بازدید امروز : 129
بازدید دیروز : 6
به نام خدا
{خطبه ی 65 نهج البلاغه : ...لَمْ یَخْلُقْ مَا خَلَقَهُ لِتَشْدِیدِ سُلْطَانٍ - وَ لَا تَخَوُّفٍ مِنْ عَوَاقِبِ زَمَانٍ - وَ لَا اسْتِعَانَةٍ عَلَى نِدٍّ مُثَاوِرٍ وَ لَا شَرِیکٍ مُکَاثِرٍ وَ لَا ضِدٍّ مُنَافِرٍ
مخلوقات را براى تقویت حکمرانی وفرمانروایى، و یا براى ترس از آینده، یا یارى گرفتن در مبارزه با همتاى خود، و یا براى فخر و مباهات شریکان، و یا ستیزه جویى مخالفان ؛نیافریده است. وَ لَکِنْ خَلَائِقُ مَرْبُوبُونَ وَ عِبَادٌ دَاخِرُونَ ... . بلکه همه، آفریدههاى او هستند و در سایه پرورش او، بندگانى فروتن و فرمانبردارند.}
حکمای اسلامی در تفاوت بین حکمت وفلسفه ی فعل در خداوند وانسان گویند:
حکمت در انسان به غرض فاعلی باز میگردد،اما حکمت در خداوند به غرض فعلی بازگشت دارد؛ بدین معنی که خداوند موجودات را برای مقاصد یا مقصدی (یعنی به کمال رساندن آنها) خلق کرده و در راه آن مقاصد قرار داده است و اقتضای فیض و افاضه او نیز بحسب استحقاق موجودات همین است که آنها را به غایات متناسب با ماهیت و ذات آنها برساند به گفته ی حکیم سبزواری:
ایصال کل ممکن لغایة اذ مقتضی الحکمة و العنایة
مقتضی حکمت و عنایت خداوند این است که هر ممکنی را به غایت خود برساند.
و در اینجاست که وجه تمایز سخن حکما با قول اشاعره که: فعل الله لایعلل بالاغراض و اینکه خلق خداوند نه لِمّ ثبوتی دارد و نه لِمّ اثباتی و نیز با قول معتزله که فعلالله را عبث ندانسته و دارای اغراض میدانند واضح میگردد؛ زیرا حکما ومتکلمین اسلامی ،نه به لزوم عبث معتقدند و نه به فاعلیت بالقصد . و بدین جهت حکما بویژه مرحوم ملاصدرا ؛به فعل ذی غرض و فاعل بیغرض و بعبارت دیگر اثبات غرض فعلی و نفی غرض فاعلی قائل شدند.ضمنا استادشهید مرتضی مطهری در شرح الهیات شفا (ج 3 ص 87) مطالب مبسوطی در این باره دارند.
ازجمله متکلمان امامیه ؛ خواجه نصیرالدین طوسی نیز مرام حکما را اختیار نموده چرا که در تجریدالاعتقاد ضمن صحه گذاشتن بر غرضمندی خداوند، آن غرض را فاعلی ندانسته و مطابق شرح مرحوم علامه حلی در کشف المراد آن را به فعل باز گردانده است: کشف المراد المسألة الرابعة، فی انه تعالی یفعل غرض، و نفی الغرض یستلزم العبث و لایلزم عوده الیه. (ونیز مقاله ی ویژگیهای فیض و فاعلیت وجودی درحکمت متعالیه صدرالمتألهین ،سعید رحیمیان. در تبیان . نت)
همچنان که در شعر معروف مولوی آمده :
من نکردم خلق تا سودی کنم بلکه تا بر بندگان جودی کنم
خداوند غرض فاعلی ندارد بلکه فلسفه ی خلقت او ،نشان دادن جود و فیاضیتش است
مرحوم ملاصدرا در جلد 2 اسفار ص 354 وج 8 ص 203 در مورد «فیض» می گوید : فعل فاعلی که فعلش دائم بوده وبرای غرض وعوض نباشد ،که مرادف جود است
وایشان در معنای «جود »می گوید: افاده ی آن چه باید وشایسته است لکن نه در برابر عوض. <اسفار ج 2 سفر 1 ص 269>
لذا در نماز هر روز بارها این مطلب را اندیشه می کنیم که " الله الصمد"یعنی تمامی موجودات عالم در تمامی حوائجشان قصد او می کنندکه او هستی بخش ،بی نیاز مطلق وفیاض علی الاطلاق است .
ادامه دارد - طالب پور
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
بایگانی
اشتراک