بازدید امروز : 269
بازدید دیروز : 6
به نام خدا
فاعتبروا یا اولی الابصار
رفقا! در مقایسه ی دو مدل سیاست یعنی سیاست اسلامی وسیاست غربی ( البته غرب به معنای عامش یعنی اروپا ، آمریکا واذبابشان) باید برای شناخت تفاوتها ، تاکتیکها وروشهای آنها به مبانی اندیشه های لیبرال دمکراسی و مردم سالاری دینی مراجعه کرد .
ریشه ی آن سیاستی که پارادوکس خوب وبد ، درست ونادرست ، دروغ وراست را در آنِ واحد اجرا می کند واز هیچ گفتار وعمل متناقض شرم ندارد ،را باید در آموزه های نسبی او استخراج کرد ؛ آیا از کسانی که در مکتبشان اصول خدشه ناپذیرشان ؛ اعتقاد به پلورالیزم وتکثر گرایی ، رلاتیویزم ونسبی گرایی ،سکولاریزم وجدایی دین از سیاست ؛ دییسم و طبیعت محوری به جای خدامحوری است ؛ بیش از این تناقض کاری ها انتظار است .
آری دوستان ! البته تجربه کردن برخی امور برای ما بویژه آنها که قدری خود شیفتگی وحتی شتابزدگی ، خوابشان را به خیال و رؤیای زیبا ی عزت مندی واقتدار در سایه ی مذاکره با ابر قدرتی ، تبدیل کرده بود ؛ خیلی هم نا مطلوب نیست ،
اما تا کجا باید ادامه یابد ؟ آیا تجربه کردن اینکه ،خوی وحشی گری وخباثت وخصومت دولتمردانی با چنان ریشه های فکری؛ قابل جمع با خوی آرامش خواهی ،صلح دوستی ،محبت ،همگرایی وعزتمندی واقعی ؛هست ، چه قلمرویی دارد. تا کجا باید این تجربه را ادامه داد ؟
آیا سی وپنج سال دشمنی وخصومت وپلیدی آمریکا با ایران اسلامی واسلام عزیز وهمراهی نمودن با بدترین وکثیفترین دولتهایی که دستشان تا مرفق به خون مظلومان عالم آغشته است تجربه ی کمی است ؟
امید آنکه آنها که نیاز به این آزمودن داشتند به نتیجه رسیده باشند و به خواست پروردگار،جریانات اخیر بار دیگر با درایت رهبری عزیز وفرزانه ،برای همه ی ملتها ودولتهای آزاده ی جهان باعث درس آموزی و برای کشور ونظام عزیز اسلامیمان مایه ی برکت وسرافرازی باشد ./. والعاقبة للمتقین
به نام خدا
رفقای بزرگوار ! به روایت معنا دار وپر محتوایی درحین مطالعه ی کتاب شریف گفتارهایی در اخلاق اسلامی از شهید گرانقدر استاد مطهری (ره) برخوردم که می نگارم (امید وارم در تعمیم مصادیق آن از دوست شخصی به روابط محلی، منطقه ای وبین المللی بهره ببریم) :
" قال رسول الله (ص) : یأتی على الناس زمان ، لا یُنال فیه المُلْک إلا بالقتل والتجبُّر ، ولا الغنى إلا بالغصب والبخل ، ولا المحبة إلا باستخراج الدین واتّباع الهوى ، فمن أدرک ذلک الزمان فصَبَرَ على البِغضة وهو یقدر على المحبة ، وصبر على الفقر وهو یقدر على الغنى ، وصبر على الذُلّ وهو یقدر على العِزّ ،آتاه الله ثواب خمسین صدّیقا ممن صدّق بی " 1
« زمانی خواهد آمد که ؛ کسی به سلطنت ومُلک نمی رسد مگر با کشتار وزورگویی ، ثروتمند نمی شود مگر با غصب مال دیگران وبخل ورزیدن ، دوست نمی یابد مگر با صرف نظرکردن از دینش وپیروی از خواهشهای نفسانی (یعنی اگر دوستی، یا کشوری ، دوست وبرادر دینی و یا کشوری را امر به معروف و نهی از منکر کند، رابطه رفاقتی آنان بهم میخورد و از یکدیگر دل آزرده میشوند) ، ( در چنین زمانی باید انسان)بر فقر صبر کند (یعنی دنبال چنین غنایی نرود)در حالی که می تواند چنین ثروتی را به دست آورد ، بر دشمنی مردم صبر کند و حال آنکه می تواند مردم را از راه خلاف راضی کند واز دوستی آنها برخوردار باشد ، بر کم نامی وبی توجهی صبر کند وحال آنکه ملک وآقایی را می تواند از راه قتل و سرکشی به دست آورد ؛ خداوند به چنین کسی اجر پنجاه صدّیق (یعنی مؤمنی که در تصدیق پیغمبر (ص) بسیار ثابت قدم وقوی است) می دهد» ./.
1) اصول کافی / ج 2 / ص 92
به نام خدا
سؤال: روح چون مجرد است، علم دارد و نباید هیچ گاه گذشته را فراموش کند پس چگونه می شود یک شخص بر اثر حادثه ای دچار فراموشی می شود و گذشته را به یاد نمی آورد آیا روح ندارد؟ پس یاد آوری خاطرات ربطی به روح ما ندارد؟
جواب: جای تردید نیست که تجرد مساوی با علم است یعنی هیچ موجود مجردی یافت نمی شود که عین علم، عالم و معلوم نباشد هر موجود مجرد به خود علم دارد پس از آن نظر که به خود علم دارد عالم است و از آن نظر که خودش معلوم اوست، معلوم علم خویشتن است ، به همین جهت گفته می شود هرموجود مجردی؛ عالم، علم و معلوم است. و نفس انسان هم هر وقت به مرحله ی تجرد تام عقلی خود برسد چنین صفتی را خواهد داشت . 1
بنابراین در این که هیچ مجردی علم خود را فراموش نمی کند جای تردید نیست چون فراموشی علم از خواص موجودات غیر تام و وابسته به ماده است . مجردات تام خود فراموشی ندارند و نفوسی که به تجرد کامل رسیده اند نیز از فراموشی علم خود منزه اند.
اما چرا گاهی بر اثر حادثه، برخی افراد دچار فراموشی می شوند؟ باید گفت: از آنجا که نفس انسانی از نظر ذات مجرد و از لحاظ فعل و در مقام فعل ، مادی است این سبب می شود که نفس یک موجود دو بُعدی محسوب شود ؛ زیرا نفس، از جهت تعلق تدبیری به بدن جوهری است که به نحوی وابستگی جسمانی دارد یعنی در مقام فعل جسمانی است ؛ گرچه ذاتاً مجرد است ، ولی چون با ابزار و آلات جسم و جسمانی کار می کندو به وسیله ابزار و قوای بدنی در بدن تصرف می کند و ادراکات حسی او مثل دیدن ،شنیدن ، لمس کردن و چشیدن به وسیله ی قوای مادی حاصل می شود یعنی گرچه آن که می بیند یا می شنود ، خود روح است ولی به وسیله ابزار مادی نظیر چشم و گوش است ، پس بسیاری ازعلوم نفس از طریق مادی برای او حاصل می شود و همانند فرشتگان نیست که ذاتاً و فعلاًمجردند و همه علوم شان بدون ابزار مادی برای آنها حاصل می شود. به همین جهت ، وقتی سانحه ای برای کسی پیش می آید بر اثر آن برخی قوای نفس که وسیله و ابزار درک او بوده از بین می رود و نفس وقتی ابزار کارش را از دست داد نمی تواند علم و آگاهی های خود را به خاطر بیاورد، چون وسیله ای که فعل و انفعالات آن زمینه یاد آوری را برای انسان فراهم می کرده است بر اثر سانحه ای از بین رفته است لذا خاطرات گذشته، خود که به عنوان علم و آگاهی او بوده است را نمی تواند به یاد آورد؛ بنابراین گرچه بدون تردید به یاد آوری خاطرات به عنوان علم از آن روح است ، و قوای مادی بدن ذاتاً وبدون روح فاقد هر نوع درک و خاطره است، اما تنها در حد زمینه ساز برای روح عمل می کند ، ولی هر گاه بر اثر پیش آمدها، و یا مریضی ها و یا فشارهای روحی ابزار کار روح از بین رفت یا ضعیف شد دیگر روح قدرت یادآوری خاطرات خود را از دست می دهد .2
نکته ای که در این باره نباید ازنظر دور بماند این که اگر روح به تجرد کامل رسیده باشد و نقش ابزار برای او ضعیف گردیده باشد ممکن است ، علوم عقلی و درک عقلی او علی رغم ضعف ابزار مادی همچنان قوی و نیرومند باشد مثل برخی از بزرگان علما که علی رغم کهولت سن ، قدرت تعقل و تفکر شان همچنان قوی و حتی احیاناً بهتر از دوران جوانی می شود .3 و یا بعضی حقایق معنوی و معرفت های نورانی گرچه برای کسی سانحه پیش آمده باشد ولی آن معرفت و علم و یا خاطره معنوی او هم چنان برایش محفوظ می ماند 4 ./.
پانوشت:
1- سید محمد حسین طباطبائی، نهایة الحکمه، مرحله 11، فصل 12، ص 230.
نشر دار التبلیغ، بی تا،
2-محمد تقی مصباح یزدی ، شرح جلد هشتم اسفار جزء 2، ص 285، نشر مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره
3-همان، ص 143
4- با همکاری سایت اندیشه قم « مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات»
به نام خدا
هفته ی دفاع مقدس گرامی باد
یاد وخاطره ی دلاور مردی های رزمندگان اسلام گرامی باد
یاد لحظه هایی که با انسانهای زلال ،نورانی ومعطر همنفس بودیم، به خیر
یاد رفقایی که آرزو داریم بازم باهاشون باشیم .
رفقا یی که دستمان را خواهند گرفت
بوی عطر شان هنوز می آید. یاد شان گرامی ./.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
بایگانی
اشتراک