بازدید امروز : 39
بازدید دیروز : 159
به نام خدا
حتما مطالعه کنید وبا حوصله بخوانید(در 4 قسمت)
بخشی از گزارش کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی ایران درباره فتنه 88 وحماسه ی مردم ولایتمدار وبصیر در 9 دی (قسمت دوم ) در جلسه علنی روز چهارشنبه 7/10/1390، چکیده گزارش کمیسیون اصل 90 درباره رسیدگی به حوادث پس از انتخابات دوره دهم ریاستجمهوری 22 خرداد 1388 که منجر به شکلگیری جریان فتنه شد، قرائت گردید.
متن قسمتی از گزارش به شرح ذیل است:
آنچه در این بحث به آن اشاره میشود شواهد موجود از دخالت و مدیریت غربیها در این سه منبع است:
ب - زمینهها و عوامل داخلی:
1- بینادهای غربی حامی براندازی
به نتیجه نرسیدن پروژه جنگ سخت در ایران سبب شد، نظام سلطه جهت پیگیری اهداف خود در ایران و خاورمیانه پرونده خاصی در اتاقهای فکر خود برای ایران پدیده آورد. مؤید این موضوع تعدد قابل ملاحظه تولیدات مؤسسات برانداز پیرامون ایران است. مرور پژوهشهای انجام شده در بنیادهای غربی طی سالهای نزدیک به 2009 نشان میدهد تحلیلگران از عدم وجود یک استراتژی کلاننگر پیرامون ایران و غرق شدن در تاکتیکهایی همچون «ایران منهای انرژی هستهای» نگرانند و به دنبال دستیابی به یک استراتژی مدون هستند.
به وجود آمدن چنین دیدگاهی است که موجب میشود به یک باره تعداد پژوهشها پیرامون دستیابی به یک استراژی کلان در برخورد با ایران و بازشناسایی ارکان جمهوری اسلامی اوج گیرد.
هم اکنون حدود 60 بنیاد و مؤسسه مرتبط با جنگ نرم در ایران در حال فعالیت هستند. در این جا سعی شده است صرفاً به نقش تعدادی از مراکز تولید توطئه در فتنه 88 توجه شود:
1/1 بنیاد سوروس یا جامعه باز:
شواهد بسیار زیادی از برنامهریزی چندین ساله بنیاد سوروس در ایران و تلاش این مرکز برای اجرای پروژه انقلاب مخملین در ایران وجود دارد تا آنجا که علاوه بر رسانههای غرب، برخی محققین غربی نیز پیرامون شکست انقلاب نرم در ایران مقالاتی ارائه کردهاند و از حمایتهای مالی و فکری غرب و به طور خاص بنیاد سوروس سخن گفتهاند.
گذشته از اعترافات کیان تاجبخش، همراهی و راهنمایی "جین شارپ" با اغتشاشگران نشان از تئوریزه شدن ناآرامیها در این بنیاد است.
2/1 خانه آزادی: همه عناصر اصلی موسسه خانه آزادی صهیونیست هستند و از چند سال پیش با بودجه 15 میلیون یوروی هلند یک وب سایت (مجله اینترنتی) به نام "گذار" به زبان فارسی منتشر کردند، گردانندگان بخش فارسی این مؤسسه افرادی همچون ساسان قهرمانی، فرج سرکوهی، عباس معروف، فاطمه حقیقتجو و همسرش محمد تهوری، مجید محمدی، علی افشاری و محسن سازگار و نیک آهنگکوثر هستند.
چند ماه قبل از انتخابات، "خانه آزادی" دستورالعمل آموزشی را در وبسایت "گذار" منتشر کرد که مبارزه مسالمتآمیز با 50 نکته اساسی را آموزش میداد و به واقع آموزش انقلاب رنگی بود. لازم به ذکر است که این موسسه ارتباط بسیار نزدیکی با CIA دارد.
فعالیت چهار ساله وبسایت "گذار" وابسته به این بنیاد و تلاش جهت شکلدهی رویکردهای رسانهای مهمترین فاکتورهای عملکرد این مرکز علیه ایران است.
3/1- صندوق اعانه ملی برای دموکراسی N.E.D نود درصد ،این صندوق از کنگره آمریکا تأمین میشود. این مؤسسه بودجه مؤسساتی همچون بنیاد برومند، مشارکت آموزشی زنان، نایک، موسسه دموکرات ملی، موسسه جمهوریخواه ملی N.R.I را ،تأمین میکند که تمامی این مؤسسات در گزارش معاون خارجی وزارت اطلاعات به طور مجزا نام برده شدهاند.
از جمله افرادی که به عنوان محقق میهمان به این صندوق دعوت شدهاند، میتوان به هاله اسفندیاری، لادن برومند، رامین جهانبگلو، سیامک نمازی، حسین بشیریه، علی افشار، منوچهر محمدی، مهناز افخمی، ترینا پارسی و مهرانگیزه کار اشاره نمود.
به اذعان بسیاری از تحلیلگران غربی، نقش اصلی بنیاد N.E.D در پروژه تلاش جهت انقلاب رنگین در ایران در بُعد سرمایهگذاریهای مالیاش است.
4/1- مؤسسه بروکینگز ، کنت پولاک کارشناس علوم سیاسی و روابط بینالمللی از جمله افرادی است که روی مسائل ایران تمرکز دارد. پولاک با تألیف کتابی سعی کرده، براندازی نرم در ایران را توجیه و اثبات کند که چرا جمهوری اسلامی تهدیدی برای منافع آمریکا در منطقه است و مرکز سابان وابسته به بروکینگز گزارش 164 صفحهای تحت عنوان "کدام مسیر به سمت ایران" ؟ منتشر کرد که در آن جنگ نرم بهترین گزینه برای براندازی جمهوری اسلامی ایران معرفی شده بود.
تنها دو روز پیش از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در این سند 164 صفحهای اقسام متعدد روشهای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران به تفصیل بیان شد.
میتوان ادعا کرد منسجمترین و نزدیکترین رویکرد به آنچه که در ایران رخ داد همین محصول 2009 بنیاد بورکینگز است.
بعد از انتخابات، غرب جهت رسیدگی به آخرین وظیفه مدیریتی خود در فتنه 88 به بازخوردگیری و تلاش جهت کنترل اوضاع ایران پرداخت.
برگزاری میزگردهایی چون مشت بسته ایران توسط بنیاد بروکینگز و توانسنجیها ی مؤسسه رند از ارکان نظام، تلاش جهت تحریک افکار عمومی به وسیله ابزار رسانه، موضعگیریها و هشدارهای سیاستمدارانی چون کیسنجر در این راستا به نظر میرسد.
دخالت و برنامهریزی عوامل خارجی برای ایران مسئلهای نیست که آمریکا در پی پنهان کردن آن باشد، در نیمه اسفند ماه سال 89 "کاندولیزا رایس" از فرایند تربیت نیرو در ایران راز گشایی کرد:
<در همین ازتباط به واسطه مؤسسه ملی دموکراسی آمریکا تاکنون توانستهایم هزاران فعال را آموزش دهیم. ما تاکنون به اشکال بسیار مختلف در بحث آموزش، سرمایهگذاری کردهایم تا یک لایه اجتماعی از لحاظ فکری سکولار را در عرصههای بینالمللی رشد و پرورش دهیم.>
او در ادامه افزود: نیروهای سکولار ایران قویتر از گذشته شدهاند از این رو ما دیگر نباید به قیاسهای اشتباه ،بسنده و تکیه کنیم.
همچنین مرکز اطلاعرسانی اطلاعات و تروریسم وابسته به موساد از دیگر مؤسسات پیگر تحولات و اخبار پس از انتخابات ایران بود که گزارش آن را در قالب جزواتی به نام SPOT Light on iran منتشر میکرد.
این مؤسسه در گزارش راهبردی خود در 28 خرداد ماه 88، با مناسب دانستن فرصت پیش آمده در ایران راهکارهایی جهت تشدید ناآرامی در ایران ارائه میکند که بخشی از راهکارهای فوق در تاریخ 30 خرداد 88 در سایت همدمی تحت عنوان سران اسرائیل از خیزش مردمی در ایران حمایت کرده منتشر شد.
2- رسانههای دیداری و شنیداری و سایتها غربی
رسانههای غربی در فرآیند فتنه دو موضوع اصلی را عملیاتی کردند:
1- دامن زدن به فضای آشوب
2- شکل دادن به سیاستهای نظام سلطه بر اساس نوع تحلیلهایی که از داخل ایران ارائه میکردند.
بنابراین موضعگیری رسانههای غرب را میتوان در 2 گروه بررسی کرد:
رسانههای گروه اول:
رسانههایی که به طور مستقیم پیگیر ایجاد خط اغتشاش و دامن زدن به نا آرامیها بودهاند شاخصترین این دسته سایت BBC است. تأسیس شبکه تلویزیونی بیبیسی فارسی تنها 6 ماه پیش از برگزاری انتخابات، افزایش برنامههای آن به 24 ساعت در روزهای نزدیک به انتخابات و تأثیر فزاینده آن بر هدایت، کنترل، مهرهچینی و بازیگردانی حوادث پیش و پس از انتخابات تنها یک مورد از موارد نشاندهنده تدوین سناریوی دشمنان خارجی و داخلی جهت براندازی نام است.
فراخوانهای سازگارا و نوریزاده در شبکههای VOA و BBC برای اغتشاشات روز عاشورا از دیگر مصادیق این امر هستند که بر تأثیر رسانههای خارجی بر وقایع و تحولات داخلی گواهی میدهند.
انتقال فضای قبل از انتخابات به مقطع پس از انتخابات و ایجاد دوگانگی و تضعیف انسجام جامعه همراه با توهم تقلب در انتخابات از سوی معترضین به انتخابات، به شکلگیری فضای انتقامگیری در جامعه کمک کرد که این موارد از تاکتیکهای مورد استفاده بیبیسی بوده است.
جهتگیری بسیاری از رسانهها، چون روزآنلاین، گویا، گذار، VOA، bbc، رادیو فردا، رادیو زمانه، رادیو رژیم صهیونیستی، شبکههای ماهوارهای ضد انقلاب مانند منافقین، گروههای سلطنتطلب، پارس، رنگارنگ، کانال بک و سایتهای اینترنتی ضد انقلاب و همسو با جریان فتنه مانند جرس، کلمه، بالاترین، قلم و ... در جریان انتخابات و وقایع بعد از آن و تأثیر آنها به عنوان عوامل مؤثر بر اعتراض و آشوب، ذیل عملکرد بیبیسی، مهندسی شده بود.
بررسی فعالیتهای خبری شبکه تلویزیونی CNN در روزهای پس از انتخابات نشان میدهد این شبکه تمام توان خود را در جهت بهرهبرداری از اغتشاشات بسیج کرده است.
گردانندگان CNN با قطع برنامههای عادی به طور ویژه به انعکاس تحولات ایران پرداختند و با استفاده از تصاویر دریافتی از بینندگان که قابل استناد نیست، حتی کمترین معیارهای حرفهای انتقال خبر را زیر پا گذاشتند.
این شبکه حتی پا را فراتر گذارده و به آموزش اغتشاشگران روی آورد. شبکه مزبور در برنامههای مختلفی راههای هک کردن سایتهای دولتی کشور مانند وزارت کشور و ... را به بینندگان خود آموزش داد.
تحریک و ترغیب اغتشاشگران به ادامه خشونت و درگیری، یکی دیگر از محورهایی است که توسط CNN دنبال شد.
رسانههای گروه دوم:
رسانههایی که فرصت موجود را به عنوان بهترین فرصت آمریکا شناسایی کرده و دولت آمریکا را به استفاده از این فرصت تشویق کردهاند.
رسانههایی چون واشنگتنپست و والاستریت ژورنال در روزهای آغازین انتخابات حتی طرح تقلب را رد کرده و به نظرسنجیهای خود برای تأیید صحت انتخابات ایران تکیه کردند و پس از مدتی فضای داخل ایران را به عنوان بهترین فرصت جهت عملی کردن اهداف آمریکا مطرح نموده و به دولت آمریکا در مقالات و تحلیلهای خود پیگیری و استفاده از این فرصت را گوشزد کردند و سایر رسانههایی که گاهاً حاوی مقالات افشاگرانه پیرامون عملکرد غرب بودهاند.
3- شبکههای اجتماعی:
در سالهای اخیر شبکههای اجتماعی با سرعتی بینظیر گسترش یافتهاند.
این شبکهها قبل از انتخابات تبدیل به صفحاتی برای تبلیغات کاندیداها شدند و به دنبال قطع شدن سیستم پیام کوتاه، شبکههایی همچون فیسبوک، توئیتر، یوتیوپ، فرندفید و ... به تقویت و تشدید فعالیتهای خود پرداختند و پیوند میان آشوبگران و هدایتگران خارجی آنها را برقرار کردند.
گسترش اطلاعات درباره ایران شگفتآور بود به طوری که در برابر جستجوی ترکیب Iran election protests در توئیتر بیش از یک میلیون نتیجه به دست میآید.
مرکز دیپلماسی عمومی دانشگاه کالیفرنیا در گزارشی درباره نقش وبسایتهای توئیتر در ناآرامیهای پس از انتخابات اعلام کرد 98 درصد از لینکهای توئیتر درباره انتخابات و ناارامیهای پس از آن بوده است.
نقش توئیتر در ناآرامیهای ایران آنقدر محسوس بود که مؤسسه آمریکایی صلح از اندیشکدههای آمریکایی در مقاله «پیشبینی چگونگی دیپلماسی شهروندی» در سال 2011 حوادث پس از انتخابات ایران را نمونه بارز کارکرد شبکههای اجتماعی بیان کرد.
عقب انداختن به روز رسانی سایت که مستلزم قطع خبر چند روزه سایت بود، قرار دادن نرمافزار ترجمه انگلیسی به فارسی و آموزش دور زدن فیلترینگ از جمله اقدامات حمایتی تویتر از اغتشاشگران بود.
4- مواضع رسمی خارجی:
روشنترین دلیل حضور غرب ،پشت پرده ی آشوبهای خیابانی در سال 88 میتواند مواضع رسمی مقامات آمریکایی و اروپایی باشد.
علاوه بر افزایش فشارهای اقتصادی و بینالمللی در آن برهه، اکثر غربیها علناً اقدام به موضعگیری علیه نظام جمهوری اسلامی نموده، به حمایت از ناآرامیها پرداخته و به این حد نیز بسنده نکردند.
در مواردی حتی اعلام کردند آنچه توانستهاند برای حمایت و عملاً هدایت ناآرامیها انجام دادهاند. مستندات موجود پیرامون این موضوع در پیوست به تفصیل بیشتر موجود است. صرفاً به نمونههایی اشاره میشود.
مهمترین مواضع آمریکاییها:
با وجود تعدد موضعگیریهای رسمی پیرامون ناآرامیهای پس از انتخابات در ایران تنها با توجه به 2 موضع هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا، مدیریت آمریکا در فتنه 88 قابل ملاحظه است که حتی نه به عنوان یک حمایت بلکه به عنوان یک دستور صادر شده است، من جمله:
* آمریکا در تلاش است تا به طریقی که فعالیت نیروهای دموکراتیک در ایران تضعیف نشود و همچنین این نیروها به خطر نیفتند، از آنها حمایت کند.
* دولت آمریکا از بیرون ایران ،هر حمایتی از دستش برمیآمد از معترضان (جریان فتنه) کرد.
* همه ایرانیانی که در تلاش برای شنیده شدن صدایتان و دفاع از آزادیهای بنیادی و حقوق بشر هستید، بدانید تنها نیستید؛ ایالات متحده آمریکا و جامعه جهانی پشتیبان شماست.
* مردم ایران باید با افزایش قدرت نظامیان در ایران مخالفت کنند.
باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا نیز که سعی میکرد از مواضع علنی بپرهیزد نیز نتوانست چنین تاکتیکی را تا انتها پی بگیرد. وی که در ابتدا صرفاً از انزجار جامعه جهانی پیرامون تحولات ایران سخن میگفت، پس از 25 بهمن 88 خواسته خود را برای از سرگیری فتنه به نمایش گذاشت:
* ایرانیها باید شجاعت لازم برای بیان آزادی را داشته باشند و به اعتراضات خود ادامه دهند. ("امیدواری و توقع من این است که کماکان شاهد این باشیم مردم ایران شجاعت ابراز اشتیاق برای به دست آوردن آزادی بیشتر و حکومتی مبتنی بر مردمسالاری بیشتر را داشته باشند.")
رئیسجمهور پیشین ایالت متحده نیز در سخنرانی افتتاح "بنیاد بوش" حمایت خود را اعلام کرد: "آنها با چالشهای فراوانی رو به رو هستند و چشم امیدشان به ماست... من از تمام فعالان سیاسی سراسر جهان حمایت خواهم کرد."
گذشته از موارد یاد شده اعترافاتی میان مقامات آمریکا پیرامون دست داشتن آمریکا در آشوبهای تهران وجود دارد:
* مقاله نوشته شده توسط لاری فرانکلین رئیس اتاق ایران در پنتاگون با عنوان "برنامه سری من برای سرنگونی جمهوری اسلامی" به روشنی مؤید وجود برنامه در دستگاههای مسئول دولت آمریکا برای ایران است.
*پاول رابرتس معاون اسبق وزارت خزانهداری آمریکا: "تقلب در انتخابات ایران دروغ است و همه آشوبهای ایجاد شده در ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری، توطئه آمریکا برای بیاعتبار و منزوی کردن ایران بود تا این کشور را به زانو در آورد."
مهمترین مواضع بعضی مسئولین اروپایی:
* آنانی که در ایران دست به تظاهرات زدند، بدانند تنها نیستند
* بیانیه جداگانه اتحادیه اروپا و بریتانیا، جهت محکوم کردن سرکوب اغتشاشگران توسط جمهوری اسلامی ایران
* راهاندازی وبلاگ پیرامون انتخابات ایران توسط وزیر امور خارجه انگلستان دیوید میلیبند
* وسعت تقلب با واکنشهای خشونتی که اعمال میشود تناسب دارد. مردم ایران مستحق چیز دیگری هستند.
مهمترین مواضع اسرائیل:
*مبارزه با رهبران ایران مهمتر از برنامه هستهای این کشور است. امید آن است که نخست رژیم ناپدید شود.
* موسوی و همسرش روح جدیدی به آزادی بخشیدهاند، بنابراین من تکرار میکنم انقلابی در ایران روی خواهد داد.
* در تمام ایام فتنه 88، فتنهگران از حمایت بیدریغ غرب به ویژه آمریکا، انگلیس و اسرائیل برخوردار بودند. در وهله اول، مذاکرات هستهای با ایران که دور اول آن در ژوئن 2008 آغاز شده بود و غربیها در آن به صراحت گفته بودند چارهای جز پذیرش برنامه غنیسازی ایران نمیبینند برای مدتی حدود دو سال متوقف شد.
این امر علتی نداشت جز این که مطابق مستندات اطلاعاتی موجود غربیها پیامهایی از داخل ایران دریافت کرده بودند مبنی بر اینکه اصلاحطلبان مجدداً در ایران روی کار خواهند آمد.
بنابراین بهتر است مذاکرات با ایران تا بعد از انتخابات متوقف شود. در ایام انتخابات، باراک اوباما صریحترین موضعگیریها را به نفع جریان فتنه و با اسم بردن از سران آن داشته است.
اوباما در مقطعی میرحسین موسوی را نماد غربگرایی در ایران خواند و بارها برخورد نظام با آشوبگران را تقبیح کرد و گفت: سیاست ایران در این مورد روی سیاست آمریکا تأثیر جدی خواهد گذاشت.
* هیلاری کلینتون وزیر خارجه وی نیز به طور ثابت از آشوبگران حمایت میکرد. کلینتون در یکی از اظهارنظرهای خود در این مورد میگوید آمریکا علاوه بر اظهارات علنی، اقدامات پنهانی فراوانی برای حمایت از سبزها در ایران انجام داده که نمیتواند آنها را بازگو کند.
همچنین بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم غاصب صهیونیستی نیز بارها رفتارهای میرحسین موسوی را ستود و حتی در یک مورد به صراحت گفت وی را سرمایه بزرگ خود در ایران میداند.
* "آدام ارلی" (سفیر آمریکا در بحرین که پیش از این و در دوران ریاست جمهوری جرج بوش سخنگوی وزارت خارجه آمریکا بوده است) نیز در جلسهای با برخی از مسئولان کشورهای عربی در منامه تأکید کرد که آمریکا قصد دارد در ماههای آینده حمایت خود از اصلاحطلبان در ایران را "رسمی و علنی" کند.
ارلی در این جلسه که به تشریح راهبرد تدوین شده دولت اوباما درباره ایران اختصاص داشته، گفته است: "کاخ سفید همزمان با انجام مذاکرات ایران و 1+5 نحوه حمایت از "رهبران معارض جدید" در ایران را پیگیری میکند".
ارلی در این سخنان که پیش از اول اکتبر 2009 و برگزاری مذاکرات ژنو بیان شده تصریح کرده است: "تحت هر شرایطی حمایت از اصلاحطلبان در ایران جزو گزینههای اصلی سیاست اوباما باقی خواهد ماند و ما روز به روز آن را پرقدرتتر خواهیم کرد".
ارلی سپس به توصیف دقیق "گام بعدی" آمریکا پرداخته و گفته است: "اگر مذاکرات ژنو موفقیتآمیز نباشد و در آن پیشرفتی حاصل نشود، آمریکا قصد دارد همزمان با تشدید تحریمها، اعمال فشار سیاسی علیه تهران را با حمایت "رسمی"، "علنی" و "گسترده" از موسوی و خاتمی وسعت بخشد چرا که هیچ فشاری به دولت ایران بدون تقویت جریانهای طرفدار غرب در ایران کارساز نیست".
وی در بخش پایانی سخنانش میگوید: "همین حالا هم این موضوع پنهانی نیست که ما از موسوی و خاتمی حمایت میکنیم اما علنی شدن این حمایت، همزمان با اعمال تحریمها میتواند این فایده را داشته باشد که مردم ایران به این نتیجه برسند که تنها راه رهایی از تحریمها گرایش به این افراد است."
* طبق گزارش وزارت امور خارجه به کمیسیون اصل نود مجلس، حملات به سفارتخانهها، راهپیماییهای معاندانه، کارگردانی و لابی در پارلمان اروپا، از دیگر پروژههای کشورهای غربی در ایام پس از انتخابات بوده است. برخی از نمونههای اقدامات غرب در این رابطه عبارتست از:
* نیروگیری و سازماندهی گروههای 8 تا 10 نفره در هلند و بلژیک با نام "راهیان سبز" و ... با پرچمهای مختلف
* برگزاری راهپیمایی اعتراضی علیه ایران در کلمبیا که پس از بررسی مشخص شد که به هر نفر از شرکتکنندگان مبالغی پرداخت شده بود.
* فعالیت هستههای دانشجویی در ژاپن و استرالیا که حلقههایی از منافقین و بهاییها با آنها پیوند دارند.
* تعرض و تهاجم به سفارتخانههای ایران در دانمارک، فنلاند، نروژ و سوئد.
*پرتاب کوکتل مولوتف از منزل همسایه آمریکایی سفارت ایران در سوئد.
* انجام اقدامات ضد ایرانی در هلند، انگلیس، فرانسه و نروژ که شدیدترین آنها در هلند و پاریس بود.
* برگزاری تجمع اعتراضی مقابل سفارت ایران در پراگ
* همچنین گزارشها نشان میدهد مجموعه تحریمهای جدید علیه ایران بویژه در بخش هواپیمایی با مشورت جریان فتنه و به قصد حمایت از آنها از طریق ناراضی سازی مردم انجام شده است.
که در پست بعدی خواهد آمد.انشاءالله .
با نام خدا
حتما مطالعه کنید وبا حوصله بخوانید(در 4 قسمت)
گزارش کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی
درباره فتنه 88 وحماسه ی مردم ولایتمدار وبصیر ایران در 9 دی (قسمت اول)
در جلسه علنی روز چهارشنبه 7/10/1390، چکیده گزارش کمیسیون اصل 90درباره رسیدگی به حوادث پس از انتخابات دوره دهم ریاستجمهوری 22 خرداد 1388 که منجر به شکلگیری جریان فتنه شد، قرائت گردید.
متن بخشی از این گزارش به شرح ذیل است:
1- مقدمه:
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، غرب که الگوی انقلاب اسلامی را به عنوان گفتمانی در مقابل لیبرال دموکراسی میدانست، به طور همه جانبه سعی در مخدوش کردن وجهه این نظام نو پا داشت تا مانع از الگو دهی ملت ایران به دیگر ملتهای جهان، برای شکستن ساختار از پیبش طراحی شده نظم جهانی شود؛ اما شکستهای پی در پی نظام سلطه از جمهوری اسلامی ایران طی 32 سال گذشته و پیشرفتهای چشمگیر ایران در این مدت، منجر به طراحی و اجرای شیوههای نوین در مواجهه با ایران شد.
پیشرفت در عرصههای گوناگون علم و فناوری ، تثبیت راهبرد تهاجمی در سیاست خارجی و به انفعال کشاندن قدرتهای استکبار ، عدم تمکین ایران در قبال فشارهای بیرونی ، تلاش برای گسترش هر چه بیشتر جبهه مبارزه علیه رژیم غاصب صهیونیستی ؛ قدرتهای استکبار به ویژه آمریکا را به تلاش برای تلفیق گزینههای سخت، نیمه سخت و نرم علیه ایران وادار کرد به این امید که بتوانند پروژه تغییر رفتار نظام ما را به عنوان گام اول پروژه تغییر به ثمر برسانند.
تجربه دوران حاکمیت جریان دوم خرداد که جورج بوش پسر هنگام ترک کاخ سفید آن را دورانی خوش خواند و از بابت به پایان رسیدن آن ابراز تاسف کرد، آمریکا و متحدانش را به این نتیجه رساند که بهترین و کوتاهترین روش برای ایجاد تغییر در رفتار ایران اسلامی سرمایهگذاری بر روی جریان ساختار شکن و غربگرای داخل ایران است که در طول دوران گفتمان اقتصادی و گفتمان سیاسی خود به خوبی نشان داده بود، روشها و اهداف خود را کاملاً بر مطلوبها و نیازهای غرب منطبق کرده است. به همین دلیل بود که بلافاصله پس از به پایان رسیدن دولت اصلاحات، فرآیندهای ذیل شتابی فزاینده گرفت:
1- فراخوان مراکز تصمیمسازی برای تهیه راهبردهای عملیاتی علیه ایران
2- تصویب بودجه ویژه برای حمایت از اپوزیسیون
3- ایجاد و تقویت ساختارها و شیوههای رسانهای جدید برای ایجاد، هدایت و تغذیه آشوب داخلی (که بیبیسی فارسی در رأس آنها قرار داشت)
4- تصویب قطعنامههای تحریمی علیه ایران
5- فعال شدن سرویسهای اطلاعاتی برای تحقق دو پروژه اپوزیسیون واحد با برداشتن مرزهای میان گروههای مختلف اپوزیسیون) و اپوزیسیون حرفهای، که اصلاحطلبان غربگرا در سال 84 فقدان آنها را جزو ضعفهای اساسی خود اعلم کرده بودند؛ و گنجاندن آن در قالب پروژه شبکهسازی در محیطهای واقعی و مجازی
6- تقسیم کار میان کشورهای غربی برای برقراری پیوندهای پنهان با اپوزیسیون داخلی
7- برنامهریزی برای تبدیل انتخابات به هسته مرکزی یک فرآیند کودتای مخملی
اگر چه بسیاری از این فرآیندها ، از سالها قبل آغاز شده بود و عمر برخی از آنها به بیش از 20 سال میرسید، اما در این تردیدی نیست و مجموعه ی اطلاعات موجود هم نشان میدهد که برنامهریزی اصلی برای تبدیل این پروژهها به فتنه ی داخلی پس از سال 1384 اوج گرفته است.
این گزارش تلاش میکند چگونگی تکمیل این پروژهها و تبدیل آن به یک فتنه سیاسی و اجتماعی را با استناد به اطلاعات معتبر، واکاوی کند و روایتی دقیق از چگونگی مهار این فتنه ی عمیق ارائه نماید.
2- بررسی علل و عوامل و ریشهیابی جریان فتنه
آن چه فردای پس از انتخابات سال 88، را رقم زد فرصتی بود که از سالها و با برنامهریزی مدون و منسجم بیگانگان و طمع و همراهی عناصر فریب خورده داخلی فراهم آمد. فضای مطلوب سوء استفاده بیگانگان از طریق حاکم شدن فضای غیر عقلانی و تهییج احساسات، نادیده گرفتن تذاکرات مقام معظم رهبری و نادیده گرفتن قواعد و اخلاق انتخاباتی و مصالح انقلاب مهیا شد تا دشمنان به پیادهسازی سناریوی از پیش تعیین شده خویش بپردازند.
در این راستا میتوان به عوامل خارجی و داخلی مؤثر در این حوادث اشاره کرد:
الف: زمینهها و عوامل خارجی
مجموعه اسناد و مطالعات موجود نشان میدهد به طور کلی راهبرد غرب در قبال ایران اسلامی مبتنی بر این پیش فرض است که در نهایت هر نوع سناریوی براندازانه علیه ایران باید راهی به داخل ایران بیابد و هدف از مجموعه فشارهای بینالمللی بر ایران نیز در نهایت چیزی جز اثرگذاری بر داخل ایران و فعال کردن مجموعه نیروهای غربگرا - که همواره نسبت به اکثریت مطلق مردم، اقلیتی بسیار کوچک محسوب میشدهاند- نبوده است. یکی از عوامل زمینهساز فتنه 88 در زمانی به مدت دو دهه ،بویژه از سال 1384 به این سو، در قالب ساز و کارهای زیر صورت گرفته است:
1- برقراری ارتباطات پنهان
2- کمک مالی
3- حمایت علنی در چارچوب پروژههای دیپلماسی عمومی
4- فشار به نظام جمهوری اسلامی به منظور ایجاد فضای مانور برای جریان غربگرا در داخل
5- شبکهسازی اجتماعی در حوزههای مجازی و حقیقی
در عین حال نکته مهم و برجسته در این میان این است که غرب برای کلید زدن پروژه خود به آماده شدن مجموعهای از شرایط داخلی نیاز داشت و به منظور هر چه کاملتر کردن این پروژه از پیش برنامهریزی شده، انتخابات را به عنوان یکی از مهمترین نقاط قوت جمهوری اسلامی هدف قرار داد.
بررسی دقیق و موشکافانه فتنه 88، نشان میدهد عملکرد و سخنان سران داخلی و خارجی فتنه، الگوبرداری کاملا دقیق از تئوریهای از پیش طراحی شده انقلابهای مخملی در مراکز تولید توطئه سیستمهای جاسوسی خارج از کشور، از جمله تئوری مبارزات خشونت پرهیز و روشهای مسالمتآمیز نافرمانی مدنی کسانی چون جین شارپ بوده است که در تمام نمونههای قبلی خود از جمله موارد اجرا شده در اروپای شرقی و آسیای میانه -به صورت "انتخابات محور" عمل کرده است.
مطابق اسناد موجود، کشورهای غربی و در رأس آنها دولت آمریکا بر مبنای مجموعه کدهایی که از داخل ایران دریافت کردند به این نتیجه رسیدند که مقطع انتخابات ریاستجمهوری دهم در سال 88 بهترین فرصت برای اجرای کودتای مخملی در ایران است که در مقاطعی چون سالهای 76، 80 و 84 شرایط را برای اجرای آن مناسب ندیده بودند.
عوامل زیر در متقاعد شدن نظام سلطه به اینکه سال 88 مناسبترین زمان برای اجرای کودتای مخملی است نقشی کلیدی داشته است:
1- مسافرتهای خارجی افرادی چون محمد خاتمی که اغلب به تلاش برای متقاعد کردن طرف خارجی، به اینکه میر حسین موسوی فردی مناسب برای پیش بردن پروژههای تغییرات ساختاری در ایران است، اختصاص داشته است. اسناد موجود نشان میدهد خاتمی در تونس، ترکیه و استرالیا برای ترغیب خارجیها به حمایت از موسوی تلاش کرده و موفق نیز شده است.
2- مسافرت مجموعهای از عوامل اطلاعاتی خارجی در پوششهای مختلف به داخل ایران و برآورد اوضاع داخلی ایران
3- شناخت تاریخی از شخصیت میر حسین موسوی به دلیل حضور عوامل وابسته به سرویسهای اطلاعاتی در کنار وی مانند اردشیر امیر ارجمند
4- پیشبرد پروژه شبکهسازی با همراهی گروههایی چون حزب مشارکت و سازمان مجاهدین از سال 88 به این سو که اصلی ترین مکانیسم اجرایی آن برگزاری دورههای متعدد براندازی نرم در خارج از ایران برای گروههای برگزیده داخلی و مسافرت بیش از چند صد نفر از چهرههای شناخته شده جریان دوم خرداد به خارج از ایران به منظور شرکت در این دورهها در فاصله سالهای 84 و 88 بود.
5- و آخرین عامل، پیامهایی بود که غربیها مستقیماً از داخل ایران دریافت کردند و این پیامها منجر به شکلگیری این اشتباه محاسباتی در ذهن آنها شد که سال 88 زمانی مناسب برای کلید زدن پروژه کودتاست، اطلاعات موجود در اسناد اطلاعاتی که به هنگام نگارش این گزارش به آنها مراجعه شده نشان میدهد "مهدی هاشمی" نقشی عمده در ارسال این پیامها به بیرون داشته و از جمله پیامهای مستقیم وی برای آمریکا در واخر سال 1387 موجب شد آمریکا پروژه مذاکرات هستهای با ایران را که اهمیت حیاتی برای آن داشت تعطیل کرده و انرژی خود را به پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات 1388 متمرکز نماید.
آنچه به عنوان عوامل خارجی زمینه ساز فتنه 88 مد نظر است، صرفاً یک فاکتور تأثیرگذار بر سهل شدن زمینه بروز فتنه 88 نیست. بلکه میتوان به جد گفت طرف غربی در برنامهریزی، سازماندهی و هدایت ناآرامیهای اجتماعی به سمت و سوی مورد نظر خود نقش اصلی را بر عهده داشته است. فلذا مدیریت فتنه 88 بر عهده طرف غربی بوده است.
در اثبات این موضوع شواهد بسیار قطعی در مواضع رسمی سکانداران غرب، طرحهای مراکز تولید توطئههای آمریکایی و رسانههای دیداری، شنیداری، مجازی و مکتوب موجود است. ادامه دارد...
به نام خدا
اندک سخنی با تنی چند از سران جریان مخالف نظام وباقیمانده های فتنه ی 88، که چندی پیش با شروع سناریوی عبور از اسلام وقانون اساسی، به مقابله با نظام اسلامی ایران پرداختند وباهمدستی ومشارکت دشمنان قسم خورده ی خارجی وعوامل منحرف داخلی به ایجادفتنه دست زدند . هر چند خیل عظیم مردم غیور ،بصیر وولایتمدار ایران اسلامی در 9 دی به فضل خدا فتنه را خاموش کردند اما هنوز دودکی از آن باقی است . اینان در حالی که نفسهای آخر را می کشند اما طلبکارانه برای مردم ونظام اسلامی شرط می گذارند وبرنامه می ریزند وبا حمایتهای بی دریغ یاران خارجی شان هنوز رجز می خوانند وخود را محق می دانند .به ایشان می گوییم ،بدانید !چه بیایید چه نیایید در هر دوصورت بازنده اید. اما چند سؤال از شما باقی مانده ها :
آیا می دانید تحریم یعنی مقابله ؟
تحریم یعنی ایستادن در برابر 9 دی؟
تحریم یعنی تعارض با نظام اسلامی؟
تحریم ونیامدن یعنی قرار گرفتن در مقابل مردم بصیر ومؤمن؟
تحریم یعنی همدستی با دشمنان؟
تحریم یعنی وابستگی به اعداءالله؟
تحریم یعنی معارضه با 22بهمن؟
تحریم یعنی کشتن آزادی ؟
تحریم یعنی غرب گرایی
تحریم یعنی خط بطلان بر شعار زنده باد مخالف؟
تحریم یعنی ریشه ی خود را کندن؟
تحریم یعنی دهن کجی به رهبر و ولی؟
تحریم یعنی پایمال کردن خون شهیدان ؟
تحریم یعنی موافقت با ایجادشورش واغتشاش ؟
تحریم یعنی دعوت به اختلاف؟
تحریم یعنی پا از گلیم خود بیرون گذاشتن؟
تحریم یعنی با شعارخط امام برعلیه اهداف امام؟
تحریم یعنی همراهی با فتنه؟
تحریم یعنی ارزش گریزی وارزش ستیزی؟
تحریم یعنی فرار از قانون ؟
تحریم یعنی هنجار شکنی ؟
تحریم یعنی تعارض با فرهنگ عاشورا؟
تحریم یعنی حمایت از استکبار ؟
تحریم یعنی خود زنی ومرگ قطعی؟
آیا می دانیدتحریم ونیامدن یعنی مقابله با اسلام ناب؟
وآیا می دانید ...؟.
آقایان سران... ! آقایان به اصطلاح اصلاح...! آیا واقعا اگر با دولت ومسائل اجرایی وعملکرد رییس جمهور مخالف بودید وحرفی وطرحی برای بهبود مشکلات جامعه داشتید، چرا بعد از جریان فتنه تا حالا ، حزبی وتشکلی تأسیس نکردیدوبا تابلو مشخص ودر چار چوب قانون پیش نیامده ،عمل نکرده اید وبه جای چاره جویی ودلسوزی برای نظام ومردم ،پی در پی ومنظم در این سالها با دشمنان خونی نظام اسلامی رفت وآمد داشته وگروههایی برای آموزش براندازی به خارج اعزام ودر پی طراحی های هدفمند دیگری بود ه اید؟
آیا مردم رشید و فهیم ایران را چه فرض کرده اید ؟ آیا از این صحبتها و عملکرد مهار گسیخته واعتراضات خلاف شرع وقانون ،بوی مقابله ومعارضه با اسلام ونظام ولایی فقیه وحکومت دینی نمی آید ؟ به نظر می رسد اعتراض به انتخابات ودولت ،بهانه ای بیش نبوده ونیست ؛ شما محور واصل حکومت را ،یعنی اسلام ومدار خیمه ی نظام اسلامی و ولایت را هدف گرفته بودید وهنوز در پی انهدام آنید.
خودتان را قاضی کنید هرچند طبق قانون خودتان ، هیچکدام به هم اطمینان واعتمادندارید اما به همان اندک مسلمانیی که ادعا می کنید دارید، اعتمادکنید وکلاه خود را قاضی کرده و سؤال بالارا از خود بپرسید و اگر پاسخی دارید ،به خود و ملت ایران جواب دهید ./.
امام علی علیه السلام در نهج البلاغه به بیان دونوع فتنه پرداخته اند :
1- جریانی که حق از باطل مطلقا روشن نیست و هر دو طرف سهمی از حق وباطل دارند،این فتنه همان است که در اولین کلمه از کلمات قصار نهج البلاغه آمده است :«کن فی الفتنةکابن اللبون لا ظهر فیرکب ولا ضرع فیحلب»(هنگام فتنه چون شتر دوساله باش ،نه پشتی تا سوارش شوند ونه پستانی تا شیرش دوشند) بسیاری از دعواهای ناسیونالیستی وتعصبات شهری یا خصومتهای خانوادگی در این حوزه قابل ارزیابی است ،وهیچ طرفی نمی تواند بگوید که صد در صد حق است یا باطل ،اینجا باید بیطرف بود . در جمله ی دعایی ومناجاتی <واعصمنا من الفتنه>که در آخر خطبه ی 171 نهج البلاغه آمده ،معنایش این است که ،خدایادر فضای اینچنینی راه را به ما نشان بده .
2- معنای دوم فتنه ،فتنه ی سیاسی است . فتنه ی سیاسی آن است که باطل، لباس حق بپوشد .مولا علی (ع) در خطبه ی 50 نهج البلاغه این فتنه را معرفی کرده است : «انما بدع وقوع الفتن اهواء تتّبع واحکام تبتدع ،یخالف فیها کتاب الله ویتولّی علیها رجال رجالا ،علی غیر دین الله... .»(همانا آغاز پدید آمدن فتنه ها پیروی خواهشهای نفسانی است ونوآوری در حکمهای آسمانی ، نوآوری هایی که کتاب خدا، آن را نمی پذیرد وگروهی از گروه دیگر یاری خواهد تا بر خلاف دین خدا اجرای آن را بر عهده گیرد ، پس اگر باطل با حق مخلوط نمی شد ،حقیقت جو وطالب حق آن را می فهمید ومی شناخت ، واگر حق به باطل پوشیده نمی گردید، دشمنان را مجال طعنه زدن نمی ماندو زبانشان قطع می شد ،لیکن اندکی از حق واندکی از باطل را می گیرند تا به هم در آمیزند اینجاست که شیطان فرصت می یابد تا بر دوستان خود چیره شود واز راهشان به در برد. اما تنها آنان که مشمول لطف ورحمت پروردگارند ،نجات خواهند یافت .)
در واقع حضرت علیه السلام در ذیل این سخن به نقد تفکر التقاطی نیز پرداخته اند ،تفکر آنانکه می خواهندمکاتب شرقی وغربی را با آب ورنگ اسلامی جلوه گر سازند ،زیرا هر مکتبی وهر واژه ای جایگاه خاص خودش را دارد .
در حدیثی است که پیامبر اسلام (ص) به عمار فرمود :<...به زودی بعد از من حوادث وفتنه هایی پیش خواهد آمد که کار به درگیری با شمشیر می کشد ، در چنین شرایطی همراه علی (ع) باش ،اگر همه ی مردم به راهی رفتند وعلی(ع) به راهی دیگر ، تو به راهی برو که علی (ع) می رود .>(بحار الانوار ج 67 ص 342).
به نام خدا
تذکر :دوستان، اینجانب در صدد بیان حقایق تاریخ ام ،چرا که امام خمینی (ره) فرمودند :درست، آنچه امروز برای ما روشن وواضح است ،برای نسلهای آینده مبهم می باشد وتاریخ روشنگر نسل های آینده است وامروز قلم های مسموم در صدد تحریف واقعیات هستند .باید نویسندگان امین این قلم ها را بشکنند. (صحیفه ی نور ج 2 ص 84)
(توجه فرمایید: این حلقه ها را دنبال کنید تا به ارباب آنها دست یابید)
شماره (2)
حلقه ی آیین
آقای « محمد خاتمی»بعد از استعفا از وزارت ارشاد ،در خواست مجوز نشریه ای به نام <آیین>کرد تا از آن ،به عنوان تریبونی برای بیان افکار خود وهمفکرانش استفاده کند. برخی از افراد <حلقه ی کیان>همراه با محمد خاتمی گروه کوچکتر«آیین»را شکل دادند. گروه «آیین»جلسات دائمی هفتگی برگزار می کردند. آنها در جلسات خود تجربیات خود را در عر صه های مختلف مبادله می کردند .
در حلقه ی «آیین» چهره هایی چون « هادی خانیکی ، سعید حجاریان ،مصطفی تاج زاده ،محسن امین زاده ، عباس عبدی ،محسن کدیور ،آرمین ،میردامادی،ابطحی،فاضل میبدی ومحمد رضا خاتمی (که بعد ها برخی از اینهاضداسلام و انقلاب و فراری خارج نشین شدند)»حضور داشتند.تجربه ی «حلقه ی کیان» نشان داده بود که نشریه هایی از این دست تا چه حد می تواند ذهنیت اصحاب اندیشه وطبقه ی تحصیلکرده ی جدید را تحت تأثیر قرار دهد،لذا پی گیری های اداری مربوط به اخذ مجوز برای نشریه ی «آیین» در اوایل سال 1375 صورت گرفت و«حلقه ی آیین» به جایگاهی برای بحث وبررسی آراء،اندیشه ها ومفاهیم مدرن و تازه بدل شد .مفاهیمی مثل «جامعه ی مدنی»،«مردم سالاری» ، «حقوق بشر»و...در این حلقه مورد بحث وبررسی قرار می گرفت .
شخصیت محوری در این محفل «محمد خاتمی،محسن کدیور وسعید حجاریان » بودند. آنچه بعدهابه «گفتمان دوم خرداد» معروف شد،در این محفل سروسامان یافت . البته بی گمان ریشه های اصلی این مفاهیم واین سخنان در «حلقه ی کیان»است .امادر محفل «آیین»،آن پایه های نظری وتئوریک به مفاهیم سیاسی وبه تعبیری به<یک پروژه ی سیاسی>بدل می شد .
بسیاری از حاضران دراین محفل در دانشکده ی حقوق وعلوم سیاسی دانشگاه تهران ومرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری (که انشاءالله در حلقه های بعد توضیح داده می شود)با مفاهیم نوین توسعه ،آشنا شده وبه نوعی تحت تأثیر افکار وآثار <حسین بشیریه>(استاد اندیشه ها و جامعه شناسی سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی تهران که قائل بود:«توسعه سیاسی یعنی دمکراتیزاسیون و دمکراتیزاسیون یعنی سکولاریزاسیون.»)قرار گرفتند ؛وبا هواداران کلام جدید که تحت تأثیر اندیشه های عبدالکریم سروش شکل گرفته بود ،در «حلقه ی آیین»به هم پیوند خوردند وبسیاری از مفاهیم ونگرش های آنها در اثر این تلاقی ،سامانی تازه یافت وامکان تبدیل شدن به یک برنامه ی سیاسی وعملیاتی را پیدا کرد.
«هادی خانیکی»عضو شاخص حزب مشارکت (این حزب بعد از فتنه ی سال 88 منحل شد وایشان ،هم اکنون سردبیر آیین در کنا رمحمد خاتمی به عنوان صاحب نشریه، است )،مدیریت «حلقه ی آیین»ونشریه ی آن را این گونه تشریح می نماید : «کار بیشتر را آقای حجاریان انجام می دادودر حوزه های مختلف افراد مختلف بودند ، مثلا در حوزه ی اندیشه، آقای کدیور(که بعدها عضو اصلی اتاق فکر فتنه ی سبزشد) بود،در حوزه ی سیاسی بیشترآقای حجاریان بودو... .»
همزمان با نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری و حضور خاتمی در این انتخابات، انتشار این نشریه به تعویق افتاد و بعد از دوم خرداد 76 ماهنامه« آیین »به صاحب امتیازی حزب مشارکت(که در حلقه های آینده تبیین خواهدشد)با مدیر مسئولی محمدرضا خاتمی و سردبیری هادی خانیکی انتشار یافت.
اعضای حلقه « آیین »عملاً در رأس ستاد خاتمی قرار گرفتند و چندی بعد و پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری، دست اندرکار تشکیل یک حزب فعال سیاسی شدند؛ حزبی که از همان ابتدا، بسیاری ،شکل گیری آن را محصول تفکر تشکیلاتی و منسجم «سعیدحجاریان»(مظفری) می دانستند./.
(برای مطالعه ی بیشتر:به کتابهای، 8 سال بحران آفرینی اصلاح طلبان -اصلاح طلبان تجدید نظر طلب وپدر خوانده ها -کالبد شکافی ذهنیت اصلاح گرایان ،و...مراجعه نمایید.)
به نام خدا
تذکر :دوستان، اینجانب در صدد بیان حقایق تاریخ ام ،چرا که امام خمینی (ره) فرمودند :درست، آنچه امروز برای ما روشن وواضح است ،برای نسلهای آینده مبهم می باشد وتاریخ روشنگر نسل های آینده است وامروز قلم های مسموم در صدد تحریف واقعیات هستند .باید نویسندگان امین این قلم ها را بشکنند. (صحیفه ی نور ج 2 ص 84)
(توجه فرمایید: این حلقه ها را دنبال کنید تا به ارباب آنها دست یابید)
شماره (1)
«حلقه ی کیان»
افراد <حلقه ی کیان> به عنوان معروفترین مرکز مطالعاتی اصلاح طلبان تجدید نظر طلب ،در آغاز تماما دارای یک گرایش خاص نبودند. ترکیبی از لیبرالها وچپگرایان ،هر هفته در منزل یکی از اعضا ،دور هم جمع می شدند وبه بحث های معرفت شناختی وفلسفی می پرداختند.انها به مرور زمان از مواضع اصولی ودینی نظام جمهوری اسلامی فاصله گرفته با شعار توسعه ی سیاسی وپیوستن به نظام جهانی ، به سوی تمدن وتفکر غرب ولیبرالی حرکت کردند.
دگرگونی پایه های اندیشه ی کسانی چون <سعید حجاریان>(سعید مظفری)وبرخی سازمان دهندگان جریان دوم خرداد ، در این حلقه وتحت تأثیر آن شکل گرفت . بیشترین تخصص <عبدالکریم سروش >به عنوان استاد وپدر خوانده ی محفل «کیان»،در ترجمه وانتقال مفاهیم جدید غربی با رنگ ولعاب اشعار مولوی وتفکر غزالی بود .
<حلقه ی کیان > افکار وعقاید خود را در کیهان فرهنگی - جریده ی مخصوص این حلقه - به چاپ می رساندند.
در کیهان فرهنگی ،مقالات جنجالی سروش(فرج دباغ) با عنوان «قبض وبسط تئوریک شریعت »منتشر شد. کوشش او در مقالات قبض وبسط که بعدها کتاب شد( وعلما ومتفکران دینی بر آن نقدهایی مفصل آورده اند، از جمله کتاب جامع <شریعت در آیینه ی معرفت -اثر حضرت آیت الله جوادی آملی> و...) ، این بود که، بر اساس مبانی معرفت شناختی لیبرالی ،نسبی گرایی وپلورالیستی (تکثر گرایانه) ،فهم ومعرفت دینی را فهمی تاریخی وزمانمند معرفی کند وبا ایجاد تردید در قداست واستواری علوم،احکام وآموزه های دینی وروایات فقهی ، آنها را به عنوان بخشهایی از علوم انسانی وبشری معرفی نماید. علاوه بر سروش ، افراد دیگری با گرایش های سکولاری همچون «مجید محمدی ،مرتضی مردیها،حمید وحید و...»با کیهان فرهنگی همکاری وارتباط داشتند ، در حالی که با خط مشی دینی وفرهنگی انقلاب اسلامی، هماهنگی نداشتند .
بیشتر افراد «حلقه ی کیان»از اعضای سردبیری روزنامه ی کیهان بوده وبه نویسندگی وفعالیت های دیگر می پرداختند وبا <سید محمد خاتمی >که نماینده ی حضرت امام (ره)در کیهان وسرپرست این مؤسسه بود ، ارتباط پیدا کرده بودند .بعد از بسته شدن کیهان فرهنگی وبه همراه استعفای اقای خاتمی از مؤسسه ی کیهان ،طرفداران سروش ومنتقدان نظام جمهوری اسلامی ، دسته جمعی از کیهان استعفا داده و «مجله ی کیان »را از اواخر سال 1369 راه اندازی کردند.
ماهنامه ی جدید با مدیر مسئولی< رضا تهرانی > وسردبیری <ماشاءالله شمس الواعظین!>شروع به کار کرده؛ و<اکبر گنجی>(که بعدها فراری خارج نشین شد)در انتشارات صراط ، درس ها وسخنرانی های سروش وافراد همفکر خود را در محفل «کیان» به سرعت چاپ وتوزیع می کرد ./.
(برای مطالعه ی بیشتر:به کتابهای، 8 سال بحران آفرینی اصلاح طلبان -اصلاح طلبان تجدید نظر طلب وپدر خوانده ها -کالبد شکافی ذهنیت اصلاح گرایان ،و...مراجعه نمایید.)
به نام خدا
ولی امر مسلمین حضرت آیت الله خامنه ای
«یکى دیگر از چالشهاى بزرگ، همین چالش فشارهاى اقتصادى و تحریمها بود. امروز سخن از تحریم می گویند؛ تحریم براى ما چیز تازهاى نیست. از سال اول پیروزى انقلاب، تحریم هاى یک جانبه از طرف آمریکا و کشورهاى اروپائى شروع شد ،اینقدر محدودیت علیه کشور ما به وجود آوردند. در همهى زمینههاى اقتصادى به دنبال ایجاد تحریم بودند؛ غرضشان هم این بود که ملت ایران را به زانو در بیاورند، نظام را به زانو در بیاورند؛ اما نظام جمهورى اسلامى به کمک صبر و بصیرت شما مردم، همهى آن سیاستها و سیاستگذاران را به زانو درآورد.»20/7/1390
به نام خدا
برای شروع عملیات کربلای چهار به عنوان غواص خط شکن به خط دشمن زدیم. وارد معبر که شدیم پیکر شهید سعید حمیدی اصل را دیدم. باورم نمی شد . هر دو پایش قطع شده و پیکرش گوشه ای از معبر افتاده بود. یک لحظه بغض گلویم را گرفت ، دهانش پر از خاک بود. علت این کارش رو جویا شدم ، بچه ها گفتند وقتی سعید پاهاش ترکش خورد ، برای اینکه صدای ناله اش بلند نشود و عملیات لو نرود ، دهان خودش را پر از خاک کرد و ...
او از تمام لذت های دنیا گذشت برای اسلام،برای من و تو
مواظب حرفهاو اعمالمان باشیم .
پا گذاشتن روی این خون ها ساده نیست.
به نام خدا
روی عن ابی عبدالله (ع)انه قال : "من دخل فی هذا الدین بالرجال اخرجه منه الرجال کما ادخلوه فیه ومن دخل فیه بالکتاب والسنة زالت الجبال قبل ان یزول"
امام صادق (ع) فرمودند: <کسی که اشخاص ورجال اورا وارد وادی دین کردند ، اشخاص هم اورا از دین بیرون می برند اما کسی که با ملاک ومعیار (کتاب الهی وسنت ، یعنی با پشتوانه ی محکم ) وارد دین شده ،کوه ها تکان می خورند ولی او تکان نمی خورد .>(بحارالانوار ،ج 2 ص 105 وج 22 ص 103)
بخوانید واندیشه کنید ، مهم نیست چه کسی بیان کرده، مهم محتوای آن است.
1- { ... می گوید : اباحه گری جزو لاینفک جامعه ی مدنی است .جامعه ی ما با مشکل کمبود قطار شادی ،آواز خوانی ،دست افشانی ونواختن موسیقی روبرو است .}(فصل نامه ی نگاه نو بهار ش 77 ص 41و88)
2- { ... می گوید : برخورد با توهین کنندگان به مقدسات ،چون منجر به اشاعه ی توهین می شود ،خود اشاعه ی فحشاست }(اخبار اقتصاد ،5/7/1378 ص 1)
3- { ... می گوید : دختر وپسر به دوستانی از جنس مخالف احتیاج دارند وجدا کردن آنان از یکدیگر اثرات نامطلوبی بر فرد وجامعه دارد وامکان پیشرفت را کم می کند .}(هفته نامه ی ایران جوان ، 2/3/1378 ش 93 ص38)
4- { ... می گوید : مفاهیم دینی مانند ذم دنیا ،رضا به قضای الهی ، توکل وزهد و... مناسب دوران تأسیس یک نهضت و انقلاب می باشد ،چون لازمه ی انقلاب ،بریدن از دنیا واز خود گذشتگی است ،اما برای دوران ثبات ، کارآیی ندارد.}(روزنامه ی ایران، دی 88 )
5- { ... می گوید : ارزشهای دینی دائما در تغییرند اگر روزی فاطمه (س)می گفت ،بهترین زنان کسی است که نامحرم او را نبیند ،امروز کسی نمی تواند این را بپذیرد ...اینهاهمه داد می زنند که این کلمات مقطعی و مخصوص جامعه ای خاص بوده است .}(زنان ،دی 1378)
توضیح : دوستان فکر می کنم نیازی به تبیین نیست؛ اما ذکر برخی نکات :
کسانی که فکر وشخصیت وهویتشان از الفاظ دینی اما ظاهر دین وپوسته ی اسلام وبیشتر با مبانی مکاتبی همچون لیبرال دموکراسی با محتوایی ارزش گریز و هنجار ستیز ساخته وپرداخته شده است و در مواردی، تحت اشراف اساتیدی دگر اندیش و بیگانه از اسلام اصیل وناب بوده اند،غیراز این کلمات وسخنان !! اگر مطالب دیگری صادر می شد ،تعجب آور بود!! بله با پوشیدن پوستین گوسفند ظاهر فریبی که نمی شود گرگ اندیشه را تا ابد پنهان کرد ، لفاظی ،نفاق ،دو دوزه بازی ودورنگی ،زمان زیادی دوام نمی آورد وبالاخره خورشید حقیقت طلوع می کند؛ این حکم عقل سلیم ووعده ی الهی است ،ممکن است نمایش باطل وجولان افکار ضد دینی واخلاق شکن ، طول بکشد اما سوخت نمی رود وعاقبتی جز خواری وذلت ندارد (ذلت طرد وانزوای حقیقی وپرت شدن به دامان دشمنان دین وقرآن واخلاق وانسانیت ).کسی که بخواهد در برابر آموزه های ثابت ولایتغیر الهی به مبارزه آغازد، پایانی جز رسوایی وننگ ندارد.
رفقا ؛چگونه ازطایفه ای که ارزشهای انسانی والهی را متغیر وزمان مند می دانند وابدا قایل به آن نیستند توقع اخلاق مداری ، دنیا گریزی ،زهد ،تقوی ،عفاف،راستی ودرستی دارید؟!چگونه این جماعت دگر باور ،هنجار شکن،از سران تا عاملان عالمشان را ، از پوچ گرایی ،اتراف ،تکاثر و زیاده خواهی،دروغ ، بد اخلاقی ،دنیازدگی ،خودبینی،دورویی،کبر ،ریاست طلبی ،زراندوزی وهمه ی ضد ارزشها نهی می کنید؟!وحال آنکه به هیچ یک باور مند نیستند .آیا آب در هاون کوبیدن نیست؟! چگونه توقع دارید توصیه های دلسوزان بشر همچون انبیا واولیا ی الهی را بپذیرند ،در حالی که قایل به توصیه ونصیحت واخلاق نیستند.
برخی!! قایلین به ارزشها واخلاق مداری بر مدار مکتب اسلام ناب وپیروان راستینش را ،به مصادره ی حق واسلام ونظام واخلاق و... متهم می کنند ، چگونه مصادره ای است که ملاک ها ومبانی ،روشن وواضح تبیین شدند واغلب مصادیق ،مؤید بودند نه دلیل ، چگونه مصادره ای است که طرف بحث که قایلین مطالب اند، توصیه ونصیحت را نمی پذیرند وبر نمی تابند .لذابرای دلخوشی حضرات ،می گوییم از باب توصیف نه توصیه ،مطالبی را آورده ،شاید هدایت شوید.
انشاءالله شما مردم بصیر ،مؤمن ورشید قضاوت کنید./. من الله التوفیق
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
بایگانی
اشتراک