نظر دوم
سلام بر سيد
لطفا با آقاي خاتمي يه تماس بگيرين و بپرسين مدرک جمله زير چيه ؟
:«اگر دين در برابر آزادي قرار بگيرد ،اين دين است که بايد محدود شود نه آزادي »(سخنراني در دانشگاه تهران /2/3/87)
مدرکش قرآن و سنت است ؟ لطفا بفرماييد تعدادي از مصاديق ان هم براي اثبات مدعاشون از دين بياورند ؟
من از اين جمله برداشت مي کنم که اگر فردي خواست ازاد باشه و حجاب رو رعايت نکنه ؟مجازه ومشکلي نداره ؟اگه کسي خواست دروغ بگه زنا کنه هر گناهي خواست در علن تو جامعه انجام بده به قرآن توهين کنه به پيامبر و مقدسات وضروريات دين توهين کنه مي تونه چون آزادي مقدم بر همه اينهاست ؟ وحال که خدا مي فرمايد اگه کسي خواست مرتد بشه عيبي نداره چون لا اکراه في الدين ولي اگر بخواهد در جامعه ارتدادش را علني کند و به مقدسات يعني خدا و پيامبر و امام و ضروريات دين توهين کنه و منکر اونها بشه مجازاتش قتل است من خدا نمي گذارم اين شخص کسي در جامعه به صورت علن به راحتي دين اسلام و احکام اون رو متزلزل کنه در ضمن اگر ازدواج کرده بايد فورا همسرش بدون طلاق از او جدا بشه و مطرود جامعه است و حال آنکه اگه آزادي مقدم است اين مجازات ها در دين نوراني اسلام چه معنايي داره ؟خواهشا جواب اينو از اقاي خاتمي برام بگيرين که واقعا بدون هيچ و غرض و مرضي تشنه حقيقتم .ايامتان به کام .
نظر اول:
درود بر شما
شما که ادعا داريد که هيچکس را بي عيب نمي دانيد به نظر شما لابد دولت اصلاحات در کنار نقاط مثبت اشتباهاتي هم داشته است پس در کنار نقاط مثبت چند نمونه از اشتباهات فرهنگيش را ـ البته اگر به نظر شما اشتباهي داشته باشد ـ همانند اقاي + عزيز به طور صريح اعلام نموده و اعتراف نماييد و ديگران هم بدانند شما که ادعا داريد دنبال قدرت کسب نمودن نيستيد و فقط هدفتان رضاي خداست و دروغ نمي گوييد و آزاد انديش هستيد پس کمي آزاد بينديشيد و در کنار نقاط مثبت اشتباهات انها را هم بگوييد تا ديگران بتوانند قضاوت کنند و خود تصميم بگيرند و گرنه تاييد بحث را آزاد بگذاريد تا دوستان ديگر زحمت بکشند و اين کار را انجام دهند و شما يا دوستان عزيز ديگر اصلاح طلب نقد نماييد .
با سلام با عرض معذرت دو نظر در ذيل مطلب "تابش: در لباس دوستي با امام(ره)، نمي توان امام زدايي را ترويج کرد براي آقاي پايدار مدير وبلاگ "اردکان نگين کوير ما" فرستادم که با وجود ادعاي آزاد انديشي از طرف ايشان تاييد نکردند لطفا شما ان را تاييد نماييد و تا الان نظرات گوناگوني فرستادم ايشان سليقه اي تاييد مي کنند خدا را شاهد مي گيرم که مخالف بي ادبي هستم و کلمه اي بي ادبي در مطالبم نبوده تا بهانه اي به دست کسي در عدم تاييد مطالب نداده باشم زيرا معتقدم با منطق و ادب مي شود مطالب را با انگيزه خدايي نوشت و با اخلاص مناسبت بهتري دارد چون در هنگام خشم و ناسزاگويي انسان به رضاي خدا توجه ندارد و يا کمتر توجه دارد ضمن اينکه ديدم بعضي از دوستان ديگر هم از اين بابت از ايشان گله دارند و حال انکه کسي که مي خواهد در فضاي مجازي کار کند بايد ظرفيت همه چيز را داشته باشد اما نظراتم را در بخش بعد مينويسم