بازدید امروز : 154
بازدید دیروز : 6
به نام خدا
اگر حجاب ، مصونیت است که هست
اگرحجاب، صدفی برای مروارید انسانیت است که هست
اگر حجاب ، ضامن پاکی فرد واجتماع است که هست
اگر حجاب ، مدافع آزادی است که هست
اگر حجاب ، تاج بندگی است که هست
اگر حجاب ، امتداد راه شهداست که هست
اگر حجاب ، تیری بر سینه ی استکبار است که هست
اگر حجاب ، آبی ترین آسمان وجود است که هست
اگر حجاب ، کاهنده ی التهابها واضطرابهاست که هست
اگر حجاب ، ارزنده ترین زینت است که هست
پس چرا ؟
چرا باید (برای نمونه )درپایتخت ، چند نفر که خود اعتقاد عمیقی به حجاب برتر ندارند بتوانند فرهنگ ناقصشان را بردیگران تحمیل کنند ؟!
چند روز پیش یکی از فرزندانم که سال چهارم دبستان است مجله ی رشدی(با تیراژ یک میلیون وششصد وپنجاه وپنج هزارنسخه) آورد که عکس خانواده ای سه نفره را نشان می داد ، یعنی پدر ومادر وفرزندی حدودا ده ساله ،البته در صدد تحسین نقاط مثبت وزیبای عکس نیستم .بله آنها قابل تقدیر است؛ اما دقت در جمعیت خانواده ، خانمی مانتویی آنهم از نوع کوتاه ، در عکسی زیبا وجذاب ، روی جلد مجله ای با تیراژ بالا ؛ آیا القاء فرهنگ وارداتی نیست ، یا لااقل تحمیل فرهنگی خاص وناقص به دیگران وتعمیم آن به همه ی کشور ؟
آیا تا به حال چادر به عنوان حجاب برتر ، زینت اغلب زنان شهری ، وقاطبه ی زنان شهرستانی وروستایی ما نبوده است؟
آیا حتی در دوران خفقان واستبداد ستمشاهی زنان عفیف، با حمایت مردان غیور ،حجاب خود را حفظ نکردند ؟
اما در جامعه ی اسلامی؛ ما را چه شده !که عفاف وغیرتمان را کم کم به تاراج می برند وما در خواب غفلتیم ! البته اگرنگوییم برخی متعمّدا در پی ساختار شکنی وفروپاشی مبانی اعتقادی وباورهای دینی ما ،در بازه ی زمانی (پروسه ای) بلند مدت اند .
آیا آموزه ای که هم قرآنی وهم عقلی است وبا کرامت انسانی زن ومرد عجین است، قابلیت دفاعی بهتر وجانانه تر ندارد؟!
چرا وقتی بحث امور مالی وگرفتن شهریه ی دانشگاه های آزاد وغیر انتفاعی ویا مسایل کاری شرکتها بویژه از نوع بزرگش می رسد آیین نامه ها وضمانت نامه ها ی قوی ومحکم اجرایی اِعمال می شود وبا اراده ای جدی بنگاه اقتصادی خویش را مدیریت می کنند ؟! اما وقتی نوبت به مسایل اعتقادی واخلاقی می رسد، ریاست محترم دانشگاه ومدیران ارشد دستگاه های علمی واجرایی ونیز مدیران شرکتهای عمده ؛ اراده شان چنان سست می شود که گناهان کبیره ، چه رسد به بد حجابی وبی حجابی!! مسأله ای پیش پا افتاده وحل شده است .
رفقا ! البته این مسأله، یک معضل اجتماعی، با اطراف بسیار است وآن را باید سیستمی حل کرد اما این ، مجوزی نمی شود تا شهرهایی که مهد دین داری و باور مندی بوده اند به راحتی به قهقرا رفته وحتی در پی علاج نباشند( هرچند، ورود شرکتها وتأسیس دانشگاهها ،فی نفسه بسیار خوب است اما بدون آماده سازی وایجاد زمینه های فرهنگی ، آسیبهای جدی به فرهنگ دینی وبومی زده است که امید است با درایت وتدبیر واراده ی جدی مسئولین اصلاح گردد) .
البته جالب تر اینکه یکی از مسئولین بلند پایه ی شهر، در جواب از این معضل وراه حل آن فرموده بودند : هنوز شهر ما که به حدتهران نرسیده!! ( تو خود حدیث مفصل بخوان از این مبنای فکری متزلزل وتذبذب دینداری ،یعنی انجام منکرات در شهر های مذهبی عادی شود بعد حضرات ببینند چه فکری می توانند بکنند!!)
امید آنکه جوابی برای قرآن ، ائمه (ع) و شهدایی که شعارشان این بود - خواهرم سیاهی چادر تو ازسرخی خون من کوبنده تراست - داشته باشیم ./.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
بایگانی
اشتراک