بازدید امروز : 21
بازدید دیروز : 29
به نام خدا
شماره (3)
سیاست کلی امام(ره) در باره ی اختلافات طرح شده در ارتباط با شریعتی ، بر پایه ی کنار گذاشتن مسایل فرعی از مسایل اصلی که مبارزه با رژیم شاه بود ،قرار داشت . به همین دلیل ،امام موضع گیری در برابر شریعتی را روا نمی شمرد ،اما همزمان انتقاداتی از وی وروشنفکران مذهبی همانند او داشت که آنها را به شکل های مختلف وبدون آن که به صورت صریح موضع گیری کند ،مطرح کرد .
بنا به اهمیت برخورد امام با مسأله ی شریعتی که در سال 56 و57 دشوارترین مسأله ای بود که می توانست میان انقلابیون دشمنی ایجاد کند ،امام با سیاست درست ومناسب توانست این مشکل را حل کند .
لازم به ذکر است که در اطراف امام در نجف ،کسانی مانند آقای دعایی بودند که سخت به شریعتی اعتقاد داشتند ،همچنان که کسانی هم بودند که از اساس ،اعتقادی به دکتر نداشتند .با این حال موضع امام به گونه ای بود که هر دو گروه را نگاه داشت .چون برای امام مسأله ی شریعتی در مقابل مبارزه با رژیم ،فرعی تلقی می شد لذا به گونه ای ،جانب احتیاط را مراعات می کرد. با این حال حاضر نبود انتقادهایی را که از دکتر شده وبه نظرشان بی مورد می آمد ،بپذیرد ، به عوض آن ،خود ایشان اشکالاتی را به صورتی کاملا آرام مطرح می کردند.
امام برخی اشکالات را رد می کردند همچون اشکالاتی که آقای مرتضی عسکری برای ایشان فرستاده بودند ،در مقابل ،برخی ایراداتی را که آقای مطهری یا دیگر روحانیون در باره ی شریعتی مطرح می کردند (وبا توجه به مطالعات خود امام از آثار شریعتی) به نوعی در سخنرانی های خود در سالهای 56 و57 منعکس می کردند .اشارات امام در برخی موارد به قدری روشن بود که جای تردیدی باقی نمی گذاشت که مقصود امام ،شریعتی بوده است .
برخی گزارشهایی که به نوعی مواضع امام را نسبت به شریعتی نشان می دهد:
آقای گرامی می گوید که من در 19 محرم 1393 ق (حدود 40سال قبل)به امام نامه نوشتم (واز باب مشورت) از ایشان خواستم به رغم فشارهایی که به شما می آورند تا علیه شریعتی چیزی بگویید،شما چنین نکنید، وایشان جواب نوشت :«من بنای مداخله ندارم واز اختلافاتی که وجود دارد ،متأسفم».
آقای گرامی می افزاید : وقتی که خواستند جنازه ی دکتر شریعتی را به سوریه ببرند،آقا مصطفی خمینی که آن موقع در سوریه بود ،برای این که می خواست در زمان تشییع دکتر در سوریه نباشد ،بلا فاصله به نجف برگشت (خاطرات آیت الله گرامی ، ص 374)
در جریان در گذشت شریعتی ، بر اساس گزارش آقای اسماعیل فردوسی پور که خود در نجف بوده و واسطه ی میان امام وابراهیم یزدی ، برای در خواست صدور نامه ی تسلیت به پدر شریعتی وبرگزاری مراسم ختم از سوی امام بوده ، امام به هیچکدام از این دو مورد پاسخ مثبت نداده است .(همگام با خورشید ، ص 240 و241)،در واقع این خود می تواند سطحی از مخالفت امام با شریعتی در روزگاری باشد که او محبوبیت بالایی داشته وطبعا امام بیش از این مخالفت را، به دلایل سیاسی روا نمی شمردند . پس از اصرار های فراوان ودر برابر انبوه نامه های تسلیت که به خاطر در گذشت شریعتی به امام رسید ،امام تنها یک متن کلی ومبهمی را خطاب به آقای ابراهیم یزدی در پاسخ تلگراف های تسلیت که به ایشان رسیده بود ،نوشتند .(صحیفه ی نور ج 3ص 207 وتاریخ وفرهنگ معاصر ش 3 ص 387 تا 388).
آقای علی جنتی که در دفن ومراسم ختم دکتر شریعتی در لبنان شرکت داشت ،به نجف آمده ،نزد امام رفت ، وی می گوید به امام گفتم ،ذکر عبارت «فقد دکتر شریعتی »آثار بدی در بین دانشجویان اروپا وآمریکا گذاشته است ، آنها انتظار داشتند شما تجلیل بیشتری از شریعتی می کردید. در این زمان امام عصبانی شدند وفرمودند :«مگر من مثل این روشنفکرها هستم که هی بگویم شهادت،شهادت!شهادت شرایطی دارد ».من دیگر سکوت کردم وجرأت نکردم حرف دیگری اضافه کنم. (خاطرات علی جنتی ،ص 153 تا 154)
آقای جنتی می گوید که هر بار که محمد منتظری به نجف می رفت ،جزوات وکتاب های شریعتی را برای امام می برد وایشان همه را مطالعه می کرد . یکبار نظر امام را در باره ی شریعتی جویا می شود .امام با تلخی وناراحتی از شریعتی یاد می کند واز این که شریعتی در کتابهایش از مرحوم مجلسی انتقاد کرده وبه روحانیت تاخته است ،اظهار ناراحتی می کند . مرحوم محمد منتظری می گفت : به امام عرض کردم این همان روحانیتی است که شما دلتان از آن خون است ودر مبارزه با رژیم شاه با شما همراهی نکردند وحتی بر خلاف مشی مبارزاتی، قدم برداشتند . امام فرمودند : شریعتی کلیت روحانیت را زیر سؤال برده است .(خاطرات علی جنتی ،ص 154)
در واقع صریح ترین موضع امام (ره) نسبت به شریعتی ، در باره ی مطالبی بود که وی نسبت به (علامه)مجلسی (مقدس اردبیلی ،خواجه نصیر الدین طوسی) واصولا روحانیت(وتز اسلام منهای روحانیت ) مطرح کرده بود . یکبار امام به آقای خسرو منصوریان فرموده بود : سلام مرا به شریعتی برسان و بگو خداوند به شما توفیق بدهد ، اما گله ای که از شما دارم این است که گفته اید آخوندها یک دست برای گرفتن ویک دست برای بوسیدن دراز کرده اند ،این طور نیست .(شریعتی آنگونه که من شناختم ،محمد مهدی جعفری ، ص 35)
امام در موارد دیگری هم در سخنرانی های خود نسبت به آنچه که شریعتی در باره ی روابط علما با صفویه گفته بود ،انتقاد کردند.(صحیفه ی امام ،ج 8 ص 437)
امام (ره)در چندین سخنرانی ،بدون آنکه نامی از شریعتی به میان آورد ،تز اسلام منهای آخوند را به شدت رد کرد .{سخنرانی دهم آبان 56 (صحیفه ، 3/347)،سخنرانی سوم دی 57(صحیفه ،5/ 280)،سخنرانی سی ام اردیبهشت 58(صحیفه ، 7/ 376 و378)، سخنرانی سی ویکم اردیبهشت 58 (صحیفه ، 7 /412 )}.
همچنین امام در دو سخنرانی مهم خود در تاریخ 6 مهر 56 و10 آبان همان سال ، به تفصیل به انتقاد از افکار روشنفکران مذهبی پرداخت. این در حالی بود که امام می کوشید تا به گونه ای با آنان برخورد کند که اسباب دور شدن بیشتر آنان را از اسلام فراهم نسازد .عمده انتقاد امام در این سخنرانی ها از نوشته های روشنفکران مذهبی ،نگاه آنان به اسلام، از بعد مادی بود .(صحیفه ی امام ،ج 3 ص 222) ./.ادامه در پست بعدی انشاءالله - طالب پور
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
بایگانی
اشتراک