سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 550692

  بازدید امروز : 4

  بازدید دیروز : 37

ناب - طالب پور

 
هرکه بسیار یاد خداوند ـ عزّوجلّ ـ کند، خداوند، دوستش خواهد داشت، و هرکه بسیار یاد خدا کند، برایش دو برائت نامه نوشته خواهد شد : برائتی از دوزخ و برائتی از نفاق . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
نویسنده: حمید طالب پور ::: چهارشنبه 95/10/8::: ساعت 10:41 عصر

به نام خدا

در قران مجید از فتنه در مواضع متعددی یاد شده از جمله در آیه 39 سوره انفال،  آیه 41 سوره مائده، آیه 13 سوره ذاریات، آیه 27 سوره اعراف و نیز در سوره ی عنکبوت آیه 2 خداوند می فرماید« احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون»  آیا مردم گمان کرده اند همین که بگویند «ایمان آورده ایم » به حال خود رها می شوند و آزمایش نخواهند شد!

حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه دو نوع فتنه را بیان می کنند؛ یکی، جریانی که حق از باطل روشن نیست و یا هر دو طرف سهمی از حق و باطل دارند که در اولین کلمه ی قصارشان آمده« کن فی فتنته کابن اللبون لا ظهر فیرکب ولا ضرع فیحلب» به گاه فتنه، چون شتر دوساله باش، نه پشتی تا سوارش شوند ونه پستانی تا شیرش دوشند.

 اغلب دعواهای ناسیونالیستی و خانوادگی در این نوع از فتنه جای می شوند لذا در این مورد باید بی طرف بود،

و نوع دوم از فتنه، فتنه سیاسی است، که باطل، لباس حق بپوشد.

امام علی علیه السلام در خطبه 50 نهج البلاغه, این نوع از فتنه را چنین معرفی می کند:« انما بدع وقوع الفتن اهواء تتبع و احکام تبتدع، یخالف فیها کتاب الله و یتولی علیها رجال رجالا، علی غیردین الله ...» بدانید که آغاز پدید آمدن فتنه ها؛ هواپرستی و بدعت گذاری در احکام آسمانی است، نوآوری هایی که قران با آن مخالف است و گروهی« با دو انحراف یاد شده» بر گروه دیگر سلطه و ولایت یابند که بر خلاف دین خداست.

 پس اگر باطل با حق مخلوط نمی شد، بر طالبان حق پوشیده نمی ماند؛ و اگر حق از باطل جدا و خالص می گشت زبان دشمنان قطع می گردید. اما قسمتی از حق و قسمتی از باطل را می گیرند وبه هم می آمیزند. « نقد حضرت بر تفکر التقاطی» آنجاست که شیطان بردوستان خود چیره می گردد و تنها آنان که مشمول لطف و رحمت پروردگارند نجات خواهند یافت.

مطابق آموزه های اسلام می توان به مواردی تحت عنوان راهبردها و شیوه های فتنه انگیزی اشاره نمود:

1-  قانون شکنی؛ آنگاه که حریم قانون خدا رعایت نشود زمینه برای فتنه گری فراهم می شود و هر کسی سلیقه و خواست خود را به عنوان قانون تلقی می کند لذا در کتاب «الاجتهاد والنص» 106 مورد از موضع گیریهای صریح در برابر سخن خدا و پیامبرش صلی الله علیه و آله آمده است.

2-  شخص مداری به جای حق محوری؛ منطق اسلام و اهل بیت علیهم السلام این است که فرد و جامعه به سوی حق مداری بروند نه اینکه حق را با آدمها و اشخاص بشناسند.  امام صادق علیه السلام می فرماید : « کسی که رجال و افراد؛ او را وارد وادی دین کنند؛ افراد و اشخاص هم او را از دین بیرون می برند».(بحارالانوار ج 2 ص 105)

تذکر« البته در مورد ائمه اطهار علیهم السلام؛ سخن از رجال نیست بلکه ایشان تجلی حق اند، خود، محور حق اند،  انوار تامه ی الهیه اند و هر کسی چنین باشد خود، شاخص حق می شود که بحث مستوفایی می طلبد>>

حضرت علی علیه السلام فرمودند:« لا یعرف الحق بالرجال اعرف الحق، تعرف اهله» حق با اشخاص و رجال شناخته نمی شود، شما حق را بشناسید اهل حق را خواهید شناخت، لذا این موضوع، بستر فتنه را فراهم ساخت تا آنجا که خدمت مولا علی علیه السلام رسیدند و گفتند:«مگر می شود طلحه اشتباه کند، زبیر و عایشه اشتباه کنند، اینها بر حق اند ...،نهج السعاده ص 208»

Image result for ?نه دی تصاویر?‎

آری بصیرت آن است که، افراد را بر حق عرضه کنیم؛ زبیر، از اصحاب ویاران پیامبر صلی اله علیه و آله و علی علیه السلام بود اما در آخر عمرش به انحراف رفت و با تدارک جنگ جمل و کشته های فراوان حاضر به توبه و اصلاح نشد -البته توبه و اصلاح او، طلحه و عایشه باید به همان اندازه ی  انحراف و فسادی که ایجاد شده، باشد( مانند حصر , اعدام و...) « الا الذین تابوا و اصلحوا و بینوا ... » ( بقره/160)

در تاریخ این ریزشها را که به علت چرخشهای فکری و عملی بوده است زیاد داریم؛

 انس بن مالک از اصحاب پیامبر (ص) است اما حاضر نشد به حدیث غدیر و امامت و خلافت امام علی(ع) شهادت دهد و به دعای امام (ع) پیسی گرفت و مرد.

زید بن ثابت از کاتبان وحی بود اما از طرفداران سرسخت معاویه شد.

اسامه بن زید که پیامبر (ص) او را به فرماندهی لشکرش منصوب کرد، بعد از پیامبر (ص) گر چه مخالف علی (ع) نشد اما همراه امام علی (ع) هم نشد و نامش در زمره ی ساکتین ثبت گردید.

 و امثال شمر، زیاد بن ابیه، شریح قاضی و...که دگردیسی و چرخش آنها باعث عبرت است. اینها عبرتی است که متوجه باشیم، اشخاص، رجال و آدمها ، ما را به تعصب نکشانند، عوض نکنند و به غلط نیاندازند.

بصیرت همانی است که به ویژه پرچم داران دین باید آن را داشته باشند. بصیرتی که تعبیر درستش تولّی و تبرّی است یعنی هر دو را بشناسند، هم راه درست را و هم راه نادرست را و بر یکی پافشاری و از یکی منزجر باشند، در راه حق ثابت قدم بوده و از مال و جان و آبروی خود هزینه کنند و بر راه باطل خط بطلان بکشند.

و ملت رشید و فهیم ایران اسلامی با خلق حماسه ی 9 دی ماه سال 1388 بصیرت و ایستادگی را امضا و « هیهات منا الذله» را به درستی تفسیر کرد./.والسلام


 
 
 
 

موضوعات وبلاگ

 

درباره خودم

 

حضور و غیاب

 

آوای آشنا

 

اشتراک