بازدید امروز : 274
بازدید دیروز : 6
به نام خدا
ابعاد علمى علامه طباطبائى:
عظمت علمى علامه، داراى ابعاد مختلف شناخته شده و گاه ناشناخته، حتى در مجامع علمى است و پى بردن به جنبه هاى مختلف شخصیتى این اندیشمند کم نظیر، به گونه مفصل، کارى است بس دشوار و نیازمند به مئونه بسیار و از عهده این نوشتار خارج است؛ ازاین رو، به اختصار نکاتى را در باره پاره اى از علوم و ابعاد شخصیتى ایشان خاطرنشان مىکنیم:
الف) تفسیر:
با وجود جامعیت علامه در علوم مختلف، بىشک نام ایشان بیشتر با تفسیر« المیزان» شناخته شده است. خود ایشان، در باره علت رویکرد به تفسیر، چینین فرموده اند:« هنگامى که به قم آمدم، مطالعه اى در برنامه درسى حوزه کردم و آن را با نیازهاى جامعه اسلامى سنجیدم و کمبودهایى در آن یافتم و وظیفه خود را تلاش براى رفع آنها دانستم. مهمترین کمبودهایى که در برنامه حوزه وجود داشت، در زمینه تفسیر و بحثهاى عقلى بود و ازاین رو، درس تفسیر و فلسفه را آغاز کردم ...».
فعالیت تفسیرى استاد، به تدریس منحصر نشد و خلق اثر عظیمى به نام« المیزان فى تفسیر القرآن»، انقلابى بزرگ در این علم پدید آورد. علامه، با خلق این اثر ماندگار، روش و سیره معصومین( ع) را در تفسیر قرآن که همان تفسیر آیات با استفاده از دیگر آیات است، احیا کرد. از دیگر مزایاى« المیزان»، تفکیک مباحث، با عنوانهایى مانند« بحث روایى»،« بحث فلسفى»،« بحث اجتماعى» و .... مىباشد؛ این شیوه، براى پرهیز از آمیخته شدن نظرات و برداشتهاى شخصى با تفسیر قرآن، در پیش گرفته شده است. نقد و بررسى محققانه روایات تفسیرى، تشخیص سره از ناسره و شناسایى اسرائیلیات، از دیگر امتیازات این کتاب ارزشمند است که باعث رویکرد مثبت مجامع علمى و دانشگاهى بدان و رشد و تعالى علم تفسیر گردیده است.
این کتاب، مورد توجه بسیارى از اندیشمندان مسلمان و اسلامپژوهان، واقع شده و کتابها و مقالات بسیارى در مورد آن نوشته شده است. براى پرهیز از اطاله کلام و به مقتضاى این بیت که:
خوشتر آن باشد که سر دلبران |
گفته آید در حدیث دیگران |
|
بخشى از نظریات اساتید مصرى را که در مجله علمى« دارالتقریب»، راجع به تفسیر« المیزان»، بیان شده است، نقل مىکنیم:« تفسیر المیزان، تفسیرى جدید است بر قرآن کریم، نوشته علامه سید محمد حسین طباطبایى که از بزرگان علماى امامیه به شمار مىآیند ... با مطالعه بخشى از کتاب، توانایى علمى نویسنده، عمق بحثها، طرح مسائل مشکل با بیانى ساده و دورى از تعصب به مذهبى خاص، کاملا مشهود است .... ایشان، در تفسیر، شیوه خاصى را برگزیدهاند و قرآن را با قرآن تفسیر کرده و از بسیارى از اقوال و آراء که اساس صحیحى ندارند یا تأویلهایى که هدف از آن، تفسیر قرآن، نیست بلکه احیاى یک نظریه علمى، یک اصل کلامى، یک نظریه فلسفى یا فتواى مذهبى است، اعراض کرده و پیرامون آنها بحث نمىکنند .... مؤلف محترم، در تفسیر آیه«و إن کنتم فى ریب مما نزلنا على عبدنا»،پیرامون اعجاز قرآن از جهات گوناگون، بحث گستردهاى ارائه داده ... همچنانکه بحث ارزندهاى پیرامون قانون علیت و معلولیت از منظر قرآن و اینکه معجزه، به معنى نفى علیت نیست، انجام داده است. ما به مؤلف محترم این تفسیر ارزنده، تبریک مىگوییم و از خداوند بزرگ، توفیق و بهرهگیرى از وجود او را خواهانیم».
ب) فلسفه:
رویکرد عقلانى و تفکر و تأمل در مسائل مختلف، از شاخصههاى بارز علامه و در سراسر زندگى ایشان نمودار بود.
علامه، از همان آغاز تحصیل، به مطالعه کتب فلسفى علاقه نشان مى داد و تشویق حکیم بادکوبهاى که از متخصصین بنام این فن بود، شور و اشتیاق وى را به علوم معقول، دوچندان کرد. ایشان، همانگونه که اشاره شد، تدریس فلسفه را از نیازهاى حوزه علمیه قم تشخیص دادند و به تدریس« اسفار» همت نهادند. احاطه و اشراف کامل ایشان بر مسائل فلسفى که حاصل تتبعات و مطالعات طاقتفرسا بود، این قدرت را به ایشان داد که ضمن برشمردن مسائل اصلى فلسفه، به تفکیک مسائلى که ریشه یونانى دارند، از مسائلى که در مجامع علمى مسلمانان پىریزى شدهاند، بپردازد و نقش پررنگ فیلسوفان مسلمان را در تکامل فلسفه مشخص کند.
از دیگر ابتکارات علامه، ترتیب منطقى مسائل فلسفى و تنظیم آن بهصورت متون درسى است که در دو کتاب« بدایة الحکمة» و« نهایة الحکمة» استاد کاملا مشهود است.
تفکیک حقایق از اعتباریات، کار مهم دیگرى بود که حضرت علامه به آن همت گمارد. ایشان، با تبیین این قاعده که مسائل جهان و هستىهاى خارجى، از علوم حقیقى و قابل اثبات با براهین دقیق علمى است، ولى علوم اعتبارى، مانند حقوق، فقه و ... از حیطه براهین عقلى خارج است، توانست مرزهاى حکمت عملى و حکمت نظرى را مشخص کند.
پرورش و تکمیل نظریه حرکت جوهرى، تبیین و شرح نزدیک به هفتاد مسئله در مبحث قوه و فعل، تکمیل برهان صدیقین، مبارزه با فلسفه مادىگرى و تقریب فلسفههاى غرب و شرق، از دیگر ابتکارات حضرت علامه در حوزه فلسفه است.
ویژگى دیگر تحقیقات فلسفى علامه، این است که وى با تبحر خاصى، مزایاى حکمت متعالیه ملا صدرا را با تحلیلهاى منطقى ابن سینا در هم آمیخته؛ به این معنا که مسائل عمیق صدرائى را با شیوه تحلیلى بو على تبیین نموده است.
ج) عرفان:
عرفان و موضوعات وابسته به آن، مورد علاقه خاص حضرت علامه بود و ایشان با خواندن کتابهایى چون« شرح فصوص» قیصرى و« مصباح الانس» قونوى و« فتوحات مکیة» ابن عربى، نزد عارف وارسته، میرزا على آقا قاضى طباطبایى، اشتیاق خود را به خودسازى و تهذیب آشکار نمودند.
علامه، با همراه کردن عرفان نظرى و عملى، طعم خوش حقایق عرفانى را چشیده بود و زى عادى ایشان، الگویى براى طالبان مسیر بود. علامه حسن زاده، نقل مىکنند که وقتى نزد مرحوم آیه الله محمد تقى آملى( ره)، از علامه طباطبایى یاد کردم، ایشان، فرمودند:« آقا اگر کسى باید تحت تصرف و تعلیم کامل به جایى برسد و قدمى بردارد، من براى شما بهتر از جناب آقاى طباطبایى( صاحب المیزان)، کسى را نمىشناسم ... ایشان و مرحوم سید احمد کربلائى کشمیرى، در میان شاگردان مرحوم قاضى از همه بهتر بودند و آقاى طباطبایى، در همان وقت، کشفیات بسیار داشتند».( یاد نامه 96)
علامه، در رساله« محاکمات» که پىنوشتى بر مکاتبات دو عالم فاضل، مرحوم کمپانى و مرحوم سید احمد کربلایى، پیرامون بیتى از عطار نیشابورى است، نکات عرفانى بسیار دقیقى را تبیین کردهاند. از دیگر آثار استاد، مىتوان به سه رساله ایشان با عنوانهاى« الانسان قبل الدنیا»،« الانسان فى الدنیا» و« الانسان بعد الدنیا» که سرشار از نکتههاى نغز عرفانى است، اشاره کرد.
د) فقه و اصول:
عظمت علمى علامه در مباحث تفسیرى و فلسفى موجب شده تا تبحر ایشان در سایر علوم تحت الشعاع واقع شود. علامه، سالیان بسیارى از عمر خویش را صرف فراگیرى فقه و اصول نمود. ده سال بهرهگیرى از معلومات مرحوم کمپانى، پنج سال شرکت در مجالس درس آیه الله نائینى، چندین سال استفاده از محضر آقا سید ابوالحسن اصفهانى و شرکت در مجالس درس میرزا على ایروانى و میرزا على اصغر ملکى، از علامه، فقیهى دقیق و متبحر در بهکارگیرى اصول فقه ساخته بود و نگاهى به کتاب« تعلیقه بر کفایه» ایشان، مؤید این نظر است. علاوه بر این، ایشان، قبل از اشتغال به تدریس فلسفه و پرداختن به مباحث تفسیرى، به مدت چندین سال، به تدریس اصول و فقه اشتغال داشتهاند.
ه) ریاضیات:
استاد حکیم، سید حسین بادکوبهاى، با توجه به نقش مهم ریاضیات در تقویت روش برهانى و بعد فلسفى، علامه را به آموختن آن تشویق کرد و علامه، در کلاسهاى درس سید ابو القاسم خوانسارى که از متخصصین این فن بودند، شرکت کرد. حساب استدلالى، هندسه مسطحه و جبر استدلالى، دروسى بودند که علامه از ایشان فراگرفت. تبحر استاد در علوم ریاضى، در روش طرح مباحث فلسفى توسط وى، کاملا مشهود بود. ایشان، مسائل فلسفى را همانند مسائل ریاضى مطرح مىکردند؛ بهطورى که هر مسئلهاى دقیقا در جایگاه خود و بهگونهاى قرار گیرد که مکمل بحث قبلى و مقدمهاى براى بحث بعدى باشد. بر اساس همین مبنا، ایشان، در طى تدریس سعى مىکردند مقدمات مباحث، یا از بدیهیات و علوم متعارف باشد و یا از اصولى استفاده شود که ادله آنها پیشتر بیان شده باشد. این روش، در آثار مکتوب ایشان نیز رعایت شده و نگاهى به« اصول فلسفه»،« بدایة الحکمة» و« نهایة الحکمة»، این امر را تأیید مىکند. ایشان، با توجه به این مبنا، مسائل فلسفى را به دو گروه تقسیم مى کرد: گروه اول، مسائلى که موضوع آنها همان موضوع فلسفه است و در نتیجه محمول آنها هم مساوى با موضوع خواهد بود، مانند مسئله اصالت وجود؛ گروه دوم، مسائلى که موضوع آنها قسمى از موضوع فلسفه است، مانند وجود ذهنى. ایشان، با دقت فراوان، از طرح مسائل مربوط به هر گروه، در بحث گروه دیگر، پرهیز مىکرد و نظم منطقى و ریاضى را در همه مسائل و در تمام احوال حفظ مىنمود.
و) حدیث:
نقش بىبدیل حدیث در تبیین آیات قرآن و استخراج احکام الهى، مورد توجه و اهتمام علامه بود و ایشان، با دقت و وسواس زائد الوصفى تمام« بحار الانوار» علامه مجلسى را مطالعه و احادیث متقن و مستند آن را گزینش نموده بود. وى، همچنین به تصحیح و مقابله نسخهاى از« وسائل الشیعة» پرداخته بود که مورد استفاده محققین و مصححین نیز واقع شد. همچنین در تفسیر« المیزان»، در تفسیر هر آیه، بخشى با عنوان« بحث روائى» ارائه مىدهند که عمق بحثها و نحوه نقد و بررسى روایات، نشان از مهارت فوق العاده ایشان در علم حدیث و دیگر علوم وابسته دارد.
ز) ادبیات:
علامه بزرگوار، با توجه به اهمیت ادبیات عرب در فهم متون دینى، تحصیل این علوم را با جدیتى بىنظیر پى گرفت. تسلط استاد در مباحث ادبى، در تمامى آثار وى، بهویژه کتاب سترگ« المیزان»، نمودى چشمگیر دارد.
استاد، به ادبیات فارسى نیز علاقه زیادى داشتند، بهگونهاى که در همان آغاز تحصیل، بوستان و گلستان سعدى را با شور و اشتیاق نزد استادى ادیب فراگرفتند و علاقه ایشان به شعر باعث مىشد که گاهى مفاهیم بلند عرفانى و فلسفى را با عباراتى لطیف به رشته نظم درآورند. آیه الله سبحانى، در مقالهاى که در دومین یادنامه علامه به چاپ رسیده، نمونههایى از اشعار سروده شده توسط استاد را ذکر کردهاند.
ح) نیازسنجى:
اندیشمندان و عالمان بسیارى در مسیر تاریخ آمده و رفتهاند، ولى تنها نام کسانى در عرصه علم و دانش ماندگار است که در مرحله اول نیازسنجى مناسبى انجام داده و در قدم بعد، راه حل و روش مناسبى براى برطرف کردن نیاز ارائه دهند. همانگونه که پیشتر اشاره کردیم، حضرت علامه، در بدو ورود به قم دو نیاز اساسى حوزه علمیه را توجه به علوم قرآنى و علوم عقلى تشخیص دادند و بدون هراس از سختىهاى راه و البته با یارى و تدبیر زعیم حوزه علمیه، آیه الله العظمى بروجردى، به تدریس و تألیف در دو موضوع یاد شده پرداختند و توانستند با نوآورى خویش، انقلابى بزرگ و تحولى سترگ در علوم یاد شده ایجاد کنند.
حضرت علامه، همچنین با درایت و تیزبینى خاصى، نویسندگى و مهارتهاى مربوط به آن را از دیگر نیازهاى جوامع علمى تشخیص دادند و با تشکیل انجمنى متشکل از اندیشمندان مستعد و طرح موضوعات جدید و کارآمد، سبکى نو در نوشتار دینى پدید آوردند. این انجمن، همزمان با اوجگیرى فعالیتهاى کمونیستى در جوامع شرقى و بهخصوص در ایران، شکل گرفت و افرادى چون استاد شهید مطهرى، امام موسى صدر، شهید قدوسى، آیة الله امینى، آیة الله حائرى تهرانى، آیة الله سبحانى و ... در آن عضویت داشتند و آثار خوبى در زمینه هاى مختلف پدید آوردند.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
بایگانی
اشتراک