بازدید امروز : 34
بازدید دیروز : 99
بسم الله الرحمن الرحیم
وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً أَصْحَابَ الْقَرْیَةِ إِذْ جَاءهَا الْمُرْسَلُونَ(سوره یس آیه 13)... وَجَاء مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعَى قَالَ یَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ(سوره یس آیه 20)
{<ای پیامبر>برای آنها (مردم غافل وغیر مؤمن جامعه ات)اصحاب قریه ( انطاکیه) را مثال بزن ،هنگامی که فرستادگان خدا به سوی آنان آمدند./13/... ومردی(مؤمن وبصیر)از دورترین نقطه ی شهر با شتاب فرا رسیدو گفت:«ای قوم من !از فرستادگان خدا پیروی کنید» /20/ }
از ذکر داستان این آیات می گذرم (برای مطالعه بیشتر، به تفاسیر ذیل این آیات رجوع شود) وبه نکاتی در این آیات نورانی می پردازم :
آیه می فرماید ،مردی از دور ترین نقطه ی محلی که فرستادگان پیامبر بزرگ خدا(حضرت عیسی)، آمدند، رهسپار شد تا با ایمان وتعهد وبصیرتش به فرستادگان پیامبر خدا کمک نموده وبه دیگران راه درست را بنماید وروستا (قریه )را به شهر(مدینه) بدل کند.
ملاک ومنطق اسلام در معرفی شهر وروستا ،معیار طبیعی و جغرافیایی وکمّی نیست بلکه ملاک ومعیار اسلام در تعبیر به شهر وروستا کیفیت ، ایمان وتوحید است ،لذا همان (جمعیتی و) محلی که در آیه ی 13 ،قریه وروستا نام داشت ، با قیام مردی که حظ وافری از ایمان به خدا وبصیرت دینی داشت به مدینه وشهر تبدیل شد،بله به واسطه ی او که برای تبلیغ ودفاع از دینداری وایمان واعتلای کلمه ی توحید از اطراف آن محل رهسپار شد وبا دلیل وحجت محکم بر آنها غلبه کرد ،به شهر بدل شد ، وگر نه آن قریه وضع ظاهری ،امکاناتش وجمعیتش که تغییری نکرده بود بلکه با بلوغ دینی ،ایمان وبصیرت و تغییر کیفی ، شهر ومدینه شد و ارتقاء درجه یافت .
بنا بر این ممکن است محلی جمعیت زیادی داشته باشد اما افرادی غافل وغیر مؤمن ومترف در آن زندگی نمایند و ممکن است محلی با جمعیت کم ودور افتاده (جاءمن اقصی المدینة رجل) اما با مردمی مؤمن ورشید وموحد ،آری، در منطق قرآن وآموزه های اهل بیت علیهم السلام به محل اخیر ، مدینه وشهر تعبیر می شود وبه محل اولی ،با وجود جمعیت کثیر وامکانات زیاد ، چون هویت ایمانی وتوحیدی ندارند ،قریه وروستا.پس نگاه قرآن به شهر نگاهی جامع وارزشی است.
پیشرفت صنعتی ومادی به تنهایی انسان وجامعه را به ترقی وعظمت نمی رساند و نیز افراد، به صرف ،بودن در محل پر جمعیت وبا امکانات بیشتر ، صاحب برتری نمی شوند بلکه منطق وشاخصی که قرآن واهل بیت (ع) ما را به آن رهنمون می شود، پیشرفت انسانی ،دینی وتوحیدی است .
البته نکته ای که قابل تذکر است اینکه رشد صنعتی وپیشرفت مادی در جامعه با معیار فوق الذکر هیچ منافاتی ندارد وقابل جمع است اما به تنهایی ممدوح نیست، بلکه برعکس در منطق وحی ،با تقوی وایمان می توان به پیشرفت ،هم رسید؛ واین وعده ی الهی است که «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ ولکن...»(اعراف /96)
<اگر اهل آبادیها ،ایمان می آوردند و تقوا پیشه می کردند ،برکات آسمان وزمین را بر آنها می گشودیم (به شهر تبدیل می کردیم)ولی ...>.
ضمنا از آیات مذکور می توان معیارهای قوم وقبیله گرایانه را مردود دانسته و بهانه ی بی اساس وبدون منطق برخی، مبنی بر غریبه بودن بعضی مسئولین وخدمتگزاران نظام اسلامی در محلهای خدمت را مطرود دانست ، علاوه بر اینکه معیار اسلام ،نه شهری وروستایی بودن ،نه بومی وغریبه بودن،نه مرد وزن بودن و نه رنگ وپوست ونژاد خاصی داشتن است ،که «اِنّ اکرَمکم عندَ الله اَتقیکُم»(حجرات/13)، لاقَرَویّکم ولا مَدنیِّکم ولاغَریبِکم ولا معروفکم ولا... بل بتقواکم.
همچنین آیه 20 سوره یس برای حجیت خبر واحد در مباحث اصول الفقه می تواند دلیل یا لااقل مؤید قرآنی باشد.
قابل ذکر است که علاوه بر تفاسیر، از مطالبی که مفسر عالی مقام حضرت آیت الله جوادی آملی به مناسبتی به شرح برخی از این آیات در درس تفسیرشان پرداختند بهره برده ام .
از خداوند می خواهیم که با شناخت ومعرفت حقیقی آموزه های دینی وکسب تقوی ، در عمل به آن بدون غفلت وتعصب موفق باشیم انشاءالله ./. من الله التوفیق - طالب پور
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
بایگانی
اشتراک