بازدید امروز : 337
بازدید دیروز : 6
دو اصطلاح و یک تحلیل جریان شناختی سیاسی (قسمت اول)
این روزها دو اصطلاح ، در عرف سیاسی کم وبیش خود نمایی می کند که لازم است قبل از تحلیل شرایط زمان و اوضاع کشورمان ؛ به تعریف وتبیین آنها پرداخته شود ؛سپس به شرح موضوع ( امید وارم در یک زمان ویا زمانهای متعدد این یادداشت را ، حتما مطالعه نمایید).
وآن دواصطلاح عبارت است از :
1)- دموکراسی خواهی الیتیستی
2)- دموکراسی خواهی پراگماتیستی
دموکراسی خواهی الیتیستی چیست؟
الیت (elite ) به معنای گروه سرآمد ونخبه ، گروه قدرت و اقلیت قدرت است. مبتنی بر نظریهی پلورالیسم وتکثر گرایی ، دموکراسی به مفهوم رایج چیزی جز تعدد گروههای قدرت (elite ) و احتمال دست به دست شدن قدرت سیاسی در میان آنها نیست.
دموکراسیخواهی الیتیستی به دنبال دست به دست شدن قدرت و حکومت میان چندین گروه اقلیت میباشد که در آن «اقلیتهای قدرت» برای جلب حمایت مردم، رقابت آشکار و آزاد دارند (1) که البته نتیجهی آن چیزی جز تحقق لیبرال دموکراسی نخواهد بود.
دموکراسی خواهی پراگماتیستی چیست؟
پراگماتیسم(pragmatism ) یا مکتب عملگرایی و اصالت عمل بر این موضوع تأکید دارد که: « سودمندی ونتایج عملی ، معیار حقیقت است نه انطباق با واقعیت عینی.» در این نوع رفتار سیاسی که در مقابل سیاست ایدئالیستی وآرمانگرایانه قرار می گیرد به جای توجه به ارزشها وآرمانهای سیاسی واخلاقی ،بر اقدام ،عمل ،کارآمدی وفایده مندی این جهانی ومادی ، تأکید می شود . (2)
دولتمردان و سیاستمداران «پراگماتیست» به کسانی اطلاق میشود که امکانات عملی و مصلحت روز را بر معتقدات خود مقدم میشمارند و به عبارت دیگر برای پیشرفت مقاصد مادی خود یا ماندن بر مسند قدرت، انعطاف نشان میدهند.
جریان اصلاحات یا به عبارت بهتر جریان دموکراسیخواهی الیتیستی که در نتیجهی عملکرد تکنوکراتها (فن سالاران) شکل گرفته بود، پس از کسب قدرت در انتخابات هفتم ریاست جمهوری در راستای تحقق لیبرال دموکراسی مواجهه جدّی خود را با جریان انقلاب اسلامی آغاز نمود اما از آن جایی که ماهیتاً به دنبال دموکراسیخواهی الیتیستی بود، این مواجهه و نحوهی آن را در فضای نخبگان سامان داد.
استعفای استانداران، تحصن نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعتراضهای دانشجویی و ماجرای کوی دانشگاه و مواردی از این دست ضمن تأیید تحلیل یاد شده، نشان میدهد که گفتمان این جریان فقط در میان نخبگان و الیتها فعال بوده است. البته این امر طبیعی است چرا که گفتمان الیت محوری که با لحن روشنفکری بسط مییابد، نمیتواند برد اجتماعیاش از گروههای قدرت فراتر رود.
لازم به ذکر است حتی فتنهی 88 و اردوکشی خیابانی پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری را هم میتوان در همین چارچوپ تبیین نمود
در سالهای پایانی دولت اصلاحات، مثلث تئوریسینهای شورای روابط خارجی آمریکا(3) شامل «ولیرضا نصر»، «ری تکیه» و «فرید زکریا» با تحلیل وبررسی های شورا به این نتیجه رسیدند که جریان اصلاحات در حوزهی نظر (پرتستانتیسم اسلامی) توان مواجهه با جریان انقلاب اسلامی را نخواهد داشت. از این رو مدلی جدید از سوی ایشان برای دموکراتیزاسیون در ایران ارائه شد؛ و آن «پراگماتیسم» بود.
در سال 1388ه.ش. با شکست پروژهی عظیم اصلاحطلبان در قالب فتنه، در میان این جریان اندک امیدها به جریان دموکراسیخواهی الیتیستی اصلاحات به ناامیدی گروید و مقاومت در برابر پذیرش پراگماتیسم به عنوان نسخهی جایگزین؛ شکسته شد؛ چرا که خوب فهمیدند که تجمع اقلیتها و الیتها هر چقدر هم مصرّانه باشد توان مواجهه با جریان اصیل و قدرتمند انقلاب اسلامی در ایران را نخواهد داشت.
اساساً پراگماتیسم بر آن است تا فارغ از مباحث نظری، فلسفی و مبتنی بر فایدهگرایی و اصالت سود، به نام کارآمدی ، روابط سرمایه سالار را بر جامعه حاکم کند؛ البته در ایران این امر مستلزم ارائهی قرائتی از اسلام است که با تفکر لیبرال سرمایهداری همخوا نی داشته باشد.
در مجموع، پراگماتیستها در قالب نخبگان ابزاری جامعه، فارغ از نظریهها و تئوریها و همچنین فارغ از سیاستهای ایدهآلیستی و آرمانگرایانه و ارزشهای سیاسی و اخلاقی ؛ بر اقدام، عمل، کارآمدی و فایدهمندی این جهانی و مادی تأکید میکنند.
ادامه در صفحه ی بعد
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
بایگانی
اشتراک