سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 551160

  بازدید امروز : 139

  بازدید دیروز : 97

ناب - طالب پور

 
در پرستش بی دانش، و دانش بی اندیشه و (قرآن) خواندن بی تدبّر، خیری نیست . [امام علی علیه السلام]
 
نویسنده: حمید طالب پور ::: جمعه 91/11/27::: ساعت 5:28 عصر

به نام خدا

رفقا ! تا اینجا تعدادی از اصول و معیارهای لایتغیر وثابت همچون اصل عدم استرحام،اصل عدم انظلام، اصل صداقت وراستی ودرستی حتی با اهل کفر وبدعت و...را بیان کردیم وتآکید داشتیم بر اینکه در بین روشها وسبکها ی مختلف باید در پی قواعد وشاخصهایی باشیم تا بهترین شیوه وسبک زندگی را انتخاب وعمل نماییم .

اما در عین حال اموری نسبی ومتغیر هم در اسلام هست که باید ملاک ومناط نسبی بودن آنها را به دست آوریم تا الگوی سبکمان در زندگی باشد برای نمونه :

ما یک اصل داریم به نام اصل قدرت ، و  اصل دیگری داریم به نام اصل‏ اِعمال زور .

اصل قدرت یعنی اصل توانا بودن . توانا بودن برای اینکه دشمن‏ طمع نکند؛ نه توانا بودن برای تو سر دشمن زدن . تصریح قرآن است که:
« و اعدّوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم »(1)
اصل اقتدار همان اصل

نیرومند بودن است ،در حدی که دشمن بترسد از اینکه تهاجم کند . همه ی مفسرین قرآن مجید گفته‏اند مقصود از« تُرهبون» این است که‏ دشمن به خودش اجازه ی تهاجم ندهد .

حال این اصل آیا یک اصل مطلق است یا یک اصل نسبی ؟ آیا اسلام این اصل‏ را در زمان خاصی معتبر می‏داند یا در همه ی زمانها ؟

 از آموزه های قرآن و سیره ی معصومین (ع) می یابیم که در همه ی زمانها معتبر است ؛ مادام که دشمن وجود دارد اصل قدرت هم هست . ولی یک اصل دیگر داریم به‏ نام اصل اِعمال قدرت . اعمال قدرت غیر از خود قدرت و توانایی است  و به‏ معنی اعمال زور است . آیا اسلام اعمال زور را جایز می‏داند  یا نه ، پیغمبر اکرم (ص)در سیره وسبک زندگی شان؛ اعمال زور هم داشته یا نه‏  ؟جواب این که آری  ، ولی به طور نسبی ؛ یعنی در مواردی اعمال زور را اجازه‏ می‏دادند که هیچ راه دیگری باقی نمانده بود؛مصالح ومفاسد را می سنجیدند.  

 استاد شهید مطهری در بیان سیره ی پیامبر (ص)آورده که: امیرالمؤمنین علی (ع) در نهج البلاغه تعبیر ی درباره ی پیغمبر اکرم (ص)  دارند : « طبیب دوار بطبه‏ »   پیغمبر برای مردم پزشک بود البته معلوم است که مقصود پزشک بدن نیست  بلکه مقصود پزشک روح وروان و پزشک اجتماع است .

« طبیب دوار بطبه‏ » در  تشبیه  می‏خواهد بگوید روش پیغمبر با بیماران خودش روش یک طبیب معالج بود.  ولی می‏فرماید : طبیب هم با طبیب فرق می‏کند . ما طبیب‏ ثابت داریم و طبیب سیار . یک طبیب ، محکمه‏ای باز کرده ، تابلویی هم نصب کرده و در مطب خودش نشسته ، هر کس آمد به او مراجعه کرد که‏ مرا معالجه کن ، به او نسخه می‏دهد ، کسی مراجعه نکرد به او کار ندارد .
اما گاهی یک طبیب ، طبیب سیار است ، قانع نیست به اینکه مریضها به او مراجعه کنند ، او به مریضها مراجعه می‏کند ؛ پیغمبر ؛خودسراغ مریضهای اخلاقی و معنوی می‏رفت
(تبلیغ چهره به چهره) .پیغمبر روشش روش طبیب بود ولی طبیب سیار؛ نه طبیب ثابت که فقط بنشیند تا هر کس آمد از ما پرسید ما جواب می‏دهیم ، هر کس نپرسید دیگر ما مسؤلیتی نداریم . نه ، او مسؤولیت خودش را بالاتر از این حرفها می‏دانست .   « طبیب دوّار بطِبه ، قد اَحکَم مَراهمَه و اَحمی مَواسِمَه » (2)نسبیت متدها و سیره‏ها را علی علیه السلام اینگونه ذکر می‏کند .

 آیا پیغمبر با مردم با نرمش رفتار می‏کرد یا با خشونت ،آیا با ملاطفت و مهربانی‏ عمل می‏کرد یا با خشونت و اعمال زور ؟ علی (ع)می‏گوید : هر دو ، ولی جای هر کدام را می‏شناخت . هم مرهم داشت هم میسم یعنی ابزار جراحی.

پس پیامبر (ص)در جایی اعمال زور و در جای دیگر نرمش و ملاطفت داشت ؛ هر کدام را در جای خودش‏ به کار می‏برد . پس اصل قدرت یک مطلب است ، اصل اعمال زور مطلب دیگر
 بنابر این در اسلام این هر دو اصل وجود دارد :

جامعه اسلامی باید از قوی‏ترین جوامع دنیا باشد که دشمن نتواند به منابعش ، به سرمایه‏هایش ، به سرزمینهایش ، به‏
مردمش و به فرهنگش طمع ببندد . این دیگر اصل نسبی نیست ، اصل مطلق‏ است . ولی اِعمال قدرت ، یک اصل نسبی است ، در یک جا باید اِعمال کرد ، در جای دیگر نه .

(نکته : اشکال نفرمایید که کلمه ی اصل با کلمه ی نسبی ناسازگار وپارادوکسیکال است لذا در کنار هم نشاید، جواب اینکه؛ نسبی بودن نیز خود دارای معیار وشاخص است )./.

یا نوشت:

1-  سوره ی انفال آیه ی 60

2- نهج البلاغه  ، خطبه ی108   


 
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

درباره خودم

 

حضور و غیاب

 

آوای آشنا

 

اشتراک