سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 558849

  بازدید امروز : 2

  بازدید دیروز : 37

ناب - طالب پور

 
[ و او را از توحید و عدل پرسیدند ، فرمود : ] توحید آن است که او را به وهم در نیارى و عدل آنست که او را بدانچه درخور نیست متّهم ندارى . [نهج البلاغه]
 
نویسنده: حمید طالب پور ::: چهارشنبه 90/9/30::: ساعت 7:30 عصر

به نام خداوند بخشنده مهربان

قال علی (ع):"لاتنظر الی من قال و انظر الی ما قال "مولا علی علیه السلام (در بحث شناخت ) می فرمایند: <به گوینده ی سخن نگاه نکن ببین چه می گوید.> (غرر الحکم ح 5048)

    بخوانید واندیشه کنید ، مهم نیست چه کسی بیان کرده، مهم محتوای آن است (شاید بعد ها اسامی گویندگان را به عرض رساندم شاید):

    1- { ... می گوید : ولایت فقیه،یعنی حکومتی توتالیتر وضد مردمی ،یعنی مردم را به زور به بهشت بردن .}( همشهری ،شهریور1377)

    2- { ... می گوید : اگر حکومت از بالا مشروعیت خود را تأمین کند به راحتی می تواند با دیکتاتوری جمع شود .}( صبح امروز ،تیر 1378)

    3- { ... می گوید : ولایت فقیه ،همان دیکتاتوری صالحان است  ونظام جمهوری به عنوان دستاورد بزرگ بشریت ،بهترین راه برای جلوگیری از دیکتاتوری است .}(روزنامه ی خرداد ،مهر 1378)

 

    توضیح :« توتالیتر» از واژه ی فرانسوی توتال به معنای جامع وکامل ،گرفته شده است وبه آن دسته از رژیم های استبدادی ودیکتاتوری گفته می شود که کلیه ی شئون جامعه ی باز را از سیاست واقتصاد تا مذهب وهنر ،تحت کنترل ونظارت خود دارند ودر جهت ایدئولوژی سیاسی خویش ، هدایت می کنند

حکومتهای فاشیستی ومستبد هیتلر وموسیلینی و نظامهای حاکم بر کشورهای کمونیستی ،از این نوع اند

    ویژگی های نظام توتالیتر را بر می شماریم وبا مقایسه ی آن با نظام ولایی فقیه به قضاوت می نشینیم :

1- نظارت دولت بر کلیه ی شئون فعالیت های اقتصادی واجتماعی

2- قدرت در دست اعضای حزب واحدی است که همه ی افراد از آن تبعیت می کنند

3- حذف همه ی اشکال نظارت مردم بر حاکمان

4- توسل به زور وخشونت برای سرکوب  مخالفان از هر نوعی

5- اِعمال قدرت نامحدود به صورتی که هیچ چیز حتی قانون واحترام به آزادی افراد ،مانع آن نیست

6- تسلط یک فرد در رأس یک حزب ودولت

واما آنچه باعث شده برخی ،نظام اسلامی را شبیه حکومت توتالیتر بدانند بند اول است ،

ولی در پاسخ باید گفت :

    اولا – همه ی نظامهای سیاسی با تفاوتهای زیاد و چشمگیری که دارند ، در مواردی مشابهت هم دارند وتشابه در یک وجه ، قطعا با یکسانی متفاوت است .

    ثانیا – اسلام در مسایل اجتماعی برخلاف دولت ها ونظام های توتالیتر ویا لیبرال ، نه دولت را موظف می کند که همه ی نیازمندیهای جامعه را در انحصار خود درآورد ،ونه دولت را به طور کامل از دخالت در کارهای اجتماعی باز می دارد بلکه سطح دخالت دولت ، متناسب با شرایط متغیری است که در جامعه پدید می آید .

در نگرش اسلام ، اصل بر این است که نیازمندی های جامعه ، داوطلبانه از سوی خود مردم تأمین شود ، اما از آنجا که سود پرستی و افزون خواهی افراد وگروه ها یی ،منشأ فساد وتضییع حقوق دیگران می شود ،دولت وحکومت باید وارد صحنه شود وبا ارائه ی راه کارهای مناسب ورعایت مصالح زمانی ومکانی ، تصمیمات لازم را برای جلوگیری از تخلفات اتخاذ کند .

    این راه متعادلی است که مشکل شیوه ی متمرکز دولتی وسپردن فعالیتهای اجتماعی به دولت - که به دلایل متعددی( ازجمله هزینه وبودجه ی سنگین وبازدهی کم ونیز ایجادفاصله ی طبقاتی و...) ناصحیح وغیر کار آمد است _را حل می کند .

از طرف دیگر اسلام در پی آن است که در بدو امر ، انسانها را تشویق کند با انتخاب خود وآزادانه به خود سازی وانجام دادن کارهای نیک مبادرت ورزند ،اما اگر الزام واجبار ،موجب انجام کاری شد ،آن تأثیر معنوی ومطلوب ،در روح انسان حاصل نخواهد شد وهدف نهایی تحقق نخواهد یافت ،مگر اینکه مصلحت اجتماعی ایجاب کند .

    نکته ی دیگر که بارها گفته شده است اینکه جمهوریت و رأی ونظر مردم در حکومت دینی بسیار مهم است ودر تحقق وایجاد حکومت اولین نقش را دارد اما اینکه بتواند تنها راه مشروعیت نظام باشد از ادله ، بر نمی آید وتنها مقبولیت را می رساند ونهایتا در حد مشروعیت قانونی - عقلایی است .

    مشروعیت در اسلام ، مسلما منشأالهی دارد ، اما نه از نوع مشروعیت الهی وتئوکراسی که در دوران قرون وسطی در مغرب زمین  وحکومتهای توتالیتر ونظام بنی امیه ،بنی عباس وحکومتهای عثمانی ظاهر بوده است ، مشروعیت در فلسفه، کلام وفقه اسلامی ،به معنای «مطابقت با موازین وآموزه های شریعت اسلام »است ،یعنی حکومت وحاکمی مشروع است که دارای پایگاه دینی باشد .مشروعیت سیاسی در اندیشه وتفکر اسلامی از نوع پدر سالاری ، وراثت ، شیخوخت ، نژاد، ملیت پرستی ، وحکومت های اشراف گرایی ، نخبه گرا ،توتالیتر ،کاریزمایی،دیکتاتوری،استبدادی و... نیست .

(البته توضیحات پستهای قبل را هم ضمیمه کنید تا کاملا تفاوت ها وتعارضات ،معین شود.وانشاءالله برخی مطالب تکمیلی هم نگاشته خواهد شد.)

    بنابر این اطلاق دیکتاتوری ، توتالیتر ،فاشیسم، استبداد و... به حکومت دینی ونظام ولایی فقیه نوعی شارلاتانیسم تبلیغاتی دشمنان(داخلی وخارجی) نظام اسلامی در جهت مشوّه جلوه دادن چهره ی حکومت دینی است .

این امر به نوبه ی خود نشان دهنده ی شکست آنان در مقابله ی تئوریک وفکری وشکست در صحنه های عملی و تحقق وعده ی الهی است .الحمد لله علی کل حال.


 
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

درباره خودم

 

حضور و غیاب

 

آوای آشنا

 

اشتراک