بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 6
به نام خدا
رفقا ! جامعه ی اردکان از نظر تحلیل اجتماعی وفکری ،آیا جامعه ای با ثبات ومقاوم بر اصول ومبانی وشاخصهای صحیح است یا اجتماعی مذبذب ، با شک وتردید وبدون استقامت وثبات در اندیشه واصول ؟
برآیند عملکرد سی ساله ی شهر ،شاخک میزان را به کدام سمت کشانده است؟
واقعا مشکل اساسی آشفتگی وبی حالی با چاشنی نا امیدی در اردکان از چیست؟
چرا کسی تحلیل نمی کند ؟
چرا همچون بدنی کم توان، سرد وخسته ؛ شور وجنبش وحرکتی ندارد؟
چرا گاهی آن هم با تزریق خونی از بیرون، بدنش تحرکی می یابد وباز بی هوش می شود؟
چرا اغمای او طولانی شده؟
چرا مسئولین ومردم در این فکر واندیشه ی کسالت آور هضم شده اند ؟!
چرا فقط زیر شاخک معیار سنجی ، لفظ امید واصلاح نوشته شده ،پس معنا وروح امید ،تحول وحرکت چگونه می آید؟
با این همه زمینه و استعداد؛ حرکت ،برنامه ،افق و... کجاست ؟
آیا شما هم با نویسنده هم عقیده اید ؟
کو دغدغه ؟ کو انگیزه؟ کو پشتکار؟ کو فکر صحیح مورد تأیید اسلام؟
ثروتهای منطقه ای در کدام سو کانالیزه ومدیریت می شود؟
چرا نفس فرهنگ وقرآن درشهر ما به شماره افتاده؟
چرا ...
یا ربّ انّ قومی اتخذوا هذا القرآن مهجورا (فرقان آیه 30)./.
(تذکر:البته به هیچ عنوان قصد جسارت به جامعه ی حقیقی وشهید پرور وانقلابی شهر را نداشته وندارم.صرفا بحثی تحلیلی وحتی تحلیل تحلیل است .)
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
بایگانی
اشتراک