بازدید امروز : 75
بازدید دیروز : 99
به نام خدا
برای شروع عملیات کربلای چهار به عنوان غواص خط شکن به خط دشمن زدیم. وارد معبر که شدیم پیکر شهید سعید حمیدی اصل را دیدم. باورم نمی شد . هر دو پایش قطع شده و پیکرش گوشه ای از معبر افتاده بود. یک لحظه بغض گلویم را گرفت ، دهانش پر از خاک بود. علت این کارش رو جویا شدم ، بچه ها گفتند وقتی سعید پاهاش ترکش خورد ، برای اینکه صدای ناله اش بلند نشود و عملیات لو نرود ، دهان خودش را پر از خاک کرد و ...
او از تمام لذت های دنیا گذشت برای اسلام،برای من و تو
مواظب حرفهاو اعمالمان باشیم .
پا گذاشتن روی این خون ها ساده نیست.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
بایگانی
اشتراک