بازدید امروز : 80
بازدید دیروز : 6
به نام خدا
«...به همان اندازه که وى از حاکمیت ستم نفرت داشت و بارها انزجار خود را از ظلم و مظاهر آن ابراز می کرد، از پیروزى انقلاب، مشعوف و مبتهج گردید. او از اینکه امام خمینى( قدس سره)، رهبرى انقلاب را بر عهده داشت، مباهات می کرد و همواره این برنامه را مایه سعادت و سیادت و عظمت اسلام و مسلمین می دانست... .»
خصوصیات اخلاقى علامه:
مطالعه کتابهاى مختلف عرفانى، مانند« فتوحات مکیة» ابن عربى،« شرح فصوص»،« تمهید القواعد» ابن ترکه و بهره مندى از محضر عارف برجسته اى چون آیة الله میرزا على آقاى قاضى، از علامه شخصیتى ویژه ساخته بود؛ متانت و وقار، تواضع و ادب، پرهیز از محرمات و مکروهات و مداومت بر واجبات و مستحبات، دستگیرى از فقرا و جدیت در امر تحصیل و تحقیق، از صفاتى است که وى بنا به تأیید همه کسانى که با ایشان برخورد داشتند، بدانها متصف بود. اهتمام ایشان به امر تحصیل، به حدى بود که شبهاى قدر را به غور و تفحص و تدبر در معانى عمیق آیات الهى می گذراند و تألیف« المیزان» نیز در یکى از این شبها به پایان رسید. علاقه به اهل بیت( ع)، در سراسر زندگى ایشان موج می زد.
فعالیتهاى اجتماعى علامه:
الف) سازندگى در حوزه علمیه قم:
زمانى که علامه( ره) به قم مشرف گردید، تمام حوزه هاى علمیه و مخصوصا حوزه علمیه قم، در شرایط نامساعدى به سر می برد که ناشى از فشارهاى حکومت استبداد و ادامه مطلب...
به نام خدا
ابعاد علمى علامه طباطبائى:
عظمت علمى علامه، داراى ابعاد مختلف شناخته شده و گاه ناشناخته، حتى در مجامع علمى است و پى بردن به جنبه هاى مختلف شخصیتى این اندیشمند کم نظیر، به گونه مفصل، کارى است بس دشوار و نیازمند به مئونه بسیار و از عهده این نوشتار خارج است؛ ازاین رو، به اختصار نکاتى را در باره پاره اى از علوم و ابعاد شخصیتى ایشان خاطرنشان مىکنیم:
الف) تفسیر:
با وجود جامعیت علامه در علوم مختلف، بىشک نام ایشان بیشتر با تفسیر« المیزان» شناخته شده است. خود ایشان، در باره علت رویکرد به تفسیر، چینین فرموده اند:« هنگامى که به قم آمدم، مطالعه اى در برنامه درسى حوزه کردم و آن را با نیازهاى جامعه اسلامى سنجیدم و کمبودهایى در آن یافتم و وظیفه خود را تلاش براى رفع آنها دانستم. مهمترین کمبودهایى که در برنامه حوزه وجود داشت، در زمینه تفسیر و بحثهاى عقلى بود و ازاین رو، درس تفسیر و فلسفه را آغاز کردم ...».
فعالیت تفسیرى استاد، به تدریس منحصر نشد و ادامه مطلب...
به نام خدا
زندگى علامه محمد حسین طباطبایى(اعلی الله مقامه الشریف):
علامه، سید محمد حسین طباطبایى، فرزند سید محمد قاضى طباطبایى، در روز 29 ذىحجه سال 1321 ق، برابر با اسفند سال 1282 ش، در شهر تبریز، در خاندانى که به علم و فضل و پارسایى شهره بودند، دیده به جهان گشود. نسب وى، از طرف پدر، به حضرت امام حسن مجتبى( ع) و از طرف مادر، به حضرت امام حسین( ع) مىرسد.
در پنج سالگى، مادر را و در نه سالگى، پدر را از دست داد و وصى پدرش، مرد و زنى را به پرستارى از او و تنها برادرش، سید محمد حسن گمارد. نه ساله بود که در کنار برادر، به آموختن قرآن و کتب مقدماتى، مانند« گلستان»،« بوستان»،« نصاب الصبیان»،« اخلاق ناصرى»،« انوار سهیلى»،« تاریخ عجم»،« منشآت امیر نظام» و« ارشاد الحساب»، در نزد ادیبى لایق، به نام شیخ محمد على سرائى پرداخت و همه اینها را در مدت شش سال( از سال 1290 ش، تا سال 1296 ش،) فراگرفت؛ علاوه بر اینها، ادامه مطلب...
به نام خدا
سوالی که مدتی است ذهنها را مشغول کرده و کسی جواب مستند و مستدلی برای آن ارائه ننموده است اینکه، چرا نباید مخاطب دو پیام تسلیت ولی امر مسلمین در نظام اسلامی ایران؛ فرزندان دانشمند، اندیشمند، رهبران و سرداران اصلاحات ایران، باشند؟
به چه علت و سببی است که از فیض عظمای پیروی و اطاعت ولی فقیه و امام امت زمان خارج شده اند، چرا از زیر چتر انقلاب کنار رفته اند،؟
آیا مشکل از پیام دهنده است و یا کُمیتِ پیام گیرنده ، قابل وپذیرنده می لنگیده وشایستگی دریافت پیام رهبری را از دست داده بوده است.
البته این نکته مبرهن و واضح است؛ چنانچه در ولی فقیه ، هوای نفس، ترک تقوای الهی و خصومت شخصی پیدا شود ما معتقدیم به استناد اینکه او شرایط رهبری را از دست داده ،خود به خود برکنار شده محسوب؛ و اعتماد عمومی از او سلب می شود، اما بالوجدان می یابیم که چنین نیست .
با مرور شکل گیری جریانات فکری، فرهنگی و سیاسی کشور و بررسی و دقت در مبانی فکری و اندیشه های شکل گرفته در طول انقلاب اسلامی ایران ، به تحقیق می توان اذعان داشت که ریشه ی اساسی پاسخ به سؤال فوق؛ دگردیسی و چرخش مبانی اندیشه ی مخاطبان دو پیام تسلیت بوده است نه اختلافات شخصی، گروهی، مذهبی و سیاسی به معنای سیاسی کاری.
آنچه قلب هر مسلمانی را در این شهرِ تا حدودی سیاست زده، کمی پر خفقان و اندکی استبداد زده به درد می آورد، عدم شناخت عمیق جریانهای له و علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی عزیز و یا تعامد بر عدم شناخت و نوعی تعصب و پافشاری عده ای بر محبت نسبت به حزب وجریانی است که به ظاهر، اسلامی است اما با یدک کشیدن اسلام حداقلی، درصددند نظام اسلامی را که ثمره ی خون شهیدان و زحمات بی دریغ ایثار گران و زحمتکشان است، به تدریج و، طی پروسه ای از مسیر اصلی اش خارج نمایند.
آیا سردمداران چنین خط فکری و جریانی، به راستی دیگر می توانند مخاطبان ولی امر زمان، باشند ؛ هر چند فریاد پیروی از خط امام و رهبری و مردم داری توسط چنین طیفی با چنین اندیشه ای شاید تعدادی از افراد جامعه را جذب نماید اما هرگز! بار کج به منزل نمی رسد که این وعده ی خداست " اَلا اِنّ وعدَ الله حقٌ " (1)
امید است برخی که هم چنان پیام قیام 9 دی 1388 مردم مسلمان و بصیر ایران اسلامی بر علیه فتنه و فتنه گران را دریافت نکرده اند، دریافته باشندکه چرا، ولی امر مسلمین در بستر بیماری با استناد به آیه ی 159 و 160 سوره ی مبارکه ی بقره، برخی افراد را به حضور نپذیرفتند و مشروط کردند به اموری از جمله: ( اِلّا الذینَ ) تابوا وَ اصلحوا وَ بیّنوا فاولئک اَتُوبُ علیهم... .(2)
آری به نظر می رسد کم کم برخی علل مخاطب واقع نشدن پیام تسلیت، رخ می نماید./.
( تذکر: ما دراین مقال کما هو حقه، درصدد نقد اندیشه ها و اِتّباع حق بودیم همانگونه که مولای متقیان فرمودند:"انّ الحق لایعرف بالرجال،اِعرِف الحق تعرف اهلَه " (3) «حق به اشخاص شناخته نمی شود، حق را بشناس تا پیروان و اهالی آن را بشناسی.»)
والله المستعان و الیه المصیر /
پانوشت:
1)- سوره مبارکه یونس،آیه 55
2)- «کسانی که دلایل روشن و وسایل هدایت آشکار را کتمان کنند ، خدا وهمه ی لاعنین آنان را لعنت می کنند (159) مگر آنها که توبه وبازگشت کردند واعمالشان را اصلاح نموده وآنچه کتمان کرده بودند آشکار ساختند ؛ من توبه ی آنها را می پذیرم (160)». سوره مبارکه بقره
3)- میزان الحکمه ج3 ص 1238- قم، دار الحدیث ، انتشار1377
چرا رهبری ...(عصر فرهنگ)
چرا رهبری ...؟(ایرنا)
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
آوای آشنا
بایگانی
اشتراک