بابا داش حميد گلي به گوشه اون جمال ملكوتيت. حالا ديگه ما شديم كفّار و شاه و فرد جبّار و حاكم جور و ظالم . بابا كوتاه بيا . ديگه برام شكي باقي نذاشتي كه صاحب چشم برزخي هستي همين كه مارو به شكل بهائم نديدي جاي شكرش باقيه. يعني نشون دادي كه اعتماد و خود باوريت در حدّ تيم ملّيه.
رفتيم اگر ملول شدي از نشســت ما
فرماي خدمـتـي كـه برآيد ز دســت ما
با چون خودي در افكن اگر پنجه ميكني
ما خود شكسته ايم چه باشد شكست ما
شكــر خداي بــود كه آن بـت وفـا نكرد
باشد كه توبه اي كند آن بت پرست ما
"الاحقر الانكسر القلب: جمشيد"