بازدید امروز : 471
بازدید دیروز : 6
به نام خدا
مردم ما همیشه با دین ورزی، قاطعیت، بصیرت ،انقلابی گری،دشمن شناسی ، دشمن ستیزی، شجاعت و اقدام به هنگام موافق وآشتی اند
اما مردم ما بویژه نسل سوم وچهارم هنوز؛ سؤالات بی پاسخ فراوانی از برخی مدیران و مسئولین شهر وکشور دارند وبا فریب کاری، ظاهر فریبی ونفاق ، مخالف اند
آری مردم ما هنوز؛ با اهل تبعیض وفساد چه در این دولت، چه هر دولتی، مخالفند.
آری مردم ما هنوز، با اصلاح طلب نما هایی که با تفکر ناب بسیجی وانقلابی در نبردند، قهرند
آری مردم ما هنوز؛ با جریان حذف فعالیت ها و روشنگری نیرو های انقلابی توسط برخی مدیران اجرایی در شهر وکشور، مخالفند
آری مردم ما هنوز؛ با باغیان پررو وخائنانی که به قصد براندازی اصل نظام اسلامی ، مزوّرانه لباس مردم دوستی وامام محوری بر تن کردندو اعتماد پاک مردم را فریفتند وهمچنان از ساده لوحی وتعصب برخی، سوء استفاده می کنند ، قهرند
آری مردم ما هنوز؛ با قلدر مآبانی که فکر می کنند شهر ولایتمدارشان محل جولان وپایگاه عده ای باغی انقلاب ومخالف مبانی نظام اسلامی است ، مخالفند
آری مردم ماهنوز؛ با استبداد خفی وجلیّ در هر شکلی وتوسط هر کسی باشد چه وزیر چه وکیل ونماینده چه فرماندار ، همچنان مخالفند
آری مردم ماهنوز؛ با غرب گراهایی که قرآن و آموزه های اسلامی را ویژه ی زمان پیامبر«ص» می دانند و آن را برای مدیریت سیاسی کشور وجهان کافی نمی دانند، مخالفند
آری مردم ما هنوز؛ با همراهی کنندگان با استراتژی های نظام سلطه و قائلین به مذاکره و معانقه با شیطان اکبر و اقمارش، مخالفند
آری مردم ما همچنان؛ با جریان برانداز، سران فتنه وکسانی که خواهان زنده کردن مردگان سیاسی با نصب عکس یا نشر نام یا خلق اصطلاحات زیبا و فریبنده ای چون آشتی ملی هستند، قهرند
آری مردم ما هنوز؛ به ویژه نسل سوم و چهارم، همچنان از محافظه کاری، عدم تحلیل سیاسی ، عدم شناخت جریانات بین المللی و منطقه ای ، ساده انگاری و ساده اندیشی برخی مسئولین مدعی شناخت که با اقداماتشان آب در آسیاب دشمن ریخته و نیرو های انقلابی را طرد و دلسرد می کنند، مخالفند
آری مردم ما هنوز؛ در مورد سخنان نسنجیده و خلاف واقع و گاها در تهافت و تعارض با رهنمود های رهبری معظم انقلاب، توسط برخی مسئولین و عملکرد حزبی و گروهی مدیران اجرایی، همچنان مخالفند
آری مردم ما هنوز؛ به ویژه جوانان پر شور و شعور، بایکوت شدن ، خفقان را تحمل نخواهند کرد ؛ صبوری و سکوت را تا حدی نگه می دارند و باعملکرد مدیران در بی توجهی نسبت به در خواستهای بحق مردم و ساکت نگه داشتن علاقه مندان به اسلام ونظام محبوبشان به قصد کنترل گلایه های مردم انقلابی از دولت به بهانه ی ایجاد آرامش و امنیت، مخالفند
آری مردم ما هنوز؛ با رویکرد برخی مسئولین خود باخته وخود شیفته ، که بر خلاف نظر ولی امر مسلمین مبنی بر تکیه به نیرو های داخلی ، حل مشکلات را در گرو کمک و وابستگی به خارج یا معانقه با کدخدا می دانند و مرعوب نظام پوشالی سلطه اند، مخالفند
آری مردم ما همچنان؛ با ولنگاری فرهنگی وبه بهانه ی افزایش شادی، با ایجاد فضا های غیر اخلاقی و غیر ارزشی تحت عناوین مختلف، مخالفند
آری مردم ماهنوز؛ با اصلاح طلب نماها و اصولگرا نما هایی که تنها نام نیرو های داخلی نظام اسلامی را یدک می کشند و مدعی دانایی، اما فاقد معرفت شناسی ، هستی شناسی و تحلیل جریانات فکری ، فرهنگی اند و در پازل دشمن نقش آفرینی می کنند، مخالفند
آری مردم ما هنوز؛ با لیبرالی فکر کردن برخی مدیران و مسئو لین و ارتباط آن ها با لیدر های ناتوی فرهنگی ومتفکران ایدئو لوژی تغییر رفتار مردم ایران، مخالفند
آری مردم ما هنوز؛ با مسئولین و مدیرانی که مرعوب دشمنند مخالفند
آری مردم ما هنوز؛ با کسانی که برای لقمه ای نان وچرخیدن اقتصاد ، عزت، شرف واستقلالشان را بفروشند وهر آن از اعتباررهبری خرج کنند، مخالفند
آری مردم ما هنوز؛ با واگذاری اقتصاد ، صنعت وفناوری به بیگانگان و وابستگی نرم به بهانه های گوناگون، مخالفند
و مردم ما هنوز... ./. من الله التوفیق
به نام خدا
گاهی برخی مهریهها نهتنها باعث مشکل، بلکه سبب کار خیر میشود. نوعروس جوانی چندی قبل مهریهاش را نگهداری از ایتام تعیین کرد. نوعروس با مهریه تکفل پنج یتیم به مدت 14 سال پیمان ازدواج بسته است. او درباره مهریه خود میگوید: همیشه دوست داشتم مهریهام چیزی باشد که هم دنیای مرا بسازد و هم آخرتم را آباد کند، از این رو به نیت 14 معصوم به مدت 14 سال و به نیت پنج تن تکفل و سرپرستی پنج یتیم را جزو مهریهام قرار دادم. سکه هر تعداد هم که باشد حتی اگر بتوانی آن را به صورت کامل از داماد بگیری فقط میتواند یک دلخوشی زودگذر برای این دنیا باشد، اما من دوست داشتم مهریهام ماندگار باشد و دنیا و آخرت مرا تامین کند. با تقبل سرپرستی این ایتام نهتنها مهریهام را از همان ابتدا دریافت کردهام و همسرم شیرینی لذت پرداخت مهریه مرا میچشد، بلکه برای هر دوی ما باقیاتالصالحاتی ایجاد شده که باعث خیر هر دوی ماست و ما میتوانیم بهشت دنیوی و اخروی را در کنار هم بسازیم و مسیر کمال و سعادت را با یکدیگر طی کنیم.
آقا داماد نیز درخصوص چگونگی مهریه همسرش گفته است: در صحبتهایی که با هم داشتیم مشخص شد خط مشی ما بسیار شبیه هم است و از آنجا که از قبل دوست داشتم چنین کاری را انجام دهم این موضوع را به عنوان مهریه لحاظ کردیم و در صورتی که وسع مالی ما بهتر شود تعداد را افزایش خواهیم داد.
به نام خدا
حضور فرزند عالم وساده زیست و نوه ی پر شور وشعور رهبرمعظم انقلاب در راهپیمایی دشمن شکن 22 بهمن وحمل تصاویری از سید حسن نصرالله، عبدالملک الحوثی رهبر قیام مردم یمن و حاج قاسم سلیمانی توسط نوه مقام معظم رهبری حفظه الله.
به نام خدا
حوزه های علمیه و نهاد روحانیت به عنوان تولید کننده ی اقتدار اسلامی و ملی در نظام ایران اسلامی می تواند نقش بسیار حساس و فعالی در ارتقاء قدرت نرم انقلاب عزیزمان داشته باشد. انقلاب اسلامی در آستانه ی سی و هشتمین سالگرد تولدش (و ورود به سی ونهمین سال استقرارش)اگر در مسیر ایجاد تمدن اسلامی و استحاله ی فرهنگ لیبرالی و ماتریا لیستی غرب در اسلام ، حرکت منطقی و شتابانی داشته باشد در این پیچ تاریخی سرنوشت ساز باید روابط تمدن ساز بین اسلام و جامعه و دولت اسلامی را تصحیح و تزریق نماید و این رسالت بزرگ نهاد روحانیت و شرط انقلابی بودن و انقلابی ماندن است لذا ولی امر مسلمین و زعیم حکومت اسلامی بارها بر انقلابی ماندن حوزه ها پافشاری داشته اند. واما وظیفه ی علما و روحانیت شیعی در این مسیر:
1-به تعبیر امام صادق(ع): «علماءُ شیعتِنا مُرابطون » یعنی وظیفه ی علما ی شیعه نگهبانی از حریم دین خداست و این وظیفه با دریافت صحیح وتخصصی دین و تبیین و ترویج آن و نگهبانی و حراست از مکتب روشنی است که دارای گرایشهای کلامی، فلسفی، فقهی، عرفانی و اخلاقی ویژه ای است و باید از استحاله ی سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی آن جداً پیشگیری شود.
2-مقاومت و مبارزه ی تمام قد علما با جبهه یا جبهه هایی که با برنامه ریزی شان در صدد دگردیسی وتغییر فرهنگ اصیل اسلام وشکاف در اعتقادات مسلمانان بویژه شیعیان اند.
3-انقلابی ماندن ودر صحنه نگه داشتن امت اسلامی وجامعه ی شیعی وارتقاء بصیرت وبیداری خود ودیگران در این نبرد نامتقارن که با حربه های طراحی شده ی مدرن در قالب نفوذ واستحاله ی نرم ، از تغییر ذائقه ی خواهش های مردان وزنان وکودکان وارائه ی ویترین محصولات فرهنگی ورفاهی متناسب با سبک زندگی غربی و انسان مدرن ناتوئیستی گرفته تا تغییر وتحول در حوزه ی علوم وفن آوری ؛ همه وهمه در صدد چرخش آهسته وحساب شده ی امت اسلامی بویژه شیعیان ونظام مبتنی بر آموزه های قرآن واهل بیت «علیهم السلام» در ایران است .
خوشبختانه با درایت وتدبیر ولایت امر مسلمین ، ولی فقیه زمان که ولایتش امتداد مسیر انبیاست و به تعبیر امامِ راحلِ عظیم الشأن گستره ی اختیاراتش به اندازه ی پیامبر وائمه «علیهم السلام » است وظرفیت رهبری جامعه ی جهانی تا عصر ظهور را دارد، این حرکت عظیم به صورتی اداره و راهبری می شود که جهان در این پیچ تاریخی، به سمت فرهنگ عظیم ، استوار و جهان شمول اسلام ناب می رود؛ والبته در این راه، نهاد روحانیت و حوزه های علمیه باید، هم از نظر تئوریک و هم در میدان های عمل کما فی السابق وبا شتاب فزاینده تر پیشتاز باشند./. ان شاء الله.
به نام خدا
در قران مجید از فتنه در مواضع متعددی یاد شده از جمله در آیه 39 سوره انفال، آیه 41 سوره مائده، آیه 13 سوره ذاریات، آیه 27 سوره اعراف و نیز در سوره ی عنکبوت آیه 2 خداوند می فرماید« احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون» آیا مردم گمان کرده اند همین که بگویند «ایمان آورده ایم » به حال خود رها می شوند و آزمایش نخواهند شد!
حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه دو نوع فتنه را بیان می کنند؛ یکی، جریانی که حق از باطل روشن نیست و یا هر دو طرف سهمی از حق و باطل دارند که در اولین کلمه ی قصارشان آمده« کن فی فتنته کابن اللبون لا ظهر فیرکب ولا ضرع فیحلب» به گاه فتنه، چون شتر دوساله باش، نه پشتی تا سوارش شوند ونه پستانی تا شیرش دوشند.
اغلب دعواهای ناسیونالیستی و خانوادگی در این نوع از فتنه جای می شوند لذا در این مورد باید بی طرف بود،
و نوع دوم از فتنه، فتنه سیاسی است، که باطل، لباس حق بپوشد.
امام علی علیه السلام در خطبه 50 نهج البلاغه, این نوع از فتنه را چنین معرفی می کند:« انما بدع وقوع الفتن اهواء تتبع و احکام تبتدع، یخالف فیها کتاب الله و یتولی علیها رجال رجالا، علی غیردین الله ...» بدانید که آغاز پدید آمدن فتنه ها؛ هواپرستی و بدعت گذاری در احکام آسمانی است، نوآوری هایی که قران با آن مخالف است و گروهی« با دو انحراف یاد شده» بر گروه دیگر سلطه و ولایت یابند که بر خلاف دین خداست.
پس اگر باطل با حق مخلوط نمی شد، بر طالبان حق پوشیده نمی ماند؛ و اگر حق از باطل جدا و خالص می گشت زبان دشمنان قطع می گردید. اما قسمتی از حق و قسمتی از باطل را می گیرند وبه هم می آمیزند. « نقد حضرت بر تفکر التقاطی» آنجاست که شیطان بردوستان خود چیره می گردد و تنها آنان که مشمول لطف و رحمت پروردگارند نجات خواهند یافت.
مطابق آموزه های اسلام می توان به مواردی تحت عنوان راهبردها و شیوه های فتنه انگیزی اشاره نمود:
1- قانون شکنی؛ آنگاه که حریم قانون خدا رعایت نشود زمینه برای فتنه گری فراهم می شود و هر کسی سلیقه و خواست خود را به عنوان قانون تلقی می کند لذا در کتاب «الاجتهاد والنص» 106 مورد از موضع گیریهای صریح در برابر سخن خدا و پیامبرش صلی الله علیه و آله آمده است.
2- شخص مداری به جای حق محوری؛ منطق اسلام و اهل بیت علیهم السلام این است که فرد و جامعه به سوی حق مداری بروند نه اینکه حق را با آدمها و اشخاص بشناسند. امام صادق علیه السلام می فرماید : « کسی که رجال و افراد؛ او را وارد وادی دین کنند؛ افراد و اشخاص هم او را از دین بیرون می برند».(بحارالانوار ج 2 ص 105)
تذکر« البته در مورد ائمه اطهار علیهم السلام؛ سخن از رجال نیست بلکه ایشان تجلی حق اند، خود، محور حق اند، انوار تامه ی الهیه اند و هر کسی چنین باشد خود، شاخص حق می شود که بحث مستوفایی می طلبد>>
حضرت علی علیه السلام فرمودند:« لا یعرف الحق بالرجال اعرف الحق، تعرف اهله» حق با اشخاص و رجال شناخته نمی شود، شما حق را بشناسید اهل حق را خواهید شناخت، لذا این موضوع، بستر فتنه را فراهم ساخت تا آنجا که خدمت مولا علی علیه السلام رسیدند و گفتند:«مگر می شود طلحه اشتباه کند، زبیر و عایشه اشتباه کنند، اینها بر حق اند ...،نهج السعاده ص 208»
آری بصیرت آن است که، افراد را بر حق عرضه کنیم؛ زبیر، از اصحاب ویاران پیامبر صلی اله علیه و آله و علی علیه السلام بود اما در آخر عمرش به انحراف رفت و با تدارک جنگ جمل و کشته های فراوان حاضر به توبه و اصلاح نشد -البته توبه و اصلاح او، طلحه و عایشه باید به همان اندازه ی انحراف و فسادی که ایجاد شده، باشد( مانند حصر , اعدام و...) « الا الذین تابوا و اصلحوا و بینوا ... » ( بقره/160)
در تاریخ این ریزشها را که به علت چرخشهای فکری و عملی بوده است زیاد داریم؛
انس بن مالک از اصحاب پیامبر (ص) است اما حاضر نشد به حدیث غدیر و امامت و خلافت امام علی(ع) شهادت دهد و به دعای امام (ع) پیسی گرفت و مرد.
زید بن ثابت از کاتبان وحی بود اما از طرفداران سرسخت معاویه شد.
اسامه بن زید که پیامبر (ص) او را به فرماندهی لشکرش منصوب کرد، بعد از پیامبر (ص) گر چه مخالف علی (ع) نشد اما همراه امام علی (ع) هم نشد و نامش در زمره ی ساکتین ثبت گردید.
و امثال شمر، زیاد بن ابیه، شریح قاضی و...که دگردیسی و چرخش آنها باعث عبرت است. اینها عبرتی است که متوجه باشیم، اشخاص، رجال و آدمها ، ما را به تعصب نکشانند، عوض نکنند و به غلط نیاندازند.
بصیرت همانی است که به ویژه پرچم داران دین باید آن را داشته باشند. بصیرتی که تعبیر درستش تولّی و تبرّی است یعنی هر دو را بشناسند، هم راه درست را و هم راه نادرست را و بر یکی پافشاری و از یکی منزجر باشند، در راه حق ثابت قدم بوده و از مال و جان و آبروی خود هزینه کنند و بر راه باطل خط بطلان بکشند.
و ملت رشید و فهیم ایران اسلامی با خلق حماسه ی 9 دی ماه سال 1388 بصیرت و ایستادگی را امضا و « هیهات منا الذله» را به درستی تفسیر کرد./.والسلام
آیا حدیث منسوب به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) که می فرماید:«هر کسی مرا به خروج ماه صفر و حلول ماه ربیع الاول بشارت دهد من او را به بهشت مژده می دهم» معتبراست؟
آن چه در احادیث آمده است بشارت بهشت به جناب ابوذر در ماه آذر رومی است نه ماه صفر!. و این بشارتی شخصی است، عمومی نیست پس چنین گفتاری صحیح نیست و سندی ندارد !
آن چه زمینه ساز بیان چنین مطلب نامعتبری از سوی برخی شده را می توان در دو تعبیر مطرح و تبیین کرد:
حدیث با لفظ«مَن بَشّرنی بخروج صفر بشّرتُه بالجنه»
الف)- جناب میرداماد در الرواشح السماویه ص 287 به ضعیف بودن این حدیث اشاره دارد.
ب)- در کتاب مستدرک سفینه البحار نوشته الشیخ علی النمازی الشاهرودی این چنین آمده: ... و عن کتاب عجائب المخلوقات قال: روی عن النبی(صلی الله علیه و آله) إنه قال: من بشرنی بخروج صفر أبشره بالجنه.(1) همان طور که می بینید بدون سند و با لفظ«روی» آمده است.
ج)- در کتاب المراقبات (أعمال السنه)، میرزا جواد آقا الملکی التبریزی، ص 37 این حدیث بدون سند آمده است.
د)- علامه جعفری در شرح مثنوی مولوی ذیل ابیات:«گفت هر کس که مرا مژده دهد- چون صفر پای از جهان بیرون نهد» این حدیث را آورده اند و گویند:«روایت فوق مأخذ معتبری ندارد، از میر داماد نقل شده است: که روایت مجعول است». علامه جعفری طبق یک احتمال که بدان تمایل دارند؛ رحلت پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم را در دوم ماه ربیع مطرح و می گوید:«پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اشتیاق زیاد به لقاء الله داشته است.... موقعی که ماه صفر فرا رسید، پیامبر شادمان گشت و با خود می گفت که پس از این ماه به سوی حق سفر خواهم کرد. هر شب تا بروز از این اشتیاق نجات بخش آهنگ«الی الرفیق الاعلی» ساز کرده بود. فرمود هر کس پایان یافتن ماه صفر و ورود ماه ربیع را به من بشارت بدهد، من بهشت را به او بشارت داده و شفیعش خواهم گشت. عکاشه این بشارت را داد و پیامبر فرمود: ای شیر مرد بزرگ، بهشت نصیب تو باد. شخص دیگری هم آمد که بشارت ورود ربیع الاول را بدهد، حضرت فرمود: عکاشه بر تو سبقت گرفته است». (2) باید گفت: چون هیچ سندی برای این حدیث نیست و بر جعلی بودن آن بسیاری از علما اتفاق کرده اند، نمی توان این مطلب را قبول کرد، بر فرض هم که بپذیریم، این جریان فقط در همان زمان پیغمبر بوده و با بشارت عکاشه پایان یافته است، لذا دلیل این نمی شود که از آن به بعد هر کس بشارت دهد به بهشت برود!.
ه)- ملا علی القاری از علمای اهل سنت این حدیث را جعلی می داند:« حدیثُ؛ مَن بشّرنی بخروج صفر بشرته بالجنه لا أصل له» (3)
حدیث با لفظ«فمَن بَشّرنی بخروج آذار فله الجنه»
الف)- برای فهم روایت لازم است متن کامل حدیث را طبق نقل شیخ صدوق(ره) ببینیم: ادامه مطلب...
به نام خدا
در بحث استراتژی چینش فتنه وایجاد بحران، یکی از مهمترین راهبردها، برنامه ریزی واجرای گام به گام ونرم است
رفقا ! به نظر می رسد قطعه ای از پازل دشمن با استفاده از مهره های داخلی وبرنامه ریزی وتدارکات بلند ومیان مدت خارجی، شروع شده ودر مرحله ی اول به قصد تشویش اذهان جامعه وایجاد تشنج روانی در فکر وخیال مردم با بزرگ نمایی، به القاء این نکته می پردازند که دیگر مسئولین نظام اسلامی ، قابل اعتماد نیستند واز عدالت ، ساده زیستی خارج شده وتقوا وسفارشهای اسلام رخت بربسته است ، در همین راستا وبا تمرکز بر مفاسد اقتصادی بویژه آنها که برای مردم حساسیت بیشتری ایجاد می کند ،هر روز پرونده وموضوع جدیدی از اختلاس،کلاهبرداری ، کسب اموال غیر مشروع ودریافت حقوقهای نجومی واز این دست مفاسد در کشوری که به نام اسلام است را مطرح می کنند تا باورها واعتماد ملت را سست کرده ، پایه های انقلابی که این همه خون شهید وجانباز و رنج کشیده برای ایجاد وحفظش هزینه شده است را متزلزل واز درون نابود کنند.
البته مفاسد وانحرافات اجتماعی واقتصادی بسیار مذموم وناپسند بوده ، هرگونه اضرار وتصرف در مال غیر ، مطابق احکام اسلامی حرام وطرف مقابل ضامن است وباید مورد مؤاخذه وعقاب وتنبیه شدید قرار گیرد اما اجرای حکم، توسط دادگاه عدل اسلامی یک مطلب است ونکته ای که به نظر مهمتر است توجه به اینکه در این موقعیت ، ما با ترویج خط سیر دشمن ودامن زدن به توسعه ی نا امیدی وبی اعتمادی به نظام محبوب اسلامی که با وجود همه ی نقایصش ، هنوز نظیرش در جهان نیست، در میدان دشمن وپازل طراحی شده ی او بازی نکنیم وخدای نکرده به خودی گل نزنیم .انشاءالله ./ .
به نام خدا
بی شک همه با فراهم نمودن زمینه های شکوفایی استعدادها ی فرزندان این مرز وبوم وپیشرفت صحیح علم وفن آوری وارتقای سطح پرورش وتهذیب بچه هایشان که سفارش مؤکد آموزه های اسلام عزیز هم هست، موافق اند اما بحث اصلی ومحوری در باره ی شیوه ومتدولوژی آموزش وپرورش در کشور وبه تبع آن شهرها وشهرستان اردکان است
با یک نگاه واقع بینانه وکل نگر به مجموعه ی آموزش و پرورش به ویژه بررسی برخی معضلات مدارس ، معلمان و دانش آموزان و آسیب شناسی آن ها به نتایجی می رسیم که به نظر می رسد باید فکر اساسی نسبت به رفع آن معضلات صورت پذیرد.
برای مثال یک موسسه ی علمی خصوصی در کشور نبض آموزش در آموزش و پرورش را به دست گرفته و متأسفانه بزرگترین وزارت خانه ی کشور نیز به حسب ظاهر، خود را وام دار این مجموعه ی غیر انتفاعی دیده و آموزش را به زلف آن مرکز خصوصی گره زده است(البته علتش بر ما نامعلوم است!)
رفقا ! موسسه ی خصوصی سمپاد(به اصطلاح فرزانگان یا استعدادهای درخشان) مجموعه ای که حق دارد بهترین معلمان و برترین امکانات آموزشی وپرورشی هر شهر را جذب کند و ازقِبَل این رویکرد، فقط برخی از حوادث ناگوار و غیر منطقی زیر را در برداشته باشد:
1. ایجاد فاصله ی طبقاتی در میان مدت و دراز مدت بین خانواده ها و نیز معلمان
2. دلسردی و ایجاد عدم انگیزه در معلمین عزیز غیر برگزیده توسط مدرسه ای خاص(البته در این گزینشها هم حرفهاست)
3. عدم تحرک دانش آموزان و سرایت بی انگیزگی از جانب سایر معلمان و مدیران به دانش آموزان مدارس عادی
4. عدم رقابت سالم درسی بین دانش آموزان مدارس دیگر و پایین آمدن سطح آموزش و به تبع آن پرورش واحساس نا امیدی وسایر اثرات روان شناختی منفی پنهان در مجموعه ی آموزش وپرورش وبه تبع آن آینده ی کشور
5. ایجاد سر خوردگی مدیران، معلمان و دانش آموزان
6. در بند 3 اصل سوم قانون اساسی آمده است:« آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح »؛ آیا دریافت حد اقل حدود سالیانه دو میلیون تومان از والدین دانش آموزان در مدارس خصوصی خاص همچون مدرسه فرزانگان که تحت نظارت آموزش و پرورش است و با برچسب آموزش و پرورش اداره می شود با اصل سوم قانون اساسی کشور در تعارض و تناقض نیست؟
7. آیا این عملکرد، نوعی استفاده از رانت و سوء استفاده ی یک موسسه ی خصوصی از بیت المال، آموزش و پرورش و مردم نیست؟
با چه مجوز قانونی، عقلی و شرعی، حق تمام دانش آموزان را برای یک موسسه ی خاص آن هم با ایجاد این همه معضل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مصادره می نمایند و در قبال این حق کشی آشکار، مجموعه ی مدیران آموزش و پرورش را با خود همراه نموده و اذهان مردم رامنحرف کرده اند؟( به طوری که برخی حاضرند برای پرستیژ حضور فرزندشان در آن مدارس(بدون آنکه تبعات مشکلات آن را در نظر بگیرند)، مبالغ کلانی صرف کنند!!)
8. آیا به طور کلی ایجاد تکثر در مدارس ویژه (شاهد،نمونه،ماندگار،فرزانگان و...)خود، علت افت تحصیلی،ایجاد ضعف راندمان فعالیت،سرخوردگی معلمان ، سوء استفاده ی مراکز خاص، ایجاد تبعیض ناروا و سردرگمی مجموعه و... نمی شود؟
این اجحاف و بی عدالتی نسبت به سایر معلمان دلسوز و مدارس سطح شهر و شهرستان و استان و سایر دانش آموزان مظلوم و مستحق را چه کسی جبران یا پاسخ خواهد داد؟
(توجه: به نظر می رسد این عملکرد ناعادلانه، با بند 9 اصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر «رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه» در تضاد است.)
حال تا حدودی دلیل عدم رضایت ولی امر مسلمین از سمپاد وبه تبع آن نهاد های همراه او معلوم گردید. (سخنرانی رهبر انقلاب در 28/7/95:من از این مسئلهی سمپاد -این سازمان ملّی پرورش استعدادهای درخشان- نگرانم.)
امیدواریم همچون برخی از مسائل که «پاسخگو» برای آن یافت نشده، کار را به قیامت واگذار نکنیم./. والامر الیکم ، والسلام علی مَن اتّبع الهدی
به نام خدا
(ادامه ی بحث قبلی در اقسام انتقام)
3-انتقام مذموم و ناروا
انتقام اگر برخاسته از تعصبهاى جاهلانه، دشمنیهاى ناروا و همراه با تجاوز و تعدى باشد ناروا و مذموم است، زیرا در این انتقامها نه تنها حقى احقاق نشده و ظلمى برطرف نمىگردد، بلکه خود موجب تضییع حقوق دیگران و منشأ ظلم و فساد خواهد گشت. انتقامى که در روایات(10) و کتب اخلاقى(11) از رذایل اخلاقى شمرده شده و مؤمنان از آن نهى شدهاند همین قسم از انتقام است. قرآن کریم در آیات متعدد به برخى از اینگونه انتقامهاى ناروا اشاره کرده و انتقام گیرندگان را بهشدت مذمت کرده است؛ از جمله به آیات 123 تا 126 سوره اعراف در موضوع انتقام فرعون از ساحران و سوره بروج آیات 4 تا 10 درباره اصحاب اخدود و به سوره یوسف آیه ی32 در مورد انتقام زلیخا از یوسف ونیز به سوره توبه آیه ی74 از انتقام یهود یا منافقین در مورد پیامبر(ص) ومسلمانان اشاره نمود.
عفو یا انتقام
در صورتى که ظلم و بدى متوجه حقوق عموم مردم بوده و گرفتن انتقام موجب جلوگیرى از ظلم، فساد و ناامنى گردد، اسلام گرفتن انتقام را لازم دانسته و بر آن تأکید کرده است؛ اما آنجا که حقوق فردى در میان است و گذشتن از انتقام ، مفسدهاى در پى ندارد اسلام عفو را از انتقام بهترخوانده و کسانى را که از حقوق خویش بگذرند مستحق پاداش و اجر الهى دانسته است: «وجَزاؤُا سَیِّئَة سَیِّئَةٌ مِثلُها فَمَن عَفا و اَصلَحَ فَاَجرُهُ عَلَى اللّهِ ... و لَمَن صَبَرَ و غَفَرَ اِنَّ ذلِکَ لَمِن عَزمِ الاُمور»( سوره شورى آیه ی 40 تا 43 و نیزسوره نساء آیه ی 148 و 149).
علاوه که اسلام نه تنها مؤمنان را به عفو و گذشت از حق خویش فرا خوانده، بلکه گامى فراتر نهاده و به مؤمنان سفارش مىکند که بدى را با خوبى پاسخ دهند؛ نه با بدى:«لا تَستَوِى الحَسَنَةُ ولاَ السَّیِّئَةُ اِدفَع بِالَّتى هِىَ اَحسَنُ فَاِذا الَّذى بَینَکَ و بَینَهُ عَدوَةٌ کَاَنَّهُ ولِىٌّ حَمیم» (سوره فصّلت آیه ی34) لذا در روایاتى(12) پرشمار، مؤمنان به گذشت از حقوق شخصى خویش و نگرفتن انتقام فردی، ترغیب و تشویق شدهاند.(13)
پس طبق عرف قرآن وروایات(14) در باب کیفر دادن ومجازات نمودن ظالمین ومفسدین برای حفظ وحراست وپاسداری از حرمت اسلام وحقوق امت اسلامی، هم مجوز انتقام داده شده و هم بر آن تأکید شده است ؛ تا جائیکه هرگاه گروهی کمر به نابودی اساس دین وهدم جامعه ی بشری ببندند و مدار طبیعی وفطری عالم را دچار اختلال نمایند خداوند خود ، متعهد شده تا به یاری مؤمنان آمده «کان حقاً علینا نصرُ المؤمنین»(سوره روم آیه ی 47)، توسط خلیفه وجانشین به حقش، با انتقام از ظالمین وغاصبین حقوق انسانهای کامل ، بویژه سید وسالار شهیدان واصحاب مظلوم وباوفایش؛ جهان در مدار حقیقی خود واقع گردد؛ و الّا اگر خداوند دارای چنین انتقامی نباشد رویه ای بر خلاف عدل وحکمت در پیش گرفته است و سبحان الله عمّا یصفون.
پی نوشت:
1- عیون الحکم و المواعظ ،ص249؛ میزانالحکمه، ج3، ص2687
2- معراج السعاده، ص 232؛ اخلاق از نظر همزیستى و ارزشهاى انسانى ، ص 320
3- اصول الکافى، ج2، ص 107 ـ 112؛ وسائلالشیعه، ج 12، ص 169، 172؛ صحیح مسلم بشرح النووى ، ج 16، ص 141 .
4- دایرةالمعارف قرآن کریم ، مرکز فرهنگ ومعارف قرآن ، ج 4 ذیل واژه انتقام.
5- بر خلاف عرف فارسی که کلمه ی انتقام به معنای «تلافی کردن توأم با کینه جویی وعدم گذشت»است . تفسیر نمونه ، مکارم شیرازی،ج10 ص 384 ذیل آیه ی «ان الله عزیز ذوانتقام».
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
بایگانی
اشتراک