وبلاگ :
ناب - طالب پور
يادداشت :
ذلت ،براي لقمه اي نان !!چرا؟
نظرات :
0
خصوصي ،
6
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
عبدالله
آقاي طالب پور؛ خيلي فرق کردي با وقتي ميومدي دبيرستان فارابي و پيش نمازمون بودي!! حسرت اون روزا رو ميخورم و افسوس الان رو...
براي اخلاق هم قدري قائل باش.
يعني با اين نوشته هاي تند کاري پيش ميره يا اينکه کينه ها و نفرت از هم بيشتر ميشه.
مگه پيامبران و ائمه واهمه ايي داشتن که نظراتشون رو نگن و اونا رو براي اعوان و انصارشون بزارن تا اونا بيان کنن که الان يه عده کاسه داغ تر از آش ميشن برا رهبر و حرفايي ميزنن که ميگن اون نميتونه بگه.
پاسخ
سلام جناب آقاي عبدالله ، اينجانب ضمن تشکر واحترام به شما (البته شايد معدود کسي اين يادداشت شما را تأييد ونشر دهد) به هر ترتيب لازم است چند نکته را به عرض حضرتعالي که همچنان مورد احترام اما ناشناخته ايد برسانم: 1- چها رنوع ارتباط داريم :ارتباط انسان با خودش ،ارتباط انسان با خدا ،ارتباط انسان با طبيعت وارتباط انسان با ديگرانسانها ،اين هر چهار بر روي انسان تأثير دارد لذا مي توان گفت که تأثير انسانهاي ديگر بر انسان به نحو موجبه ي جزييه وآن هم بستگي به نوع ارتباط و... دارد بيش از بيست سال از پيش نمازي اينجانب در دبيرستان جناب فارابي مي گذرد در آن زمان با ارتباط فکري اي که داشته ايم از منظر هاي مختلف همراه بوده ايم اما بعد از قطع ارتباط جزيي ما ، افکار شما ممکن است تغيير کرده باشد تلقي شما از برخي مسايل ممکن است فرق کرده باشد التزام شما به دين وپايبندي شما به اصول ومباني دين ونظام اسلامي ممکن است عوض شده باشد شايد در گوشه و زاويه اي از فکر وعقيده ي شما دفاع سرسختانه از اصول واعتقادات ومباني اسلام ونظام اسلامي (نه مصاديق وسليقه ها ومتغيرات سياسي واجتماعي ) که در جاي جاي آموزه هاي ما وکلمات بزرگانمان اين دفاع ديده مي شود ،شايد براي شما نوعي بد اخلاقي وتندي تلقي شود، شايد درگذر پروسه ي زماني بيست ساله، داشتن معيار وشاخص ومحور قرار دادن متخصصين در دين وحکومت ، به يک نظر وعمل قبيح ونا خوشايند تبديل شده است ، شايد تشديد التزام اينجانب به مسايل اخلاق محورانه با وجود استواري در اصول ودفاع از مباني اعتقادي و ديني ام که فلسفه ي سياسي هم از جمله ي آنهاست ،شما را به يک پارادوکس نظري نسبت به اينجانب انداخته است که قدرت تحليل وجدا سازي را از شما گرفته وشما را به اين نتيجه ي فوق با ادبياتي ويژه رسانده است ، مخلص سخن اينکه صد البته اينجانب در همان زمان هم به کم ظرفيتي وسوءاخلاق وناچيزي وکم سوادي شهره بودم چه برسد به حال که کاملا عالم به اين نقايص نيز هستم وتنهااز در گاه کريمانه ي احديت تقاضاي لطف وبخشش دارم ،اما انديشه در خود(براي هر کسي) چه معجزاتي دارد که مثنوي هفتاد من کاغذ شود. لذا فکر مي کنم با کمي تأمل، ريشه ي اين حسرت را بايد بشناسيد و وبا بررسي تأثير گذاري روابط چهارگانه ي فوق ميزان متقابل آن اثرات را معيار رسيدن به اين انديشه قرار دهيد . 2- اينجانب که در اين سالها مشغول امور مختلف وبيشتر امر تحصيل وتدريس علوم اسلامي بوده ام لحظه اي حسرت قبل را نخورده ام وفکر مي کنم در پايبندي به اصول دينم ومباني نظام اسلامي واعتقاد به دفاع از آنها ذره اي تغيير نکرده ام وهمچنان بر مدار اخلاق در حيطه ي شرع مقدس ايستاده ام وهرگر با نگاه تساهل وتلقي ايجاد دشمن ومخالف براي خود ، دست از اعتقادم بر نداشته ام ومعتقدم اين رويه اگر کينه ونفرتي هم ايجاد مي کند مبنايي، ودر اصول است واين خاصيت تناقض است که هر حقي لاجرم ضدش باطل است وگر نه، مطابق آموزه هاي اسلامي مجوز پا فشاري بر امور متغير وجزيي ، بويژه بين مسلمين را نداريم .3- به توصيه ي ائمه ي اطهار عليهم السلام بهترين دوستان کساني اند که عيوب انسان را هديه کنند لذا خواهشمندم مواردي از نوشته هاي اينجانب که در آنها تخلف يا بد اخلاقي وجود دارد را نوشته تذکر دهيدو از کلي گويي پرهيز نماييد.4- آيا هر نوشته اي که دفاع وپايبندي روي اصول ومباني است مساوي تندي است؟ هر نوشته ي اين چنيني آيا لزوما ايجاد نفرت وکينه مي نمايد ؟ آيا براي حفظ اصول اين همه شهيد نداده ايم ؟ اين همه سختي ومرارت نداشته ايم ؟ اين همه جانباز ومجروح نداده ايم ؟آيا اين همه جوان ودلتنگي خانواده هايشان براي پوچ بوده است ؟براي امور فرعي بوده ؟ براي لقمه اي نان ونفت ورفاه ورسيدن به صندلي ومقام وزمين ومرکب بوده ؟ براي رضايت عده اي مرفه زالوصفت بوده ؟براي پله شدن جهت ترقي دنياي دنيا زدگان تشنه ي قدرت وثروت بوده؟ اين همه سختي مردم براي زانو زدن در برابر دشمن وکوتاه آمدن بوده؟آيا اين همه ،براي اين بوده که اين انقلاب را از مسير اصلي خارج کنند؟ آيا اين همه ، براي اين بوده که زماني برسد که عده اي از راه برسند وبا انفعال وترس ثمره ي اين همه خون ومشقت وزجر را به راحتي بفروشند،، من جانباز که برخي ساعات از سر درد ها وپهلو در دها بعد از بيست وچهار پنج سال گاهي امانم را مي برد وسرم همچنان سوت مي کشد وبدنم کلکسيون نرمه هاي ترکش است والبته بسياري امثال بنده که صدايمان کمتر به جايي مي رسد، آياانتظار داريد براي حراج اين انقلاب توسط اين افراد ترسو ومنفعل به بهانه ي اينکه کسي از ما کينه به دل مي گيرد ساکت باشيم وثمره ي خون بهترين دوستان وسربازان امام زمان را هدر دهيم ؟آيا اينها تندي است ؟ آيا دفاع از آرمانهاي اصيل اسلامي ودشمني با ظالمين ومستکبرين که هر روز خود وانصارشان به شکلي در مي آيند تندي است ؟آيا فرياد در مقابل فتنه آفريني ها تندي است ؟ آيا مخالفت با برخي از افرادي که زماني در جهت نظام بودند وحال با همراهي با فتنه وسکوت ومقابله ي محتوايي با ولي فقيه و ارمانهاي راستين نظام اسلامي دچار چرخش وريزش شده يا مي شوند،تندي است ؟ تشخيص دوست ودشمن بصيرت مي خواهد .تذکر واعلام مواضع اصولي وبرائت از غير اين مسير اگر اسمش تندي واثرش نفرت است پس ... ، قضاوت با شما 5- جناب آقاي عبدالله با جمله ي آخر شما موافقم اما سؤالم اين است که اين طرز تفکر را که خود از منتقدين آن هستم در کجاي نوشته هاي اين جانب مي يابيد که از جمله ي نقد ها بر بنده ذکر کرده ايد ؟ در پايان براي خود وشما وهمه مسلمين ،آرزوي عاقبت به خيري دارم ./.در پناه خدا