بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 185
به نام خدا
برای شروع عملیات کربلای چهار به عنوان غواص خط شکن به خط دشمن زدیم. وارد معبر که شدیم پیکر شهید سعید حمیدی اصل را دیدم. باورم نمی شد . هر دو پایش قطع شده و پیکرش گوشه ای از معبر افتاده بود. یک لحظه بغض گلویم را گرفت ، دهانش پر از خاک بود. علت این کارش رو جویا شدم ، بچه ها گفتند وقتی سعید پاهاش ترکش خورد ، برای اینکه صدای ناله اش بلند نشود و عملیات لو نرود ، دهان خودش را پر از خاک کرد و ...
او از تمام لذت های دنیا گذشت برای اسلام،برای من و تو
مواظب حرفهاو اعمالمان باشیم .
پا گذاشتن روی این خون ها ساده نیست.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
بایگانی
اشتراک