ها و نفرت از هم بیشتر میشه.
مگه پیامبران و ائمه واهمه ایی داشتن که نظراتشون رو نگن و اونا رو برای اعوان و انصارشون بزارن تا اونا بیان کنن که الان یه عده کاسه داغ تر از آش میشن برا رهبر و حرفایی میزنن که میگن اون نمیتونه بگه.

 پاسخ:

  سلام جناب آقای عبدالله ، اینجانب ضمن تشکر واحترام به شما (البته شاید معدود کسی این یادداشت شما را تأیید ونشر دهد) به هر ترتیب لازم است چند نکته را به عرض حضرتعالی که همچنان مورد احترام اما ناشناخته اید برسانم: 

1- چها رنوع ارتباط داریم :ارتباط انسان با خودش ،ارتباط انسان با خدا ،ارتباط انسان با طبیعت وارتباط انسان با دیگرانسانها ،این هر چهار بر روی انسان تأثیر دارد لذا می توان گفت که تأثیر انسانهای دیگر بر انسان به نحو موجبه ی جزییه وآن هم بستگی به نوع ارتباط و... دارد بیش از بیست سال از پیش نمازی اینجانب در دبیرستان جناب فارابی می گذرد در آن زمان با ارتباط فکری ای که داشته ایم از منظر های مختلف همراه بوده ایم اما بعد از قطع ارتباط جزیی ما ، افکار شما ممکن است تغییر کرده باشد تلقی شما از برخی مسایل ممکن است فرق کرده باشد التزام شما به دین وپایبندی شما به اصول ومبانی دین ونظام اسلامی ممکن است عوض شده باشد شاید در گوشه و زاویه ای از فکر وعقیده ی شما دفاع سرسختانه از اصول واعتقادات ومبانی اسلام ونظام اسلامی (نه مصادیق وسلیقه ها ومتغیرات سیاسی واجتماعی ) که در جای جای آموزه های ما وکلمات بزرگانمان این دفاع دیده می شود ،شاید برای شما نوعی بد اخلاقی وتندی تلقی شود، شاید درگذر پروسه ی زمانی بیست ساله، داشتن معیار وشاخص ومحور قرار دادن متخصصین در دین وحکومت ، به یک نظر وعمل قبیح ونا خوشایند تبدیل شده است ، شاید تشدید التزام اینجانب به مسایل اخلاق محورانه با وجود استواری در اصول ودفاع از مبانی اعتقادی و دینی ام که فلسفه ی سیاسی هم از جمله ی آنهاست ،شما را به یک پارادوکس نظری نسبت به اینجانب انداخته است که قدرت تحلیل وجدا سازی را از شما گرفته وشما را به این نتیجه ی فوق با ادبیاتی ویژه رسانده است ، مخلص سخن اینکه صد البته اینجانب در همان زمان هم به کم ظرفیتی واخلاق نا مناسب وناچیزی وکم سوادی شهره بودم چه برسد به حال که کاملا عالم به این نقایص نیز هستم وتنهااز در گاه کریمانه ی احدیت تقاضای لطف وبخشش دارم ،اما اندیشه در خود وخود شناسی(برای هر کسی) چه معجزاتی دارد که مثنوی هفتاد من کاغذ شود. لذا فکر می کنم با کمی تأمل، ریشه ی این حسرت را باید بشناسید و وبا بررسی تأثیر گذاری روابط چهارگانه ی فوق میزان متقابل آن اثرات را معیار رسیدن به این اندیشه قرار دهید .

 2- اینجانب که در این سالها مشغول امور مختلف وبیشتر امر تحصیل وتدریس علوم اسلامی بوده ام لحظه ای حسرت قبل را نخورده ام وفکر می کنم در پایبندی به اصول دینم ومبانی نظام اسلامی واعتقاد به دفاع از آنها ذره ای تغییر نکرده ام وهمچنان بر مدار اخلاق در حیطه ی شرع مقدس ایستاده ام وهرگر با نگاه تساهل وتلقی ایجاد دشمن ومخالف برای خود ، دست از اعتقادم بر نداشته ام ومعتقدم این رویه اگر کینه ونفرتی هم ایجاد می کند مبنایی، ودر اصول است واین خاصیت تناقض است که هر حقی لاجرم مقابلش باطل است وگر نه، مطابق آموزه های اسلامی مجوز پا فشاری بر امور متغیر وجزیی ، بویژه بین مسلمین را نداریم .

3- به توصیه ی ائمه ی اطهار علیهم السلام بهترین دوستان کسانی اند که عیوب انسان را هدیه کنند لذا خواهشمندم مواردی از نوشته های اینجانب که در آنها تخلف یا بد اخلاقی وجود دارد را نوشته تذکر دهیدو از کلی گویی پرهیز نمایید.

4- آیا هر نوشته ای که دفاع وپایبندی روی اصول ومبانی است مساوی تندی است؟ هر نوشته ی این چنینی آیا لزوما ایجاد نفرت وکینه می نماید ؟ آیا برای حفظ اصول این همه شهید نداده ایم ؟ این همه سختی ومرارت نداشته ایم ؟ این همه جانباز ومجروح نداده ایم ؟آیا این همه جوان ودلتنگی خانواده هایشان برای پوچ بوده است ؟برای امور فرعی بوده ؟ برای لقمه ای نان ونفت ورفاه ورسیدن به صندلی ومقام وزمین ومرکب بوده ؟ برای رضایت عده ای مرفه زالوصفت بوده ؟برای پله شدن جهت ترقی دنیای دنیا زدگان تشنه ی قدرت وثروت بوده؟ این همه سختی مردم برای زانو زدن در برابر دشمن وکوتاه آمدن بوده؟آیا این همه ،برای این بوده که این انقلاب را از مسیر اصلی خارج کنند؟ آیا این همه ، برای این بوده که زمانی برسد که عده ای از راه برسند وبا انفعال وترس ،ثمره ی این همه خون ومشقت وزجر را به راحتی بفروشند،، من جانباز که برخی ساعات ، سر درد ها وپهلو در دها بعد از بیست وچهار ،پنج سال گاهی امانم را می برد وسرم همچنان سوت می کشد وبدنم کلکسیون نرمه های ترکش است والبته بسیاری امثال بنده که صدایمان کمتر به جایی می رسد، آیاانتظار دارید برای حراج این انقلاب توسط این افراد ترسو ومنفعل به بهانه ی اینکه کسی از ما کینه به دل می گیرد ساکت باشیم وثمره ی خون بهترین دوستان وسربازان امام زمان (ع)را هدر دهیم ؟آیا اینها تندی است ؟ آیا دفاع از آرمانهای اصیل اسلامی ودشمنی با ظالمین ومستکبرین که ،هر روز خود وانصارشان به شکلی در می آیند، تندی است ؟آیا فریاد در مقابل فتنه آفرینی ها تندی است ؟ آیا مخالفت با برخی از افرادی که زمانی در جهت نظام بودند وحال با همراهی با فتنه وسکوت ومقابله ی محتوایی با ولی فقیه و آرمانهای راستین نظام اسلامی دچار چرخش وریزش شده ،یا می شوند،تندی است ؟ تشخیص دوست ودشمن ،بصیرت می خواهد .تذکر واعلام مواضع اصولی وبرائت از غیر این مسیر، اگر اسمش تندی واثرش نفرت وکینه است پس ... ، قضاوت با شما

 5- جناب آقای عبدالله ،با جمله ی آخر شما موافقم اما سؤالم این است که این طرز تفکر را که خود از منتقدین آن هستم در کجای نوشته های این جانب می یابید که از جمله ی نقد ها بر بنده ذکر کرده اید ؟

در پایان برای خود وشما وهمه مسلمین، از خداوند،آرزوی معرفت ،بصیرت ،شجاعت وعاقبت به خیری دارم ./.در پناه خدا


 
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

درباره خودم

 

حضور و غیاب

 

آوای آشنا

 

اشتراک