سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 552927

  بازدید امروز : 23

  بازدید دیروز : 66

ناب - طالب پور

 
شریف‏ترین بى‏نیازى ، وانهادن آرزوهاست . [نهج البلاغه]
 
نویسنده: حمید طالب پور ::: یکشنبه 90/11/9::: ساعت 5:0 عصر

به نام خدا

می توان اصول وارکان ایدئولوژی لیبرالیسم ،به لحاظ فلسفی ومعرفت شناختی (اپیستمولوژی )را عناصر زیردانست:

-         فرد گرایی هستی شناختی واخلاقی(ایندیویدوآلیسم)

-         تجربه گرایی روش شناختی (پوزیتیویسم )

-         اعتقاد به جدایی باید ها از هستها

-         سود ونفع گرایی اخلاقی (یوتیلیتاریانیسم)

-         نسبیت گرایی اخلاقی،ارزشی ومعرفت شناختی(رلاتیویسم)

 آنتونی آربلاستر در کتاب <ظهور وسقوط لیبرالیسم> می نویسد:

  «هسته ی متافیزیک وهستی شناختی لیبرالیسم ،فردگرایی است ،...در این شیوه ،تفکر فرد از هر لحاظ مقدم بر جامعه قرار می گیرد ،...فرد گرایی هستی شناختی ،مبانی لازم برای فرد گرایی اخلاقی وسیاسی را به وجود می آورد ،... جدایی وخود مختاری ،کیفیت بنیادین متافیزیکی انسان به حساب می آید» .(مترجم ،عباس مخبر صص 19 و20)

اریک فروم در مقاله ای،تعبیر روابط کالایی را در انتقاد از درک لیبرال بورژوایی ،فروید مطرح کرده : «از منظر این ایدئولوژی ،انسانها به صورت اتمهای مستقل وخود بنیاد – که از خدا وآسمان واز دیگر مردمان ،مستقل وبی نیازند – فرض می گردند وروابط آدمیان با یکدیگر ،نوعی روابط کالایی وشیئی است».(بحران روانکاوی ، ترجمه ی اکبر تبریزی )

این فرد گرایی دقیقا ملازم با روش شناسی تجربی (آمپریسم) ونسبی انگاری ارزشی (رلاتیویسم) است لذا طی تاریخ فلسفه ی جدید غرب شاهد همراهی پوزیتیویسم ورلاتیویسم با لیبرالیسم سیاسی هستیم .

درک اتمیستی که پس از رنه دکارت در نظریه ی «موناد (جوهر بسیط)» های لایب نیتز ظاهر گردید تا امروز در بستر ایدئولوژی لیبرالیستی به عنوان یک اصل کلیدی تداوم پیدا کرده است (اشاراتی در باره ی لیبرالیسم در ایران ص 15).(کائنات از تعدادی بی شمار ،موناد که دارای اجزاءنیستند تشکیل شده است ،مونادها غیر قابل تقسیم ودائما فعال اند .../.برای شناخت بیشتر مونادها رجوع کنید به :فلسفه وایمان مسیحی  -کالین براون ،ص 51)

 البته تاریخ فرد گرایی  به پس از رنسانس اختصاص دارد ، دوتوکویل می نویسد: «واژه ی فردگرایی که ما در پاسخ به نیازهای خود ابداع کرده ایم برای اجدادمان ناشناخته بود».

همین فردگرایی اتمیستی ،جوهر نظریه ی «حقوق طبیعی» ،«قرارداداجتماعی» و«اعلامیه ی حقوق بشر» غربی را تشکیل می دهد .این فردگرایی به معنای آزادی مطلق صورت نفس فردی در ارضاء تمنیات وخواستها وشهوات خود است ،تا جایی که این تمنیات وخواستها با امیال دیگران (دیگر صور فردی نفس امّاره) در تضاد وتقابل قرار نگیرد .تصویر اصلی را ببینید

اساس وجوهر آزادی خواهی لیبرالی در همین عبارتی که گفتیم خلاصه می شود وبه دلیل تکیه وتأکید مبنایی ای که بر نفسانیت وخود بنیادی دارد ،در تضاد با اندیشه ی الهی و دینی قرار می گیرد .

 آربلاستر  در مورد نقش «فرد» در لیبرالیسم می نویسد :«خود مفهوم فرد با پیچیدگی ها و ابهام های فراوانش ، کلید درک لیبرالیسم محسوب می شود »(همان ص 79)

امتداد فردگرایی لیبرالی ،نوعی آنارشیسم ویرانگر است که ریشه در امیال شهوانی وغضبی ،ساحت نفسانی بشر دارد.

یک سو نگری وگریز از معنویت وخدا باوری، گام به گام همراه با پیشرفت صنعتی غرب ،بلا های خانمان سوزی را متوجه شهروندان وساکنان مغرب زمین به ویژه حاکمان آن ساخته ومی سازد./.

(تذکر این نکته لازم است که هیچ تمایل قلبی نسبت به بکار بردن کلمات خارجی ندارم اما همچنان که مستحضرید در مواردی از نوشته های پژوهشی ،چاره ای وگریزی از استفاده ،نیست ) .طالب پور


 
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

درباره خودم

 

حضور و غیاب

 

آوای آشنا

 

اشتراک