بازدید امروز : 105
بازدید دیروز : 6
به نام خدا
معیار حق وباطل
(آیا معصوم «ع»یا ولی فقیه می تواند معیار وشاخص حق وصدق باشد؟) (قسمت اول)
(مباحثی مبنایی (البته مختصر)به بهانه ی مطالب مطروحه توسط برخی از دوستان ،که احساس کردم بررسی وتبیین آنها ضروری است هر چند این مباحث را به صورت مفصّل در یادداشتهای سال قبل آورده ام <فالیراجع> :
*چرا همیشه اکثریت بر مدار ومحور صدق ودرستی وراستی نمی چرخد ؟
* آیا اکثریت می تواند معیار ومناط حق باشد؟
*از نظر قرآن مجید وروایات، مقبولیت(اکثریت) چه جایگاهی دارد؟
*آیا مقبولیت عامه، مشروعیت ساز است ؟
*معیار حق وصدق (مشروعیت وعدم مشروعیت )چیست؟
(آیا معصومین علیهم السلام یا ولی فقیه می توانند معیار حق باشند؟)
رفقا ! لطفا به مطالب زیر توجه جدی نمایید:
وقتی آیات کتاب الهی را بررسی می کنیم دو دسته آیات را می یابیم :
دسته ی اول:آیاتی که مقبولیت را نفی واکثریت را برنمی تابند وملاک ومعیار را اکثریت نمی دانند همچون :
ادامه ی مطلب
آیه ی116 از سوره ی انعام،آیه ی 100 از سوره ی مائده،آیه ی 19 از سوره ی انفال ، آیه ی 243 از سوره ی بقره ، آیه ی 47وآیات 25-26 از سوره ی توبه ،آیه ی 13 از سوره ی سبأ وآیات متعدد دیگر
برای نمونه : در آیه ی 116 از سوره ی مبارکه ی انعام خداوند می فرمایند"وان تطع اکثر من فی الارض یضلّوک عن سبیل الله ان یتبعون الا الظن وان هم الّا یخرصون " یعنی <اگر از بیشتر کسانی که در روی زمین هستند اطاعت کنی ،تورا از راه خدا گمراه می کنند زیرا آنها تنها از گمان وحدس پیروی می نمایند وتخمین وحدس واهی می زنند.>
آیا با این تعبیرات ، قرآن برای اکثریت اعتباری قایل است ؟ آیا می شود مقبولیت را پذیرفت وآیا اکثریت قابل اعتمادند؟ آیا اکثریت امینند؟ آیا صادق اند؟ آیا برحق اند؟ آیا اکثریت منافع خود ودیگران را به یک چشم می بینند؟ پاسخ ؛ ناگفته پیداست .
اما دسته ی دوم: آیاتی که برای اکثریت ارزش قایل اند وملاک ومعیار را ؛ اکثریت می دانند:
برای نمونه آیه ی 115 سوره ی نساء که خداوند می فرمایند: ومن یشاقق الرسول من بعد ما تبیّن له الهدی ویتّبع غیر سبیل المومنین نوّله ما تولّی ونصله جهنّم وساءت مصیرا" یعنی < کسی که بعد از آشکار شدن حق ، با پیامبر مخالفت کند، واز راهی جز راه مؤمنان(اکثریت) پیروی نماید ، ما او را به همان راه که می رود می بریم ، وبه دوزخ داخل می کنیم وسرانجام بدی است .>
در نهج البلاغه امیر مؤمنان (ع)در خطبه ی 127 تعبیر " والزموا السواد الاعظم " دارند که ملتزم شدن به اکثریت را می رسانند.
حال ؛ سوالات فوق را بار دیگر تکرار می کنیم اما این بار جواب ؛کاملا به عکس است .
بالآخره چه کنیم ؟ مقبولیت واکثریت ،معیار حق وصدق هست ، یا نیست؟!
جان کلام اینجاست که:
اگر اکثریت ؛ مؤمن، آگاه ،رشید وبصیر وتربیت شده به آموزه ها وارزشهای الهی باشند این اکثریت ومقبولیت قابل دفاع است ومحترم واغلب مطابق با واقع .
اما اگر اکثریت ؛ بی خبر ،جاهل ،بی بصیرت ومقلد کور ، یا آگاه اما تسلیم هوی وهوس و یا در توهم آگاهی وبا خبری باشند ، نظرات آنها غالبا جنبه ی انحرافی دارد وپیروی از آنها ،چنانکه قران مجید می گوید انسان را به ضلالت وگمراهی می کشد (واین گمراهی؛ تدریجی،پروسه ای وفرسایشی است ).
پس هر اکثریت ومقبولیتی حقیقی ومطابق با واقع وقابل اتّباع وپیروی نیست
اگر اکثریتی رشید وآگاه بود ؛ اگر مقبولیتی، پشتوانه ی بصیرت وایمان ودر مسیرحق بودن داشت ؛ بله متَّبَع ومُطاع است ودر غیر این صورت چه تضمینی بر این مقبولیت وجود دارد که باعث خسران وگمراهی نشود؟ .
لذا کسانی که ادعای مقبولیت عامه را دارند، صرف ادعا که، کافی نیست وفهم (غیر) فنومنولوژیستی وپیش داورانه (مثلا،طرفدار طیف وجناح خاص بودن ) ، ذهن را ناخودآگاه به آنچه مورد پسند است بدون دلیل ، سوق می دهد وانصاف را، فدا می کند . وگرنه کدام فرد حق مداری اساسا وبر طبق اصول بدیهی، خلاف واقع را واقع می یابد .
ادامه، در یادداشت بعدی انشاءالله
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
بایگانی
اشتراک