آن طلبه ي علوم ديني/ آن مجاهده كننده با شرك و خودبيني/ آن صاحب كرامات كثير/ آن نعم المولا و نعم النصير/ آن بريده از علايق دنيايي / آن خو كرده به عزلت وتنهايي/ آن صاحب تحليل هاي سياسي/ آن منتقد مذاكره و ديپلماسي / آن آرزومند فتح باب شهادت/ آن مقيم دائم كوي ولايت/ آن سيل شايعات را هدف/ آن دشمن موسيقي و گيتار و دف/ آن صاحب جمالي نوراني/ آن خشمگين شده از مكتب ايراني/ آن جا مانده از قافله ي شهادت/ آن تنديس عرفان و صداقت/ آن نور چشم خطيبان نماز آدينه/ آن بصيرت بخش به دوستان چون آيينه/ آن صاحب وبلاگ ناب / آن گرفته از چشم دشمن فرضي خواب/آن مرد نيكبخت و سعيد/ مولانا المريدين حاج حميد.
در بيان كراماتش همين بس كه در بصيرت بخشي به دوستان بي بصيرت روز و شب نمي شناخت و در علوم ديني صاحب نظر و در علوم غير ديني اهل خطر.
روزي مريدان گفتندي كه يا شيخ اين گونه كه خود را وقف فضاي سايبري كرده اي بيم جان ميرود. و او با نگاهي عاقل اندر سفيح گفتي كه با فضاحتي كه دكتر به بار آوردي همان به كه از عوالم حقيقي گريزان ودر فضاي مجازي حيران.
و مريدان را از اين پاسخ وجد حاصل گرديد ودر آن ميانه سماعي در گرفت كه عوام تا چهل شبانه روز فضا را غبار آلود همي ديدندي .